🟩 در روضه کافى ( ج ۸، روایت ۲۰۳ )آمده است: 🟢 روزى سلمان فارسى در مسجد پیغمبر نشسته بود. عده ‏اى از اکابر اصحاب نیز حاضر بودند. سخن از اصل و نسب به میان آمد.   🟢 هر کسى‏ درباره اصل و نسب خود چیزى مى‏ گفت و آن را بالا مى ‏برد. نوبت […]

🟩 در روضه کافى ( ج ۸، روایت ۲۰۳ )آمده است:

🟢 روزى سلمان فارسى در مسجد پیغمبر نشسته بود. عده ‏اى از اکابر اصحاب نیز حاضر بودند. سخن از اصل و نسب به میان آمد.
 
🟢 هر کسى‏ درباره اصل و نسب خود چیزى مى‏ گفت و آن را بالا مى ‏برد. نوبت به سلمان رسید.

🟢 به او گفتند: تو هم از اصل و نسب خودت بگو. این مرد فرزانه و تعلیم یافته و تربیت‏ شده اسلامى به جاى اینکه از اصل و نسب و افتخارات نژادى سخن به میان آورد، گفت:

🟢 «انَا سَلْمانُ بْنُ عَبْدِ اللَّه» من نامم سلمان است و فرزند یکى از بندگان خدا هستم،

🟢 «کُنْتُ ضالًّا فَهَدانِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمُحَمَّدٍ» : گمراه بودم و خداوند به وسیله محمد مرا راهنمایى کرد،

🟢 «وَ کُنْتُ عائِلًا فَاغْنانِىَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ»:  فقیر بودم و خداوند به وسیله محمد مرا بى‏ نیاز کرد،

🟢 «وَ کُنْتُ مَمْلوکاً فَاعْتَقَنِىَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ»: برده بودم و خداوند به وسیله محمد مرا آزاد کرد. این است اصل و نسب و حسب من.

🟢 در این بین، رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد و سلمان گزارش جریان را به عرض آن حضرت رساند.

🟢 رسول اکرم صلى الله علیه و آله رو کرد به آن جماعت که همه از قریش بودند و فرمود:

🟢 «یا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ انَّ حَسَبَ الرَّجُلِ دینُهُ، وَ مُروءتَهُ خُلْقُهُ، وَ اصْلَهُ عَقْلُهُ» : یعنى اى گروه قریش، خون یعنى چه؟ نژاد یعنى چه؟

🟢 نسب افتخارآمیز هرکس دین اوست. مردانگى هرکس عبارت است از خلق و خوى و شخصیت و کاراکتر او.

🟢 اصل و ریشه هرکس عبارت است از عقل و فهم و ادراک او. چه ریشه و اصل نژادى بالاتر از عقل؟!

🟢 یعنى به جاى افتخار به استخوانهاى پوسیده گندیده، به دین و اخلاق و عقل و فهم و ادراک خود افتخار کنید.

🟢 راستى، بیندیشید ببینید سخنى عالى ‏تر و منطقى ‏تر از این مى ‏توان ادا کرد؟!

✍️ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج‏14، ص: ۷۵-۷۴- با ویرایش جزئی