تا ثریا مى روداین آه پرتأثیر من
مى زند آتش به دل ها گریه شبگیرمن
در دل ویرانه باید شدمقیم روضه ها
جبرئیل اینجانشسته محو دراکسیر من
کربلاى شام بدجورى غرورم راشکست
صف به صف بستندقامت جمله برتحقیر من
زخم هاى شب پرستان داغ من راتازه کرد
حرمله خسته نشد یک لحظه ازتکفیر من
ابن […]
تا ثریا مى روداین آه پرتأثیر من
مى زند آتش به دل ها گریه شبگیرمن
در دل ویرانه باید شدمقیم روضه ها
جبرئیل اینجانشسته محو دراکسیر من
کربلاى شام بدجورى غرورم راشکست
صف به صف بستندقامت جمله برتحقیر من
زخم هاى شب پرستان داغ من راتازه کرد
حرمله خسته نشد یک لحظه ازتکفیر من
ابن ملعون سر به سر مى زد سرت راکعبِ نى
خیزرانى شد لبت اى واى برتقصیر من
روضه مکشوف رادیدم زبان لکنت گرفت
نیزه ها بر منبرآمد در پى تفسیر من
گیسوانم شد سپید ازبس مصیبت دیده ام
الحذر از انعکاس آه دامن گیرمن
خوانده ام امشب زیارتنامه رابالاى سر
شب شبِ قدر وصال است و شب تقدیرمن
محمدمهدى عبدالهى
Wednesday, 19 March , 2025