حدود یک هفته در دزفول بودیم و به اتهامات عوامل حکومت نظامی که در کشتار مردم دزفول نقش داشتند، رسیدگی کردیم. تا آن جا که به خاطر دارم چند بار به دزفول برای محاکمه عوامل حکومت نظامی سفر کردم. در برخی از سفرها ضمن کار قضایی، کلاس اصول عقاید هم برای جوانان داشتم. مأموریت به […]
حدود یک هفته در دزفول بودیم و به اتهامات عوامل حکومت نظامی که در کشتار مردم دزفول نقش داشتند، رسیدگی کردیم.
تا آن جا که به خاطر دارم چند بار به دزفول برای محاکمه عوامل حکومت نظامی سفر کردم. در برخی از سفرها ضمن کار قضایی، کلاس اصول عقاید هم برای جوانان داشتم.
مأموریت به گچساران و بهبهان
دومین مأموریت قضایی اینجانب در تاریخ ۱۳۵۸/۱/۲ بود که همراه با آقای سیدحسین موسوی تبریزی به گچساران و بهبهان اعزام شدیم، شاخصترین فردی که در گچساران محاکمه شد، ریاست ساواک آنجا بود.
مأموریت به خرمآباد و بروجرد
سفر دیگری به خرمآباد و بروجرد داشتم. در خرمآباد رئیس شهربانی و نیز فرمانده گارد را محاکمه کردیم. دادگاه رئیس شهربانی، علنی بود. همچنین در بروجرد دادگاه محاکمه افسری که خیلی شرارت کردهبود، به حالت علنی برگزار شد.
مأموریت به رشت
یکی دیگر از شهرهایی که در آغاز پیروزی انقلاب در آن، دادگاهی برای رسیدگی به عوامل حکومت نظامی تشکیل دادم، رشت بود. مقارن با حضور اینجانب، آقای لاهوتی هم با جمعی به رشت آمده بودند. ظاهراً این جمع برای دستگیری آقای احسانبخش آمده بودند. به خاطر ندارم که مسئولیت آقای لاهوتی چه بود، اما من پرونده مربوط به آقای احسانبخش را که در ساواک بود، ملاحظه کردم. موردی که موجب بازداشت وی شود در آن ندیدم، بنابراین به آقای لاهوتی گفتم موضعگیریهای آقای احسانبخش در آستانه پیروزی انقلاب خیلی خوب بوده، چنین اقدامی نباید صورت گیرد. البته آقای احسانبخش خیلی عصبانی بود و شنیدم که گفته بود اگر آنها نزدیک من شوند… به احتمال زیاد، محرک اصلی این جریان منافقین بودند که ارتباط نزدیکی با آقای لاهوتی داشتند.
مأموریت به گنبد قابوس
در اواخر سال ۱۳۵۸ حدود دو ماه قبل از ایام حج، چند روزی برای رسیدگی بر چند پرونده، به گنبد رفتم. تا آن هنگام دادسرای انقلاب گنبد، توسط یکی از گروهکهای سیاسی اداره میشد و پس از آن از طرف دادستان کل انقلاب، مرحوم آیتالله قدوسی، دادستان جدیدی برای آنجا تعیین شده بود که دادسرا را از آنها تحویل بگیرد. پس از توقف حدود یک هفته در گنبد، همراه چند تن از اعضای دادسرا به مشهد رفتیم و پس از زیارت ثامنالحجج (علیه آلاف التحّیهًْ و الثناء) در راه بازگشت به تهران، در اثر خطای راننده، اتومبیل سواری ما چپ کرد. من بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم که ماشین حامل من، نزدیکی بیمارستانی در بجنورد بود. در این حادثه، استخوان ترقوه و سرم شکست و پس از حدود یک هفته بستری شدن در بیمارستان، به تهران و سپس به قم منتقل شدم. پس از بهبودی نسبی به پیشنهاد آقای اقبال، مدیر یکی از کاروانهای حج ساوه، برای اولین بار به عنوان روحانی کاروان به حج مشرف شدم که توضیح بیشتر در این باره را در فصل مربوط به خاطرات حج خواهم آورد.
ورود به سازمان قضایی ارتش
پس از چند ماه قضاوت در دادگاههای انقلاب شهرستانها، توطئه گروهکهای ضدانقلاب در ارتش آغاز شد. همچنین سازمانهای اطلاعاتی بیگانه نیز فعالیت خود را در ارتش آغاز کردند.
از سوی دیگر، ارتش با دستگیر شدن جمعی از فرماندهان و فرار جمعی دیگر، سازماندهی درستی نداشت و این فرصتی را فراهم میکرد که گروهکهای ضدانقلاب و عوامل جاسوسی بیگانه، برای اجرای مقاصد خود در ارتش به شدت فعّالیت کنند.
هر روز خبر تحصن و شورشی از یک پادگان در یک استان شنیده میشد، منافقین با طرح ارتش بیطبقه توحیدی، نظامیان را به نافرمانی دعوت میکردند و گروهکهای دیگر به عناوین مختلف در نیروهای مسلح مسئلهساز شدهبودند.
مسئولان به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با توطئه گروهکها در ارتش، تأسیس دادگاه انقلاب اسلامی ارتش ضروری است. آقای مؤمن که از طرف جامعه مدرسین، مسئول اعزام قضات بود از من خواست که به مدت شش ماه به تهران بروم و دادگاه انقلاب اسلامی ارتش را تأسیس کنم.
این پیشنهاد را پذیرفتم و به طور موقت از قم به تهران آمدم. مدتی در منزل مسکونی پدرم در شهر ری سکونت داشتم و با تاکسی به محل کارم در سازمان قضایی ارتش میرفتم.
در آن هنگام، سازمان قضایی ارتش زیر نظر ستاد مشترک بود. ابتدا یک اتاق در یکی از طبقات بالای سازمان به من واگذار شد و من تنها شروع به کار کردم و به تدریج شعباتی از تشکیلات دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی ارتش را در تهران و سایر استانها تأسیس کردم و تا هنگام تصدی وزارت اطلاعات، ریاست دادگاهها و دادسراهای انقلاب اسلامی ارتش را به عهده داشتم. عملکرد قوی و منطقی دادگاههای ارتش موجب شد تا هنگامی که اینجانب در این سمت بودم، تقریباً همه محاکمات مهم ـ مثل رسیدگی به اتهامات حزب توده، محاکمه دستاندرکاران کودتای نافرجام پایگاه هوایی شهید نوژه، رسیدگی به اتهامات قطب زاده و… ـ به دادگاه انقلاب ارتش واگذار گردد.
ارتباط با شورای عالی قضایی
پس از تشکیل شورای عالی قضایی برای تقویت و رسمیت بخشیدن به دادسراها و دادگاههای انقلاب ارتش، مرحوم شهید بهشتی طی صدور حکمی به اینجانب، اجازه دادند که نمایندگان دادگاه انقلاب ارتش در سراسر کشور برای تشکیل پرونده، سمت قضایی داشته باشند.
بدین ترتیب در برخی از مراکز نظامی مانند: دزفول، بوشهر، مشهد، کرمانشاه و هرمزگان، نمایندگانی را منصوب کردم که در واقع کار دادستان را انجام میدادند. برخی از کسانی که اکنون به یاد دارم، عبارتند از: آقای منتجبنیا در پایگاه هوایی دزفول، آقای مغیثی در پایگاه هوایی بوشهر.
حوزه اختیارات دادگاه انقلاب ارتش
همان طور که اشاره کردم دادگاه انقلاب ارتش با هدف سالمسازی این نیرو و خنثی کردن توطئههای ضدانقلاب تأسیس شد، اما این دادگاه شرح وظایف نداشت و حوزه اختیارات قاضی نیز تعریف نشده بود. در واقع رئیس دادگاههای انقلاب ارتش، یک قاضی مبسوطالید بود که میتوانست در شرایط خلأ قانونیِ سالهای آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، طبق ضوابط اسلامی، در زمینه همه گونه تخلفاتی که از نیروهای ارتش صادر میشود، حکم صادر کند.
در این باره نیز خاطرهای از مرحوم شهید بهشتی دارم: روزی در شورای عالی قضایی با حضور ایشان، مرحوم شهید قدوسی، مرحوم ربانی املشی، آقای موسوی اردبیلی ـ و ظاهراً آقای جوادی آملی ـ ضمن مطالبی عرض کردم: «در ارتباط با رسیدگی به جرایم عمومی نیروهای مسلح، اینجانب وقتی بدانم فرستادن پروندهای به دادگستری ـ در شرایط کنونیِ این تشکیلات ـ صحیح نیست و به صدور احکامی بر خلاف اسلام میانجامد، بنده پرونده را به دادگستری نمیفرستم و حکم میدهم.»
به یاد دارم که مرحوم بهشتی نگاهی با معنا به مرحوم قدوسی ـ که دیدگاهی مشابه او داشت ـ
کرد و فرمود: «ما هم به همین دلیل که اشاره شد، غمض عین میکنیم.»
تقویت بنیه علمی و اخلاقی قضات
برای آشنایی هر چه بیشتر دادرسان با اهمیت مسئله داوری در اسلام، ویژگیهای قضا و قاضی در این آیین آسمانی و آیین دادرسی اسلامی و همچنین تقویت بنیه معنوی کارکنان تشکیلات قضایی کلاسهایی، تحت اشراف اینجانب، برگزار میشد که بخشی از مطالب آن به صورت مقاله در مجله پاسدار اسلام منتشر گردید و پس از آن تحت عنوان «مقدمهای بر سیستم قضای اسلامی» به صورت کتاب چاپ شد.
گفتنی است که در پی مسئولیت اینجانب در وزارت اطلاعات، این برنامه تبدیل به جلسه «تواصی به حق» برای مدیران وزارت اطلاعات شد که در فصلهای آینده توضیح خواهم داد.
Tuesday, 5 November , 2024