پیام قدری طولانی است، اما واقعاً ارزش چند بار خواندن و عمل کردن به آن را دارد. عمده چیزی که برزخ را تاریک میکند، حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت و مانند انها. یکی از چیزهایی که برزخ را روشن میکند، گرهگشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک میکنند، و از آن […]
پیام قدری طولانی است، اما واقعاً ارزش چند بار خواندن و عمل کردن به آن را دارد.
عمده چیزی که برزخ را تاریک میکند، حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت و مانند انها. یکی از چیزهایی که برزخ را روشن میکند، گرهگشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک میکنند، و از آن طرف اعمال خیر، باعث روشنایی عالم قبر و برزخ میشوند.
خواهش میکنم حاضر جواب نباشید. من به جوانها میگویم دیر نمیشود، بعداً جواب بدهید. کمی تأمل کنید. حاضر جوابی بعضی وقتها آدم را محروم میکند. همینطوری زود چیزی را نپرانید، تمرین کنید و یک ذره دیرتر جواب بدهید.
مشاجرهها و نزاعها، نور باطن را خاموش میکند! بسیاری از بیحالیها و عدم نشاطها به جهت مشاجرات است! کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد. روزی چندتا پرخاش باشد، برکات میرود و دیگر چیزی نمیماند! حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت آور است.
نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. از جمله، گریهی استدراجی است. حالِ گریه به او میدهند، که فکر کند آدم خوبی است! بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه میکنند اما کارهایی از اینها سر میزند که سنگ را به گریه میاندازد! مسکین گمان میکند خیلی حال خوبی دارد!
در جامعهی ما تقوای لسانی خیلی کم است؛ بعضی از متدیّنین، اهل مسجد، اهل هیئت، تقوای لسانی را از دست دادهاند! گویا غیبت واجب است و تهمت و افتراء و مسخره کردن مستحب! خدا میداند خیلی خطرناک است، توفیق سلب میشود، قلب تیره میشود، نشاط در عبادات موجود نیست.
دین فقط همین ظواهر نیست! آدمی هست که چهل سال نماز غفیله میخواند، اما بلد نیست با زنوبچهاش درست حرف بزند، رفتارش انسانی نیست! نماز غفیله و سایر عبادات باید معرفت بیاورد وگرنه چه ارزش دارد. سعدی چقدر عالی گفته است:
عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست
آقایان حیفتان نمیآید مادرها را اذیت میکنید؟ سید رضی گردآورنده نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: «بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟» دست مادر که بالا میرود، بلاها از شما دور میشود. حیف نیست سر یک چیز جزئی پدر و مادر را میرنجانید؟ از مجلس روضه، مسجد و هیئت برگشته پدر و مادر را میرنجاند؛ قبول باشد!
سفره خدا بزرگ است. پیرزن نابینایی جلوی حضرت موسی را گرفت. گفت دعا کن خدا چشمانم را برگرداند. حضرت موسی گفت باشد. پیرزن گفت دعا کن جمالم را هم برگرداند. حضرت توقفی کرد، با خود گفت: چشمانش را خدا داد، دیگر زیبایی را چرا؟ وحی آمد که موسی چرا فکر می کنی؟ مگر از تو میخواهد؟
بگذارید جملهای کامل شود بعد ایراد بگیرید. نمیدانم چرا اینطوری هستیم! در خواهر و برادری هم حاضر نیستیم حرف یکدیگر را تا آخر گوش کنیم. میگوییم وایسا، شکر تو کلامت! خب شکر به چه درد میخورد؟ یا اگر از جملهای خوشش نیاید میپرد وسط حرف! بابا جان صبر کن یک خرده!
کوچکی و بزرگی در میان مردم، اهمیت چندانی ندارد؛ زیرا غالباً بدون ملاک و بر مبنای تخیلات و احساسات واهی میباشد. ممکن است شخصی واقعاً بزرگ باشد، او را کوچک بشمارند، و شخصی واقعاً کوچک و بیمقدار باشد، او را بزرگ بشمارند! آنچه اهمیت دارد، کوچکی و بزرگی در نزد خداست.
خداوند توفیق فهم احادیث را عنایت بفرماید. بعضی مقدسها حدیث را میخوانند و میشنوند و فقط میگویند: بَهبَه! و از آن به طور سرسری میگذرند. بنده به دوستانم میگویم: بهبه، تاکنون هیچ دردی را دوا ننموده است؛ اگر مریضی نسخهای را دست بگیرد و تماشا کند و بگوید بهبه، مرض او رفع میشود؟
والدین نباید فرزند خود را با دیگر جوانها مقایسه کنند؛ شاید فرزند شما به هنر یا کشاورزی علاقهمند است و نتواند پزشک موفقی باشد. متاسفانه برخی برای ارتقای وجهه اجتماعی خودشان، فرزندان را به کاری مجبور میکنند که با استعدادشان همخوانی ندارد. باید علایق و استعداد شخص را در نظر گرفت.
نباید امام زمان عجل الله تعالی فرجهالشریف را در ذهن افراد انسان خشنی معرفی کرد که شمشیر به دست گرفته و میخواهد همه را گردن بزند! این نحوه جلوه دادن مقام امام بسیار خلاف واقع است!
امام پدر واقعی امت و دریای رأفت و رحمت است؛ حضرت مظهر اسم رحمن و رحیم خداست و برای هدایت افراد آمده نه کشتن آنها!
خشم ما را بیچاره کرده است، نمیگذارد به جایی برسیم! هی دور خود میچرخیم، چرا که بداخلاقیم!
امام صادق علیهالسلام فرمود: «آدم بد اخلاق، معارف را پیدا نمیکند.»
آقای طباطبایی اگر بداخلاق بود، المیزان نمیتوانست بنویسد. بد اخلاقی با معارف جور در نمیآید.
ماها ولخرج نورانیت و نور هستیم؛ کاری میکنیم، نورانیتی حاصل میشود؛ راحت کاری میکنیم که میرود و جایش را به ظلمت میدهد. شب بلند میشویم چندتا استغفار میگوییم و مشمول آیه «ویستغفرون بالاسحار» میشویم اما صبح میگوییم «حالا غیبت فلانی نباشد ها…» هیچی تمام شد و رفت
تعجب میکنم از بعضیها! آقا یا خانم مؤمن ۲۰بار عمره رفته، بار ۲۱ میگویند بیا پول عمره را بده برای جهیزیه دختر یتیم؛ میگوید نمیتوانم؛ دوستانم میروند، من نروم؟! حالا بگو شما این همه رفتی، اخلاق را رعایت میکنی؟ مگر دین مسخره است؟! هر سال عمره میروی؛ یک عیب را از خودت دور نکردی؟
هرکس به آنچه میداند عمل کند، خدا به او چیزی را که نمیداند، میدهد. به قول یکی از علما بعضیها فکر میکنند حتماً باید عباوعمامه و سابقه قم داشته باشند تا بشود؛ نه!
نه نیازاست قم بروید نه نجف. اگر به همین که میدانید مثلاً به مادرت خشم کنی گناه است، عمل کنید چیزی در کاسهات میگذارند.
فرد در حالی که تصور دارد خبری است وارد روز قیامت میشود اما ناگهان تعجب میکند؛ پس نمازها و عمرهها چه شد؟ میگویند دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی! بداخلاقی کردی. جوان عزیز اگر میخواهی به جایی برسی از خانهتان شروع کن! اگر دل خواهرت را شکستی، دل مادروپدر را شکستی، برو درستش کن. از خانه شروع کنید.
اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم میسوزد. خانمها،آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا(س) قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمیآید، خودتان را معطل نکنید. هی اوقات تلخی راه میاندازد، عصبانی میشود، بعد هم میخواهد بشود زبدهالعارفین؛ یکبار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمیآید.
برخی که قادر به گرفتن روزه نیستند میگویند سعادت نداشتم! این چه جملهای است؟! تو به دستور خدا روزه نگرفتهای! این جمله یعنی خدا مرا بیسعادت کرد! این بیادبی است به خداوند و باید ترک شود؛ همانطور که روزهدار به امر خدا عمل میکند آن که بهخاطر مریضی روزه نمیگیرد هم به فرمان خداست.
بعضیها گمان میکنند در دستگاه خدا هم میشود زرنگی کرد؛ خیال میکنند اگر نمازی بخوانند و روزهای بگیرند و محاسن بگذارند و انگشتر عقیق در دست کنند، اهل بهشت هستند و دیگر هر کاری کردند مهم نیست! عزیزان سیئات با حسنات نمیسازد و آن را از بین میبرد! باید خیلی مواظب اعمال خود باشیم.
خسته شدم بس که گفتم این دین، دین کیفیت است نه کمیت! مقصودم این نیست که مستحبات را انجام ندهیم،آن بهجای خود اما باید با باطن به خدا رسید. هنوز باطن را اصلاح نکرده مرتب دعای کمیل میرود؛ هنوز بلد نیست در منزل با خانواده درست رفتار کند. هرسال به عمره میرود! چه فایده؟ ارزش ندارد. دین، مسخره که نیست!
احوالپرسیها را دیدهاید؟ میپرسیم حالت چطور است؟ میگوید: «هییی؛ زندهایم!» من تنم میلرزد از این جوابها! نعمات خدا را فراموش کردهایم؟ جوانی رفته بود دکتر، دکتر میگفت من چیزی ندیدهام ولی چشم دارد خودبهخود ضعیف میشود؛ حالا تو چشمت سالم است و قدر نمیدانی؟ حالت شکر نداریم!
مساله والدین شوخی نیست! ممکن است یک پرخاش به پدر و مادر، انسان را صد سال عقب بیندازد و برکات را ببرد! اگر کوتاهی کردهاید، تا دیر نشده است جبران کنید. اگر در قید حیات هستند دلشان را به دست آورید و به ایشان خدمت کنید و اگر هم به رحمت خدا رفتهاند، برای آنها استغفار کنید.
شب تا صبح به نماز ایستادهای و نماز خواندهای، اگر صبح آمدی دیدی همسایه ماشینش را عوض کرده و پیش خودت گفتی از کجا آورده ماشین خریده است؟! تمام نمازت را ضایع کردهای… نظر کوتاهی در این مکتب خریدار ندارد، باید نظر بلند باشیم.
خدا گناه «آبرو بردن»را سخت میبخشد. امام باقر علیهالسلام فرمودند:«کسی که آبروی مردم را نریزد، خداوند از گناهان او صرفنظر خواهد کرد.» اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند! فکرنکنید همه از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مقدس را میآورند جهنم به سبب اینکه آبرو میبردند! اسلام خواهان حفظ آبروی افراد است.
جانم به قربان جوشن کبیر اما کی گفته جوشن کبیر را بخوانانید؟ گفتهاند بخوانید! همه وقت احیاء را میگیرند که جوشن بخوانند بعد به «بک یا الله» که مغز قدر است، میرسند با چشم نیم بسته ودهن دره میخواهند زود تمام کنند و بدوند سحری بخورند! جوشن کبیر خوب است اما هرکس دوست دارد درخانه میخواند.
به بچهها آرامش دهید، سابق بر این مرسوم بود به بچهها میگفتند سروصدا نکن والا گوش تو را میبُرم حتی بدتر از این بود. چقدر آدم باید احمق باشد که این حرفها را بزند. به یک عده سفارش کنید که این چیزها را نگویید. شما اهل فضل هستید، اینها را میگویم که به آن آدمهای عقب افتاده بگویید.
خبرهای بد را هیچ وقت در خانه نگویید؛ تا به خانه میرسد، میگوید تصادفی را دیدم! نمیخواهد بگویید. اصلا خبرهای منفی را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم میدهم اینها را رعایت کنید؛ ضربههایی به خانواده زده میشود که جبران نمیشود. چیزهای پریشان کننده نگویید. به همسر و بچهها آرامش دهید.
وقتی شخصی اشتباهی میکند یا حرف ناپسندی میزند، با خوش رفتاری جواب او را بدهیم. در مورد شخصی میپرسی که چطور آدمی است؟ میگویند آدم خوبی است، نماز میخواند، اهل دعا، زیارت و مسجد هم هست، اما بداخلاق است! عجب! این شد آدم خوب؟! اصلاً مؤمنی که بداخلاق است، به درد نمیخورد!
نماز خوانده است، حاج خانم قبول باشد. قبول حق باشد! یعنی چه؟ این الآن دارد برای شما دعا میکند؛ «قبول حق باشد» یعنی چه؟ یعنی قرار بود قبول شیطان باشد؟ من نمیدانم این چه حرف بیربطی است و از کجا آمده؛ بگو: خدا شما را حفظ کند، إنشاءالله حوائج تو هم برآورده شود. قبول حق باشد یعنی چه؟
امثال من در وقت گرفتاری خیلی آدمهای خوبی میشویم؛ نماز اول وقت میخوانیم، توبه میکنیم و میشویم عابد و زاهد اما تا برطرف شد یادمان میرود. اللهاکبر! خیلی بد است. امام علی علیهالسلام میفرمایند: «ألا فاعملوا فی الرغبه کما تعملون فی الرهبه» در آسودگی هم همانگونه عبادت کنید که درگرفتاری میکنید.
بیایید از کلمهای خیلی رایج توبه کنیم. امان از این کلمه! رایج است وقتی میپرسند مثلاً فلانی چرا دخترش طلاق گرفته؟ یا چرا مغازه فلانی را بستهاند؟ میگوییم: بماند! این «بماند» دور از جانتان آدم را میکند سگ جهنم! چون هزار تفسیر دارد؛ یعنی شراب میخورد، قمار میزند و…
نمیترسیم از خدا؟
Friday, 22 November , 2024