خرید خودرو: سال ۱۳۴۹ که پیکان ۱۸ هزار تومان بود. حقوق یک کارمند رسمی در ماه ۲۰۰ تک تومانی یعنی دو هزار ریال بود. یعنی اگر در زمان شاه یک کارمند می‌خواست پیکان بخرد باید حقوق ۹۰ ماه یعنی ۷/۵ سالش را پرداخت میکرد! یا یک مدیر دبیرستان که حقوقش ۵۰۰ تک تومانی و خیلی […]

خرید خودرو:

سال ۱۳۴۹ که پیکان ۱۸ هزار تومان بود. حقوق یک کارمند رسمی در ماه ۲۰۰ تک تومانی یعنی دو هزار ریال بود. یعنی اگر در زمان شاه یک کارمند می‌خواست پیکان بخرد باید حقوق ۹۰ ماه یعنی ۷/۵ سالش را پرداخت میکرد! یا یک مدیر دبیرستان که حقوقش ۵۰۰ تک تومانی و خیلی هم بالا و عالی بود . باید حقوق ۳۶ ماهش را بابت خرید پیکانی که نه کولر داشت، نه هیدرولیک بود و نه ترمزش ضد قفل بود، پرداخت می‌کرد.

اهالی یک روستا با ۳۰ خانوار، با مشارکت هم توانسته بودند یک نیسان دست دوم! به قیمت ۱۵ هزار تومان آن هم قسطی بخرند، تا بتوانند با هم به شهر نزدیک خود بروند و شیر و لبنیات بفروشند و مایحتاج خود را خرید کنند.!!! ولی امروز، عمده روستائیان خود صاحب یک نیسان یا ماشین دیگر هستند.!! در آن زمان سالانه، کلاً ۳ هزار پیکان در کشور تولید می‌شد که آنهم به سختی فروخته می‌شد چون مردم توان خرید نداشتند… اما الان سالانه حدود ۱ میلیون (حدود ۳۵۰ برابر زمان شاه) انواع خودرو تولید می‌شود و برای خرید آنها به علت کمبود تولید و قدرت بالای خرید مردم، صف و نوبت است!!

قیمت دلار:

سال ۱۳۵۰، هر دلار آمریکا به قیمت آزاد ۱۰۵ ریال فروخته می‌شد. کارمندی که حقوق ماهیانه‌اش ۲۰۰ تک تومانی بود می‌توانست با حقوق ماهانه‌اش تقریباً ۲۰ دلار بخرد. الآن یک کارگری که حداقل دستمزد را می‌گیرد می تواند با دستمزد یک ماهش ۱۲۰ دلار ۲۵هزارتومانی بخرد. ضمن اینکه قیمت دلار، تنها شاخص اقتصادی نیست و در کنار آن شاخص توسعه انسانی، کاهش فقر ، ارتقاء بهداشت و سلامت عمومی و… هم هست که همگی رشدچشمگیری داشته اند. مثلاً در سالِ ۱۳۵۰ دستمزد روزانه‌ی یک کارگر در شهری مثل فردوس در خراسان جنوبی ۲۵ تا ۳۰ ریال بود. یعنی یک کارگر اگر سه روز و نیم کار می‌کرد می‌توانست ۱ دلار بخرد. در حالی که امروز همان کارگر در شهر فردوس دستمزدش ۲۰۰ هزارتومان است و با سه روز و نیم کار می تواند ۲۸ دلار ۲۵هزار تومانی بخرد!

اقلام مصرفی:

زمان شاه یک حلب ۴/۵ کیلویی روغن نباتی ۲۹ تک تومانی قیمت داشت! و کارگری که مزد روزانه اش در سال ۵۴، ۵۰ ریال بود تقریباً مزد ۶ روزش را می‌بایست بابت ۱ حلب روغن ۴/۵ کیلویی پرداخت می‌کرد. در حالی که امروز یک کارگر ساده با ۶ روز کارش می تواند بیش از ۱۰ حلب روغن ۴/۵ کیلویی ۱۲۰ هزار تومانی بخرد!!! سال۵۴ مرغ منجمد کیلویی ۱۰۵ ریال فروخته می‌شد و مزد کارگر در شهر فردوس ۶۰ تا ۷۰ ریال بود. یعنی اگر یک کارگر تمام مزد روزش را می‌پرداخت نهایتاً ۶۷۰ گرم مرغ خریداری
می کرد. در حالی که امروز با دستمزد روزانه ۲۰۰ هزارتومانی‌اش و با گرانی شدید مرغ قریب ۵ کیلوگرم مرغ می‌تواند بخرد.

سال ۵۴ قیمت یک موتور سیکلت یاماها ۱۰۰ خارجی ۵۶۰۰ تومان بود. کارمندی که حقوقش عالی بود یعنی ماهانه ۵۰۰ تومان می‌گرفت اگر می‌خواست موتور بخرد می‌بایست تقریبا حقوق یکسالش را پرداخت می‌کرد و اگر یک کارگر با مزد روزانه ۶ تومانی‌اش می‌خواست موتور بخرد، می‌بایست مزد ۹۳۴ روز کار یعنی ۲/۵ سالش را پرداخت می‌کرد. در حالی که امروز می تواند با ۵ ماه کار یعنی مزد ۱۵۰ روز کار یک موتورسیکلت ۱۲۵ بخرد.

در زمان شاه نان سنگک ۵ ریال بود. کارگری که در روز ۶ تک تومانی مزد میگرفت، میتوانست ۱۲ عدد نان سنگک بخرد. همین بود که مردم حاشیه شهرها و حلبی آبادها نان خوردن نیز نداشتند.!!!! ولی امروز کارگر با مزد یک روزش می تواند بیش از ۶۰ عدد نان سنگک ۳هزار تومانی بخرد.

خدمات عمومی:

در طول ۵۷ سال حکومت پهلوی‌ها، کل شهر فردوس ۳۲۰ شماره تلفن هندلیِ غیر خودکار داشت و بجز دو بخش سرایان و بُشرویه که هرکدام ۳ یا ۴ خط تلفن هندلی داشتند، در کل روستاهای استان خراسانِ بزرگ فقط ۳۱ روستا دارای یک خط تلفن برای تماس عموم مردم بودند. در حالیکه از ابتدای انقلاب تا سال ۶۴ یعنی در عرض ۶ سال، همین فردوس دارای ۲ هزار شماره تلفن خودکار شد و در سال ۷۴ بالغ بر ۹۵% روستاهای فردوس دارای تلفن خودکار خانگی شدند.

کل شهر مشهد در ۵۷ سال حکومت پهلوی‌های ، ۴۱۰۰۰ شماره تلفن داشت که درسال ۷۴ یعنی در عرض ۱۶ سال ۱۹۴/۰۰۰ شماره‌ی جدید به مردم واگذار شد. امروز کار به جایی رسیده است که هر کس به خط تلفن نیاز داشته باشد با مراجعه به مخابرات آن را برای هرجای شهر که بخواهد، دریافت می‌کند. در زمان شاه از برق سراسری و آب لوله کشی و راه آسفالته در روستاها خبری نبود و این یعنی انواع گرفتاری‌ها و عقب‌ماندگی‌ها و نیز شیوع انواع بیماری ها بین مردم و… اگر وضع مالی‌ات خوب بود، تازه می توانستی به پزشک هندی، پاکستانی و بنگلادشی مراجعه کنی!!!

صدا و سیما:

maria Rose, [۰۵/۱۱/۲۰۲۲ ۱۰:۴۶ ب.ظ]
در زمان شاهِ انگلیسی کل ایران فقط یک شبکه‌ و در سالهای آخر حکومتش دو شبکه تلویزیونی داشت که آنهم ساعت ۴ بعد از ظهر شروع و ۱۱/۵ شب تمام می‌شد. در حالی که بعد از انقلاب و تا امروز تعداد شبکه‌های تلویزیونی چنان زیاد و شبانه روزی شده که بسیاری از مردم برخی از شبکه را نمی شناسند!

وضعیت دانشگاه و دانشجو:

در زمان شاه دانشگاه فقط در مراکز معدودی از استانها دائر بود و در هیچ شهر کوچک و بزرگ دیگری دانشگاه وجود نداشت. تعداد دانشجویان سراسر کشور به ۵۰/۰۰۰ نفر نمی‌رسید، در حالی که امروز بیش از ۵۰ دانشگاه دولتی در سراسر کشور و دانشگاه آزاد اسلامی با حدود ۱۴۰ واحد دانشگاهی در داخل و بیش از ۱۰ واحد دانشگاهی بین المللی در سایر کشور ها مشغول فعالیت هستند. قریب ۴/۰۰۰/۰۰۰ دانشجوی دختر و پسر در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و فوق دکترا در این دانشگاه‌ها اشتغال به تحصیل دارند یعنی قریب ۸۰ برابر زمان پهلوی!!! در زمان شاهِ پهلوی جوّ مدارس و دانشگاه‌ها‌ بگونه‌ای بود که‌ بی‌حجابی را تشویق و حجاب را تحقیر و مذمّت می کردند. لذا دختران اکثراً و به اجبارِ محیط، بی‌حجاب‌ به‌ مدارس‌ و دانشگاه‌ها می‌رفتند و بسیاری از دختران ایرانی که استطاعت مخارج تحصیل را نیز داشتند، بخاطر همین اجبار، از تحصیل محروم بودند…

منبع: آرشیو روزنامه‌های دوره پهلوی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷