وحدت بین شیعه و سنی اساسیترین و اولیهترین نیاز جهان اسلام است که در پرتو آن بقیه مسائل فیمابین قابل طرح میباشد. «وحدت» را میتوان به مقوله «امنیت» در یک جامعه مانند کرد. یعنی همان گونه که در ظرف امنیت، همه رفتارها و کنشهای اجتماعی موضوعیت پیدا میکند و مجال بُروز مییابد و در صورت […]
وحدت بین شیعه و سنی اساسیترین و اولیهترین نیاز جهان اسلام است که در پرتو آن بقیه مسائل فیمابین قابل طرح میباشد. «وحدت» را میتوان به مقوله «امنیت» در یک جامعه مانند کرد. یعنی همان گونه که در ظرف امنیت، همه رفتارها و کنشهای اجتماعی موضوعیت پیدا میکند و مجال بُروز مییابد و در صورت فقدان امنیت هیچ فعالیتی حتی قابل تعریف نیست، در بستر وحدت شیعه و سنی، خورشید جهان اسلام فرصت تجلی مییابد و به عنوان ابرقدرت راستین مطرح میگردد که در آسمان خود، آذرخش قهر و عِقاب برای قدرتهای متجاوز و باران رحمت و برکت برای ملتها به همراه دارد.
از آنجا که هیچ همبستگی و پیوندی بدون داشتن زمینه، تحقق نمییابد، در بین شیعه و سنی نیز داعی وحدت، «مشترکات فراوانی» است که این دو مذهب از دین و پیامبر و کتاب و قبله و مناسک عبادی دارند. اما مهمتر و عبرتآموزتر، «دشمن مشترک» است که همواره از مسیر ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین، اهداف شیطانی خود را دنبال کرده است. امروز جهان استکبار از یک سو و وهابیت مطرود از سوی دیگر با سرمایهگذاری کلان و دسیسههای شوم درصدد ایجاد تفرقه در امت بزرگ اسلام هستند.
از سوی دیگر در مناطق سنی نشین کشور اسلامی ما سالهاست که شهروندان شیعه و سنی در کنار یکدیگر با آرامشی وصف ناپذیر زندگی مسالمتآمیزی را دارند. آنان در مراسم یکدیگر شرکت کرده و برادرانه با هم معامله و حتی وصلت میکنند. آری ازدواج بین شیعیان و اهل تسنن یکی از مصادیق اتحاد و برادری این دو مذهب بزرگ اسلام است که هرگز مطلوب دشمنان نبوده و نیست. همچنین تعاملی که بین عالمان شیعه و سنی در کشور و جهان اسلام نیز وجود دارد، غیر قابل انکار است و تا کنون جهان غرب و عوامل و مزدورانش با همه تبلیغات رسانهای و تلاشهای میدانی مانند ارعاب و ترور نتوانستهاند رخنهای در این سد پولادین ایجاد کنند.
برخورد ائمه اطهار خصوصا رئیسمذهب، امام جعفر صادق علیهالسلام به عنوان رهبر جهان اسلام با اهل تسنن به ویژه دانشمندان شان اعجاب انگیز و بسیار درس آموز بوده است. آن حضرت با موقعیت مناسبی که در جامعه فراهم شده بود، توانست دانشگاهی تأسیس کند و علوم آل محمد(ص) را در جهان منتشر سازد. تعداد شاگردان آن حضرت را چهار هزار نفر برشمردهاند. (ارشاد مفید باب ۱۲)
در بین شاگردان و راویان امام صادق(ع)، افراد متفاوتی از نظر عقیده و گرایش آرا وجود داشته که جمع کثیری از آنان را دانشمندان اهل تسنن تشکیل میدادهاند. این گروه در عین حالی که به جایگاه الهی امام صادق(ع) معتقد نبوده و به تشیع گرایشی نداشتند، اما به فضل و کرامتهای علمی و اخلاقی آن حضرت معترف بودند و مشتاقانه در مکتب حضرتش زانوی تلمذ بر زمین میزدند و امام نیز به آنان توجه و عنایت ویژه داشت. به نمونههایی از این الطاف و مهر متقابل استاد و شاگردان، اشاره میکنیم: (مأخذ روایات، جلد ۴٧ بحار الانوار صفحات ۸ تا ۵۰ میباشد)
مالک بن انس امام مالکیان گوید: هر گاه خدمت حضرت صادق(ع) میرسیدم، برایم پشتی میگذاشت و مرا گرامی میداشت و میفرمود: «ای مالک! من تو را دوست دارم» و من از این سخن مسرور میشدم و خدا را شکر میکردم. از سوی دیگر مالک، امام صادق(ع) را چنین وصف میکند: او را پیوسته در یکی از این سه حالت میدیدم یا روزه داشت یا در نماز بود و یا زبان مبارکش مشغول به ذکر خداوند بود. او از برترین بندگان خدا و از زاهدین والا مرتبهای بود که در برابر خداوند خشیت دارند. حدیثش فراوان و همنشینیاش پاکیزه و پر سود بود. هنگامی که نام رسول خدا(ص) را میبرد، رنگ مبارکش گاه سبز میشد و گاه به زردی میگرایید…»
وی همچنین گوید: به خدا قسم پارساتر، بافضیلتتر، عابدتر و پرهیزگارتر از جعفر بن محمد(ع) ندیدهام. هر گاه به حضورش میرسیدم مرا ارج مینهاد و به استقبالم میآمد و چون حدیثی نقل میکرد، راستگو بود و میفرمود پدرم از پدر خود و او از جدش نقل کرد که پیامبر اکرم(ص) چنین فرمودهاند.
هنگامی که از عبدالحمید مالکی خواستند مالک بن انس را وصف کند، وی ضمن وصف مالک گفت او دست پرورده امام جعفر صادق(ع) بود.
عمرو بن عبید بصری، محدث و مفسّر معتزلی اهل سنت که از محضر امام باقر و امام صادق علیهما السلام استفاده میکرد، روزی خدمت امام صادق رسید و پرسشهایی را مطرح نمود و امام به آنها پاسخ داد. عمرو در حالی که از حضور ایشان مرخص میشد، به شدت میگریست و میگفت به خدا قسم هر که به رأى خویش متکی باشد و در علم و فضل با شما خاندان به نزاع بپردازد، هلاک میشود.
«سفیان ثوری» صوفی و محدّث بزرگ اهل سنت که جایگاه والایی در میان علمای اهل تسنن دارد میگفت از جعفر بن محمد الصادق(ع) سخنانی شنیدهام. به خدا سوگند که سخنش استوار و درست است، همان گونه که صادق نامیده شده است. شخص دیگری نیز از اهل سنت گوید من خدمت حضرت صادق(ع) میرسیدم. به خدا قسم مجلسی بافضیلتتر از مجلس او ندیدم.
افراد دیگری نیز بودند که تحت تأثیر جاذبه شخصیت امام، به خدمت رسانی آن حضرت اشتغال داشتند مانند ابراهیم ادهم و مالک بن دینار که از غلامان آن حضرت بودند و ابویزید بسطامی طیفور سقا که سیزده سال سمت سقایی امام را بر عهده داشت.
از صالح بن اسود نقل شده است که جعفر بن محمد(ع) میفرمود: «سَلونی قَبلَ أن تَفقِدونی فَإنّهُ لا یُحَدِّثُکُم أحدٌ بَعدی بِمِثلِ حَدیثی؛ پیش از آن که به فقدان من مبتلا شوید، هر چه میخواهید بپرسید. زیرا پس از من هیچ کس چنین سخنی نمیگوید و چنین ادعایی نخواهد کرد.» همان گونه که مشهور است این عبارت عرشی را باب علوم نبوی حضرت امیر مؤمنان علیه السلام پیوسته تکرار میفرمود.
ائمه اهل سنت و بسیاری از بزرگان علمای آنان از امام صادق(ع) حدیث نقل کردهاند مانند مالک بن انس، احمد بن حنبل، شافعی، شعبه بن حجاج، سُفیان ثورى، سفیان بن عُیینه و دیگران. مالک بن انس میگفت در علم و فضیلت و عبادت و پرهیزگاری همچون امام جعفر صادق(ع) نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلبی خطور کرده است. «حفص بن غیاث» قاضی اهل سنت که نزد امام صادق(ع) تلمذ نموده بود هر گاه حدیثی از امام نقل میکرد، میگفت بهترین جعفرها جعفر بن محمد(ع) چنین فرموده است.
از دیگر کسانی که خوشه چین خرمن علم امام صادق(ع) بودند، میتوان به ابوحنیفه امام حنفیان اشاره کرد که به اعتراف خودش دو سال در مکتب آن حضرت تلمذ کرده است. آلوسی فقیه و مفسر شافعی مذهب سده سیزدهم در این باره گوید: «هذا أبوحَنیفه وَ هُو بَینَ أهلِ السُّنه کانَ یَفتخرُ و یَقُولُ بِأفصحِ لِسانٍ لَو لا السَّنتانِ لَهَلَکَ النُعمانُ یُریدُ السَّنَتینِ اللَتینِ صَحِبَ فیهما لِأخذِ العِلمِ الإمامَ جعفر الصادق؛ این ابوحنیفه است که در بین اهل تسنن فخر میفروخت و با بیانی فصیح میگفت اگر آن دو سال نبود، نعمان(نام ابوحنیفه) به هلاکت میرسید و مقصودش از دو سال، مدت زمانی است که برای آموختن علم با امام جعفر صادق(ع) همراهی میکرده است. (مختصر تحفه اثنی عشریه ص۸)
ابن رثاب گوید شنیدم که امام صادق(ع) در سجده چنین میگفت: «أللّهمَّ اغْفِر لِی وَ لِأصحابِ أبی فَإنّی أعلَمُ أنَّ فِیهِم مَن یَنقُصُنی؛ بارالها! من و اصحاب پدرم را بیامرز. زیرا میدانم در میان آنها کسانی هستند که مرا کوچک میپندارند.»
یقینا چنین اصحابی که نسبت نقصان به امام میدادند، از شیعیان آن حضرت نبوده و از مذاهب دیگر پیروی میکردهاند. اما مشاهده میکنیم آن الگوی اخلاق محمدی(ص) نه تنها از آنان آزرده نیست بلکه در سجده برایشان دعا کرده و طلب آمرزش مینماید.
مُعلّی بن خُنَیس در روایتی نسبتا طولانی گوید در نیمه شبی بارانی، امام صادق(ع) را دیدم که انبانی از نان و خوراک بر دوش دارد. وی نقل میکند آن حضرت به سایبان بنی ساعده که عدهای از اهل تسنن در آنجا سکونت داشتند رفت و در حالی که همگی آنان خواب بودند برایشان نان و خوراک گذاشت.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
Tuesday, 5 November , 2024