🔰 داستانی عجیب از یک شهید  🟡 آیت الله خرازی در عالم خواب یک شهید را دید و به آن گفت خوش به حالتان که شما راحت شدید از این دنیا و عاقبت بخیر شدید. 🟡 به یکباره آن شهید ناراحت شد و گفت نه گرفتارم ، وقتی نامه اعمال من را به دستم دادند […]

🔰 داستانی عجیب از یک شهید 

🟡 آیت الله خرازی در عالم خواب یک شهید را دید و به آن گفت خوش به حالتان که شما راحت شدید از این دنیا و عاقبت بخیر شدید.

🟡 به یکباره آن شهید ناراحت شد و گفت نه گرفتارم ، وقتی نامه اعمال من را به دستم دادند دیدم روی نامه من یک خط قرمز کشیدند. 

🟡 و به من گفتند شما حق الناس گردنتان است یک خانم در آموزش و پرورش که همکار او بود تو از او یک عیب پیدا کردی و بجای آن که به خودش بگویی تاخودش را اصلاح کند یکسره رقتی سراغ حراست و مدیر و آن را اخراج کردند و آبروی او رفت تا او تو را حلال نکند بهشت خدا را نخواهی دید.

🟡 آقای خرازی تا از خواب بیدار شدند رفتند و آن زن را که دیگر سنش زیاد شده بود پیدا کردند و گفتند من ۳ برابر مبلغ حقوق کل سالهای اخراجت را می دهم شهید را حلال کن.

🟡 آن زن لبخند تلخی زد و گفت تا قیامت آن شهید راحلال نخواهم کرد و هرکاری کردند راضی نشدند.

🟡مراقب حق الناس و آبروی مردم باشید که حتی اگر شهید هم شوید گناه از بین بردن ابروی مردم از شما بخشیده نخواهد شد.