? سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت: ? مسائل مرتبط با «آمریکا» در ایران بسیار واضح است. اهداف آمریکا درباره کشور ما نیز موضوع پوشیدهای نیست. ? از آن طرف وضعیت و به عبارتی حد واندازه کنونی آمریکا هم روشن است. در سطح بینالمللی هم درباره مسایل مرتبط با آمریکا اجماع نسبی وجود دارد. ? […]
? سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت:
? مسائل مرتبط با «آمریکا» در ایران بسیار واضح است. اهداف آمریکا درباره کشور ما نیز موضوع پوشیدهای نیست.
? از آن طرف وضعیت و به عبارتی حد واندازه کنونی آمریکا هم روشن است. در سطح بینالمللی هم درباره مسایل مرتبط با آمریکا اجماع نسبی وجود دارد.
? با این وجود در ایران یک جریان عجیب و غریب وجود دارد که به طور کلی منکر حقایق آشکار درباره آمریکاست
? و در این میان افرادی پیدا میشوند که آنچنان دفاعی از آمریکا میکنند که در خود آمریکا چنین دفاعی از سیاستها و وضعیت حکومت این کشور نمیشود!
? شاید گزافه نباشد اگر بگوییم در حال حاضر در هیچ کشوری افراد بهاندازه ایران به خود جرأت نمیدهند از آمریکا دفاع و تبلیغ کنند، حتی در خود آمریکا!
? این افراد مخلوط هستند؛ بعضی باسابقه راست مثل سلطنتطلبها و بعضی با سابقه چپ مذهبی مثل برخی از اعضای حزب منحله مشارکت و شماری از عناصر سازمان سابق مجاهدین انقلاب اسلامی از آمریکا و سیاستهای ضدایرانی آن حمایت میکنند.
? در ایران یک «خط» وجود دارد که با بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف و حتی با دستکاری در اظهارات برخی رهبران مذهبی درصدد قلب حقایق هستند.
? برخی حقایق مسلم تاریخی به کلی انکار میشوند و برخی حقایق مسلم تاریخی جابهجا میشوند.
? یک زمانی اینگونه پدیدهها فردی بود، صدایی ناکوک از یک جایی مثلاً در ستون روزنامهای برمیخاست و بعد فرو مینشست و مدت زمانی میگذشت تا باز صدای مشابهی از جایی دیگر برمیخاست و تمام میشد.
? امروز این مسئله یعنی صدای ناکوک دفاع از آمریکا به صورت جبههای مطرح میشود و به نظر میآید برنامه بسیار مفصل و چندوجهی برای موجهسازی قدرت و اقدامات آمریکا در ایران وجود دارد.
? در این خصوص گفتنیهایی است:
۱- پنجشنبه شب گذشته به مناسبت سالگرد ۱۳ آبان ترکیب عجیبی از سازمان بدنام منافقین، عناصر بدنام سلطنتطلب، عناصر جبهه ملی و نهضت آزادی، عناصر حزب اتحاد ملت یا همان مشارکت سابق، بعضی از عوامل حزب کارگزاران سازندگی و چهرههایی مثل دکتر صادق زیباکلام در «کلابهاوس» تلاش وسیعی کردند که در مسایل فیمابین ایران و آمریکا، آمریکا را طرف مظلوم و ایران را طرف طاغی و یاغی معرفی نمایند!
? یکی از این افراد مدعی شد من یک فهرست از اقدامات ضدآمریکایی ایران دارم و میتوانم بگویم آمریکا در طول دوران حیات سیاسیاش هیچ ظلمی به ایران نکرده است!
? بقیه همین جهت را پی گرفتند و این دستمایه یک بحث پنج ساعته بین این جریان بود.
? یکی از این افراد منکر نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ -که در اسناد آمریکا از آن به آژاکس (Ajax) یاد شده است- گردید
? و این در حالی است که بعضی مقامات آمریکا از جمله «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه اسبق آن با صراحت به نقش آمریکا اعتراف کرد
? و اساساً شهرت اقدام آمریکا در سرنگونی دولت ملی ایران هم بسیار فراتر از آن است که به گوش کسی در حد استاد دانشگاه نرسیده و یا موضوع به گونهای باشد که تردید درباره آن جایی داشته باشد.
? آنچه این آقایان «اشغال» سفارت آمریکا میخوانند، به هیچ وجه نقطه آغاز مسایل فیمابین ایران و آمریکا در دوره جمهوری اسلامی نیست.
? در خود سفارت آمریکا اسناد اقدامات براندازانه واشنگتن با اسم، عناوین، تاریخ و جزئیات فراوان دیگر ثبت و توسط «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» منتشر شده است.
? همین سفارت میگوید آمریکا در حد فاصل بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ در خرابکاریهای گنبد، کردستان، آذربایجان، بلوچستان و خوزستان نقش داشته و بلکه کانون اصلی و نقطه فرماندهی و مدیریت این اقدامات بوده است.
? به دفعات در اسناد همین سفارت، هدفگذاری آمریکا، ممانعت از تثبیت نظام اسلامی ایران عنوان شده است.
با این وجود چرا در چهل و دومین سالگرد تصرف لانه فتنه آمریکایی، عدهای اصل ماجرا را تکذیب و داستانسرایی معرفی مینمایند؟
? واقعیت این است که این آقایان از آمریکا دفاع نمیکنند از «فکر آمریکایی» دفاع میکنند. آمریکا و اقدامات آمریکایی که قابل دفاع نیست؛
? چرا که در کارنامه واقعی آمریکا جز توسل به کودتا، جنگ، آشوب، سرکوب، تجاوز -و به تعبیر قرآن انهدام حرث و نسل- وجود ندارد و این جنایات چیزی نیست که فقط مربوط به یک دوره تاریخی باشد.
? بلکه هماینک و هر روزه وجود دارند. این آقایان از «فکر آمریکایی» دفاع میکنند. فکر آمریکایی چیست؟
? فکر آمریکایی همان تبلیغات ۸۰ سالهای است که این غول – و به تعبیر حضرت امام این «شیطان بزرگ»- را «فرشته نجات» معرفی کرده و آن را ختم همه خوبیها جا زده است.
? افرادی که در طول این دوران آمریکا را بهشت برین معرفی کردهاند امروز که همه ملتها آن را «جهنم سوزان» دانسته و از آن ابراز انزجار میکنند،
? چگونه میتوانند از باورهای آهنین خویش فاصله بگیرند؟ و ما به افرادی که تا این حد در آمریکاپرستی افراط میکنند که ملت و کشور خود را ظالم و دولت جنایتکار اجنبی را مظلوم معرفی میکنند چه میتوانیم بگوییم؟
۲- عجیبتر اظهارات بعضی از دیپلماتهای سابق کشور است که در زمانه فشار آمریکا بر ایران برای پذیرفتن دور جدیدی از تعهدات یکطرفه و تحمیلات به صحنه میآیند و مواضع آمریکا را موجه و عدم تمکین ایران را «زیادهخواهی» معرفی مینمایند!
? امروز اگر آمریکا در تهران سفیر داشت حتماً بهاندازه این افراد نمیتوانست از اقدامات ظالمانه آمریکا دفاع کند و واعجبا که اینها زمانی سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور بودهاند.
? بعضی از این افراد در مقالات خود مینویسند: بایدن نمیتواند ضمانت بدهد که آمریکا به تعهداتش عمل خواهد کرد و در همان حال به وزارت خارجه ایران فشار میآورند که در توافق با ۱+۴ یا توافق با آمریکا وقتگذرانی نکند!
آیا اگر آمریکا بخواهد این ادبیات سیاسی را در ایران باب کند، از طریق سفیر و سفارتخانه خود میتواند؟
? در واقع آنچه از رهگذر این مسایل روشن میشود این است که گویا آمریکا در ایران عدهای را تربیت کرده است؛
? یکی در مقام استاد دانشگاه، یکی در مقام دیپلمات، یکی در مقام سردمدار حزب، یکی در موقعیت رسانه و افکار عمومی، یکی در مقام سیاستمدار!
? و لذا آنچه در این فضا حکم میکند، منافع و مطامع آمریکاست. در این معادله آمریکا ابرقدرت است و هرچه میکند حق اوست و ایران کشوری است که اگر از «فرمان» تخطی کند، به نظام جهانی ستم کرده است.
? بهزعم آنان، آمریکا حق دارد برای نابودی ایران و انقلاب مردمی آن از همه ظرفیتهای نظامی، امنیتی و سیاسی استفاده کند و ایران حق ندارد لانهای که در آن این اقدامات براندازانه طراحی و مدیریت میشود را از چنگ آمریکا درآورد؟
۳- با توجه به آنچه گذشت یک سؤال اساسی این است که آمریکا تا چه حد توانسته در سیستم فرهنگی، آموزشی و سیاسی ایران نفوذ کند و افراد را به خدمت بگیرد؟
? مشخص کردن حد این موضوع خیلی دشوار است اما میتوانیم بگوییم دشمن خیلی جلو آمده است و این از ظواهر امر و توجیهات هر روزهای که برای حمایت از سیاستهای آمریکا میشود، پیدا است
? و برای این مسئله باید فکری کرد البته در تمامی موارد چاره کار فقط در اخراج افراد نیست؛
? چرا که این از یک سو هزینههای سنگینی دارد و از سوی دیگر اخراج سبب خشکیدن ریشهها نمیشود.
? تجربه هم به ما میگوید کار با برداشتن افرادی و گذاشتن افرادی دیگر به جای آنها همواره به سامان نمیرسد.
? ما در این عرصه باید فکری برای «تولید» کنیم این تولید در عرصههای آموزشی، فرهنگی و رسانهای چاره چنین ناهنجاریهای فکری میباشد.
? رهبر معظم انقلاب اسلامی چندین سال پیش بحث لزوم راهاندازی «کرسیهایاندیشهورزی» را یادآور شدند. در این کرسیها باید افرادی که منطق قوی دارند به میدان بیایند و با بیانی مستدل و مستند فضای مجامع علمی و آموزشی و رسانهای و… کشور را روشن کنند.
? ما در عرصه فرهنگی باید به سمت تولید «کارآمد» و «انبوه» برویم و در واقع نشان دهیم که در عرصه فرهنگ قدرت پیشبرندگی داریم.
? نیروهای انقلاب در چندین نوبت این را تجربه کرده و پیش رفتهاند. یکبار قبل از پیروزی و در جریان انقلاب اسلامی، نیروهای مذهبی قدرت برتر فکری خود را نشان دادند.
? نتیجه آن به حاشیه رفتن انواعی از «ایسم»های انحرافی بود. یک بار هم در جریان مقابله با خشونت و تکفیر در منطقه نشان داد، منطق نیروهای انقلاب بهترین است.
? این منطق نه انفعال سکولارانه و نه افراط تکفیرانه بود؛ بلکه فعالیت مجاهدانه و حمایتگرانهای بود که ملتها را به خود جلب کرد و نتیجه آن شکلگیری جبهه مقاومت بود.
Monday, 7 April , 2025