سید رضا سیدرضایی: سالها پیش و در دههی ۷۰ ، وقتی در دانشگاه تهران، دانشجوی پژوهشگری علوم اجتماعی بودم، دانشجوی اصلاحطلبی که بعدها، خود و پدرش از اصحاب فتنهی ۸۸ شدند، در کلاس درس استاد عالیقدر دکتر غلامرضا جمشیدیها، تا توانست به انقلاب و نظام شورید، با نقدهایی مثلا روشنفکر مآبانه! اما عمق همهی تعریض […]
سید رضا سیدرضایی: سالها پیش و در دههی ۷۰ ، وقتی در دانشگاه تهران، دانشجوی پژوهشگری علوم اجتماعی بودم، دانشجوی اصلاحطلبی که بعدها، خود و پدرش از اصحاب فتنهی ۸۸ شدند، در کلاس درس استاد عالیقدر دکتر غلامرضا جمشیدیها، تا توانست به انقلاب و نظام شورید، با نقدهایی مثلا روشنفکر مآبانه! اما عمق همهی تعریض او، فقط یک چیز بود و آن هم غر زدن و طلبکار بودن!
حضرت استاد که شخصیتی عالم، انقلابی و از جانبازان انقلاب بود؛ در نهایت آرامش و طمانینه، فقط یک سوال کلیدی کرد که برای دانشجوی جوانی چون من، چراغ راه بود. آن جملهی استاد، برای من و در همهی مباحث آیندهی پیش رو و در تمام فعالیتهای سیاسی و فرهنگی، تبدیل به یک الگو وارهی عقلانی شد که همواره، برای خود و یا هر کسی که نقد و یا اعتراض میکند، همان سوال را تکرار کنم.
پرسش طلایی استاد از دانشجوی اصلاحطلب کلاس این بود: “تو برای انقلاب و مردمت چه کردهای؟! ” این سوال، به گمان من به تنهایی می تواند تبدیل به یک پویش عظیم اجتماعی شود که “من برای انقلاب و نظام و مردمم، چه کردهام؟
Monday, 23 December , 2024