حتما تا انتها با دقت بخوانید:

در این مطلب کوتاه، اثبات خواهم کرد که ابوموسی اشعری” نه ساده‌لوح بود و نه متدین!

ابوموسی اشعری طبق نظر شیعه و سنی قصد کشتن پیامبر را داشت همراه ۱۳نفر دیگر!

ابوموسی اشعری از کسانی بود که قصد کشتن پیامبر را داشتند؛ او و بسیاری از بزرگان عرب در عَقَبه و جنگ تبوک می خواستند پیامبر را ترور کنند اما نتوانستند!

ماجرای عقبه

پیامبر به جنگ تبوک رفته بود، در منطقه ای که کوهستانی و سنگلاخ بود عده ای از اصحاب پیامبر در کمین پیامبر نشستند تا شتر پیامبر را هی کنند شتر پیامبر را به زمین بزند و پیامبر بمیرد و ادعا کنند پیامبر به مرگ طبیعی مرده!

فقط حذیفه و عمار در کنار پیامبر بودند در این قضیه حذیفه می گوید پیامبر به من گفت “حذیفه! سرت را بالا بگیر تا منافقین را بشناسی!”

فقال رسول الله یا حذیفه کأنک شاک فی بعض من سمیت لک ، ارفع رأسک إلیهم فرفعت طرفی إلى القوم ، وهم وقوف على الثنیه ، فبرقت برقه فأضاءت جمیع ما حولنا ، وثبتت البرقه حتى خلتها شمسا طالعه فنظرت والله إلى القوم فعرفتهم رجلا رجلا ، فاذا هم کما قال رسول الله ، و عدد القوم أربعه عشر رجلا ، تسعه من قریش ، وخمسه من سایر الناس ، فقال له الفتى : سمهم لنا یرحمک الله تعالى! قال حذیفه : هم والله «…….اسامی نه نفر آمده در روایت حذیفه هؤلاء من قریش ، وأما الخمسه الاخر فأبو موسى الاشعرى[١] والمغیره بن شعبه الثقفی ، وأوس بن الحدثان البصری ،

۱. و هو ممن شهد العقبه بتبوک على ما شهد بذلک حذیفه بن الیمان روى جریر بن عبدالحمید الضبى عن الاعمش عن شقیق أبى وائل قال : قال حذیفه : والله ما فی أصحاب رسول الله أحد أعرف بالمنافقین منى وأنا أشهد أن أبا موسى الاشعرى منافق ، أخرجه ابن جریر من أصحابنا فی المسترشد : ١٣ ، وفضل بن شاذان فی الایضاح ۶١.

اعمش از حذیفه نقل می کند که: ابوموسی اشعری معروف ترین منافقین است در نزد من و من شاهدم که ابوموسی اشعری منافق است و ایمان نیاورده « چون قصد کشتن پیامبر را داشته» ( بحارالانوار جلد ۲۸ ص ۱۰۰ )

اهل سنت هم ماجرای عَقَبه و قصد عده ای از صحابه مبنی بر قتل پیامبر را کاملا قبول دارند و اینکه ابوموسی اشعری جزو کسانی بود که می خواست پیامبر اسلام را به قتل برساند.
( شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید جلد ۱۳ص۳۱۵)

حذیفه ( بنا بر نظر شیعه و سنی صحابی صاحب سر پیامبر اسلام بود ) او بارها علنا گفته بود که ابوموسی اشعری جزو کسانی بود که می خواست پیامبر اسلام را به قتل برساند!

برای همین اشعث بن قیس ( نفوذی معاویه بین سپاه علی علیه السلام ) اصرار عجیبی داشت که ابوموسی اشعری از طرف سپاه علی علیه السلام به مذاکرات حَکَمیت برود. ( حیات سیاسی فکری امامان شیعه ص۱۰۱)

به جرات می‌توان گفت معاویه در مذاکرات حَکَمیت هر دو طرف مذاکره کننده را در اختیار داشت یعنی هم عمرعاص طرفدار معاویه بود هم ابوموسی اشعری!

اینکه عمرعاص سر ابوموسی اشعری کلاه گذاشت یک دروغ بزرگ تاریخی است!

هر دو با هماهنگی تمام سعی در به قدرت رساندن معاویه داشتند چنانکه ابوموسی اشعری بعداز شهادت امیرالمومنین علی علیه با معاویه بیعت کرد! ( بلاذری ، انساب ج ۴ ص ۴۳ ، طبری ج۵ ص ۳۳۲)