در همین حین، ضمن سود سرشار نمازیها در دلالی دارو، با ساختار واردات دارو به ایران و نظام دارویی کشور نیز آشنا شدند؛ اطلاعاتی که بعدا به درد سیامک نمازی میخورد. سیامک در همین فاصله با لابیهای قدرت در آمریکا ارتباط نزدیکی برقرار کرده بود و به همین ترتیب به تریتا پارسی هم وصل شده […]
در همین حین، ضمن سود سرشار نمازیها در دلالی دارو، با ساختار واردات دارو به ایران و نظام دارویی کشور نیز آشنا شدند؛ اطلاعاتی که بعدا به درد سیامک نمازی میخورد.
سیامک در همین فاصله با لابیهای قدرت در آمریکا ارتباط نزدیکی برقرار کرده بود و به همین ترتیب به تریتا پارسی هم وصل شده بود. اولین فعالیت مشترک نمازی و پارسی حضور در کنفرانس «گفتمان و تعامل بین مردم دو کشور ایران و آمریکا» بود که در قبرس برگزار شد. مقالۀ مشترک تریتا پارسی و سیامک نمازی، اسمش بود: «آمریکاییها- ایران: پلی میان دو ملت.» در این مقاله ایدۀ اولیۀ سازمانی شبیه «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل» موسوم به آیپک، منتها برای ایرانیان مطرح شد. در این مقاله، سه مرحله برای برقراری مجدد رابطه میان آمریکا و ایران پیشنهاد شده بود: اول اینکه به جوانان ایرانی-آمریکایی آموزش داده شود که چطور در واشنگتن لابی کنند. دوم اینکه اثرات تحریم را به ایرانیها و آمریکاییها آموزش دهند و سوم اینکه تابوی برقراری ارتباط با آمریکا شکسته شود. این ایدهها هنوز خام بود و نمازی و پارسی در جستوجوی فرصت و موقعیت خاصی بودند که بتوانند حامیانی برای پیاده کردن ایدۀ خود جلب کرده و لابی ایرانیان در آمریکا را راهاندازی کنند.
سال ۱۳۸۰ با سقوط برجهای دوقلو در آمریکا، دولت راستگرای جورج بوش خبر از جنگ علیه تروریست میداد که در واقع اسم رمز جنگ علیه اسلام بود. جنگ از همان سال ۱۳۸۰ با حمله به افغانستان آغاز شده بود. جورج بوش در سخنرانی خود در ۹ بهمن ۱۳۸۰ در کنگره، از عراق، کرۀ شمالی و ایران بهعنوان محور شرارت یاد کرد. جریان حزب دموکرات در آمریکا اما هوادار این بود که ارتباط با اصلاحطلبان در ایران حفظ شود و به این ترتیب ایران از درون دچار اضمحلال و استحاله شود. قدرت اما در دست جمهوریخواهان بود و در این شرایط به نظر تریتا پارسی و همفکران او، زحمات اصلاحات برای ایجاد تغییرات مورد نظر غرب در درون ایران ممکن بود به باد برود و در عین حال منافع اقتصادی سرشاری که تیم سیامک نمازی با دلالی نفت و سپس دارو بهدست میآورد نیز از بین میرفت. سال ۱۳۸۰ تریتا پارسی سرانجام توانست حمایت کافی برای تاسیس «شورای ملی ایرانیان آمریکا» موسوم به نایاک را بهدست آورد. اما از آنزمان تاکنون، نایاک چگونه کار کردهاست؟
نایاک مبلغ ارزشهای آمریکایی در ایران است. یک نمونه از این تلاشها وقتی بود که این بنیاد در فاصلۀ سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ برای ایرانیان کارگاه تولید فیلم دیجیتالی برپا کرد. این کارگاه در واقع بخشی از پروژۀ بزرگتری بود که طی آن آمریکاییها با ساختن رویای آمریکایی و تبلیغ آن برای ایرانیان این ایده را جا میانداختند که در نهایت این ارزشهای سرمایهداری و دموکراسی غربی هستند که باید هدف اصلی زندگی ایرانیان قرار بگیرند. به این ترتیب، بخش دوم هدف نایاک، یعنی تغییر دیدگاه ایرانیان نسبت به آمریکا نیز خود به خود محقق میشد. این بخش از پروژۀ نایاک ابتدا با جذب دانشجویان و متفکران ایرانی و در قالب برگزاری کنفرانسها و همایشها انجام میشد.
اما سال ۱۳۸۴ و پس از شانزده سال که از پایان جنگ و رحلت امام میگذشت، سرانجام در جمهوریاسلامی دولتی بر سر کار آمده بود که با وجود همۀ کاستیها رفتارهای انقلابی میکرد و مدیران اقتصادی آن تکنوکراتهای هوادار غرب نبودند. در لابیهای قدرت در واشنگتن جنبوجوشی به راه افتاده بود و بوی واقعهای بزرگ به مشام میرسید. تریتا پارسی ابتدا به تکاپو افتاد تا ببیند که آیا امکان معامله با دولت جدید نیز وجود دارد یا نه. در اواخر دولت جورج بوش، در حالیکه در ایران احمدینژاد بر سر کار بود، پارسی همراه با هیئتی متشکل از پنجاه چهرۀ دانشگاهی آمریکایی، کارشناسان امور خارجۀ آمریکا و مسئولین اندیشکدهها و ایرانیان آمریکایی، به ملاقات با رئیسجمهور جدید ایران رفت. ولی به زودی در ایران اتفاق جدیدی رخ میداد.
سال ۱۳۸۸ وقتی ادعای تقلب برخی از نامزدهای ریاستجمهوری، انتخابات ایران را تبدیل به شورشهای خیابانی کرد، نایاک نیز با اغتشاشگران همصدا شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ خواستار برگزاری مجدد انتخابات در ایران شد. در آن سال نایاک با اعلامیههای پیدرپی ایران را به نقض حقوق بشر متهم میکرد. اما کودتای رنگی برای براندازی نظام در ایران کارآمد نبود. بعد از سال ۱۳۸۸ برنامۀ آمریکا نسبت به ایران دچار تغییر شد. تحریم همهجانبه علیه ایران، بهدستور کار اصلی بدل شد و در این دستور کار جدید، نایاک در خط مقدم قرار داشت. نایاک به کمک شرکت آتیه بهار بهطور مداوم گزارش وضعیت اقتصادی ایران را برای وزارت امورخارجه آمریکا میفرستاد. این گزارشها «هزینه زندگی در ایران» نام داشتند که در ۲۲ قسمت تمام فعالیتهای اقتصادی مردم ایران بهطور مداوم گزارش میشد. این ۲۲ مورد شامل: غلات، گوشت و مرغ، لبنیات، میوه و سبزیجات، روغن، آجیل لوبیا، چای و قهوه و شکر، ادویهجات و ماکارونی و چاشنی، نوشیدنی و تنباکو، پوشاک و کفش، اجاره مسکن، لوازمخانگی، مبلمان، وسایل آشپزخانه، مواد شوینده، الکترونیک، سلامت و پزشکی، اوقات فراغت و ورزش، هزینههای سفر تجاری، حمل ونقل و ارتباطات و خدمات رفاهی و در نهایت تحصیلات بود که بهصورت مرتب برای وزارت امورخارجه آمریکا ارسال میشد. اطلاعاتی که در تحریمهای همهجانبه علیه ایران که به تحریمهای فلجکننده معروف شد، به کمک آمریکاییها میآمد.
همچنین تریتا پارسی، مدیر نایاک، در ملاقات با شخصیتهای ایرانی، آمریکایی و اروپایی کتابی منتشر کرد به نام «یک حرکت طاس: سیاست اوباما در قبال ایران». کتاب را دانشگاه معتبر ییل در سال ۱۳۹۱ منتشر کرد و پارسی در این کتاب معتقد بود آمریکا با سیاست عدم رابطه با ایران، باعث تقویت ایران شده بود ولی اوباما با سیاست مذاکره سعی در کنترل و کم کردن قدرت ایران بود. از طریق گفتوگوهایی که پارسی برای نگارش این کتاب با شخصیتهای متنفذ اروپایی و آمریکایی انجام داده بود، وی در مقام رئیسنایاک توانست شبکۀ ارتباطات خود را گستردهتر کند.
کد مطلب : A98070115
📚 منبع : کیهان
Thursday, 14 November , 2024