برای نسلی که انقلاب اسلامی را ندیده، چیزی از تحولات دهه ۶۰ نمی داند، اطلاعی از اتفاقات دهه ۷۰ ندارد و حتی نمیداند یا به یاد ندارد که در سال ۸۸ چه اتفاقاتی در کشور افتاد و از همه بدتر آنکه اهل «مطالعه کتاب» هم نیست و فکر میکند شعار دادن چند نفر و آتش […]

برای نسلی که انقلاب اسلامی را ندیده، چیزی از تحولات دهه ۶۰ نمی داند، اطلاعی از اتفاقات دهه ۷۰ ندارد و حتی نمیداند یا به یاد ندارد که در سال ۸۸ چه اتفاقاتی در کشور افتاد و از همه بدتر آنکه اهل «مطالعه کتاب» هم نیست و فکر میکند شعار دادن چند نفر و آتش زدن سطل زباله و اتوبوس اسمش «انقلاب» است، تحولات اخیر یک «کلاس درس» بود تا از این به بعد با تجاوز به کلمه انقلاب، هر شامورتی بازی را انقلاب تلقی نکند.
یک انقلاب برای تغییر یک نظام سیاسی حداقل چند ویژگی مهم دارد که این آشوبها هیچکدام را نداشت. یک رهبر مشخص، دو نظام سیاسی جایگزین، سه همراهی توده های مردم.

آشوبهای اخیر مصداق شورش «بی سر» و بدون رهبر بود و هیچ رهبر مشخصی نداشت. اگر هم کسی برای رهبری آن از علی کریمی و مصی علینژاد و … نام برد، به سطح نازل هوش و سواد و شعورش پی ببرید.

هیچ جایگزینی هم برای جمهوری اسلامی وجود ندارد، همین چند نفری هم که این روزها در خارج از کشور مشغول تئوری بافی در ذهن شان برای براندازی جمهوری اسلامی هستند با یکدیگر صدها دعوا و تناقض دارند و خودشان هم نمی دانند جایگزین سیستم مقتدری مثل جمهوری اسلامی چیست؟ سلطنت؟ حکومت دموکراتیک سکولار؟ الیگارشی؟ و…

و از همه مهمتر اینکه حتما خیلی از مردم از شرایط اقتصادی، تبعیض و… گلایه دارند اما با براندازی کوچکترین همراهی ندارند، زیرا می دانند با نبود جمهوری اسلامی اول از همه تمامیت ارضی ایران به خطر می افتد و دوم اینکه هیچ فرد، جریان و سیستمی وجود ندارد که بتواند بهتر از همین جمهوری اسلامی کشور را اداره کند. این به معنای ندیدن مشکلات یا بی انگیزگی برای رفع مشکلات نیست، بلکه به معنای فهم عمومی صحیح ملت از شرایط فعلی کشور و جهان است که اگر هم هر مشکلی هست باید در داخل کشور حل و فصل شود نه با دخالت خارجی یا سپردن عنان کشور به مافیاهایی که توان اداره باند خود را هم ندارند.

“ثابتی”