دکتر حسن روحانی نیز در یکی از کنفرانسهای مطبوعاتی با این تعبیر که برجام تنها پیروزی آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی بوده است، قبلاً و به نحوی سخن وزیر خارجه انگلیس را تأیید کرده بود و اساساً تعبیر برد – برد وی از مذاکرات هستهای به همین معنا است؛ زیرا به تعبیر سرلشکر جعفری، آمریکاییها […]
دکتر حسن روحانی نیز در یکی از کنفرانسهای مطبوعاتی با این تعبیر که برجام تنها پیروزی آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی بوده است، قبلاً و به نحوی سخن وزیر خارجه انگلیس را تأیید کرده بود و اساساً تعبیر برد – برد وی از مذاکرات هستهای به همین معنا است؛ زیرا به تعبیر سرلشکر جعفری، آمریکاییها در تقابل ۴۰ ساله خود با جمهوری اسلامی ایران در منطقه در همه میدانها شکست را متحمل شدهاند و حتی در یک مورد نیز پیروز نشدهاند. همچنین محمدجواد ظریف معتقد بود که آمریکا قبل و بعد از برجام چنین پیروزیای را به دست نیاورده و نخواهد آورد. اوباما نیز بارها بر این پیروزی تأکید و بیان داشت بدون شلیک یک تیر، ایران را در موضوع هستهای عقب رانده است.
اقرار دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی بر اینکه برجام تنها پیروزی آمریکا در تقابل نفسگیر چهار دهه پس از انقلاب اسلامی است، در هنگامهای رخ داد که نظام اسلامی با کمک دوستان منطقهای خود در تقابلی که آمریکاییها و انگلیسیها و بعضی دول غربی دیگر با کمک رژیم صهیونیستی و بعضی دولتهای مرتجع منطقه برای محاصره و مهار انقلاب اسلامی از ۲۰۰۱ و بااشغال افغانستان و بهخصوصاشغال عراق راه انداخته بودند، توانسته است بزرگترین تهدید تاریخ معاصر منطقه و ایران را به بزرگترین شکست تاریخی آمریکا تبدیل نماید و قدرت منطقهای ایران با شکست آمریکا در عراق تثبیت شود. همچنین با شکست جنگهای نیابتی آمریکا که با پیادهنظام داعش صورت گرفته بود، اینک تحلیلگران سیاسی جهانی بر تثبیت قدرت فرامنطقهای ایران استدلال و اذعان دارند و تأسفبرانگیز اینکه دولت جمهوری اسلامی برخلاف میدان نظامی در میدان دیپلماتیک و مذاکره، آنگونه که شایسته بود نتوانست از این پیروزیها استفاده لازم را ببرد و شاید نتوان نمونهای در تاریخ پیدا نمود که فاتح میدانهای نظامی در مقابل بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان، در میدان مذاکره دچار چنین مشکلاتی شود که به تعبیر وزیر خارجه انگلیس بزرگترین پیروزی طرف مقابل پس از انقلاب اسلامی را ورق بزند.
در ریشهیابی این ناتوانی، افزون بر بیاعتنایی به تجربه تاریخی در اعتماد به آمریکا در روابط بینالملل و حتی نهادهای بینالمللی که در فصلهای سوم و چهارم مطرح شد، در طول مذاکرات نیز مجموعهای ازاشتباهات راهبردی و تاکتیکی اتخاذشده از سوی دولت یازدهم باعث شد نه اینکه دولت نتواند به اهدافی که برای مذاکره و امضای توافقنامه برجام به ملت و نظام تعهد نموده بود، دست یابد، بلکه برجام به زمینهای برای فشار بیشتر بر ایران اسلامی تبدیل شود.
با این مراتب و قبل از ورود مبحثاشتباهات استراتژیک در برجام، لازم استاشاره شود که تأیید رهبر انقلاب اسلامی بر سلامت، غیرت و تدین اعضای تیم هستهای، درواقع شاخصه سلامت و تلاش آنهاست و نه میزان و شاخصی برای ارزیابی نتیجه مذاکرات که اگر اینگونه بود، ترسیم خطوط قرمز در مذاکرات هستهای و تأکید بر لزوم رعایت آنها بهوسیله دولت و تیم مذاکرهکننده از سوی رهبر انقلاب ضرورتی نداشت. از جهت منطقی نیز نمیتوان از تأیید سلامت و امانتداری تیم هستهای چنین نتیجه گرفت که هرگونه توافقی از جانب آنها به دست آید پذیرفتنی است و نباید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. درهرحال به نظر میرسد، اولیناشتباه دولت در مذاکرات هستهای تلقی آن بهعنوان موضوعی راهبردی و نه تاکتیکی بود که در رأساشتباهات دیگر قرار گرفت.
مذاکرات بهمثابه یک راهبرد
بعضی خطاهای فاحش راهبردی داخلی، آمریکا را امیدوار کرده بود که میتواند از طریق فشار و با استفاده از نفوذیهای خود در راه پیشرفت همهجانبه کشور مانع ایجاد نماید. از سوی دیگر، حسن روحانی با این شعار که در مذاکره با طرف مقابل ضمن حفظ توان هستهای کشور، خواهد توانست تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران را لغو نماید، (هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصاد) در انتخابات ۱۳۹۲ کمی بیش از نیمی از آراء را کسب کرده بود. رهبر معظم انقلاب نیز گرچه در مواقع مکرر اعلام داشتند که نمیتوان به آمریکاییها خوشبین بود و اعتماد داشت و به همین دلیل در دولت دهم نیز که بعضی اصرار بر مذاکره داشتند، ایشان نپذیرفته بودند، بهاحتمالقوی برای جلوگیری از تفرقه و تشتت در کشور و همچنین افزودن تجربهای دیگر از بدعهدی آمریکا به حافظه تاریخی ملت ایران که نیازمند ادامه حرکت مقاومت مردم و تکیه بر توان داخلی کشور است، بهصورت مشروط و با تعیین خطوط قرمز نظام با مذاکره و فقط در موضوع هستهای و با هدف رفع کلیه تحریمهای اقتصادی و مالی و درواقع بهعنوان امری تاکتیکی موافقت کردند.
به همین دلیل یعنی تلقی تاکتیکی بودن مذاکرات هستهای بود که رهبر انقلاب آن را به نرمش قهرمانانه تعبیر کردند و در این زمینه اظهار داشتند: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی، بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه» نرمش در یکجاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است». ایشان در سخنان دیگری و در تفسیر نرمش قهرمانانه گفتند: نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است؛ «نرمش قهرمانانه برخلاف برخی تفاسیر، معنای واضحی دارد که نمونه آن در مسابقه کشتی نمایان است. در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود بهکار نگیرد قطعاً شکست خواهد خورد، اما اگر انعطاف و قدرت را بهموقع مورد استفاده قرار دهد پشت حریف را به خاک مینشاند».
بهرغم موضع صریح نظام در مذاکرات هستهای که درواقع مذاکره با دشمن بهعنوان امری تاکتیکی تلقی میشد، حسن روحانی در جلسه هیئت دولت مورخ ۲۴ تیرماه ۱۳۹۴، پس از اعلام جمعبندی برجام گفت: «تصور من این است که با این توافق تاریخ ایران ورق خورده است و تصور غلطی که از اول انقلاب تا امروز در سطح افکار عمومی غرب و مسئولین بلندپایه سیاسی آن با جمهوری اسلامی ایران مطرح بود، تغییر کرده است». روحانی با بیان اینکه آنها همواره جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان یک تهدید و کشوری غیرقابلپیشبینی مطرح میکردند و نگاه آنها به ایران نگاه تهدید بود و نه فرصت، اضافه کرد نگاه آنها این نبود که از توانمندی ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای میتوان برای حلوفصل مسائل و بحرانهای منطقهای و جهانی استفاده کرد و صرفاً به دنبال آن بودند که ایران چه فعالیتهایی انجام میدهد.
کد مطلب : A98070116
📚 منبع : کیهان
Friday, 22 November , 2024