یک روزنامه زنجیرهای که در تحریک و تهییج به آشوبگری رادیکال نقش داشت، اکنون سرخورده از شکست اغتشاش که برای رد گمکنی میگوید: خیالپردازان، حرکت اعتراضی جنبشی را تهدید میکنند و آن را به انحراف کشاندند. روزنامه هممیهن وابسته به تیم کرباسچی و قوچانی نوشت: جنبشهای اصلاحی و اعتراضی از آسیب «انحراف» در امان نماند. […]
یک روزنامه زنجیرهای که در تحریک و تهییج به آشوبگری رادیکال نقش داشت، اکنون سرخورده از شکست اغتشاش که برای رد گمکنی میگوید: خیالپردازان، حرکت اعتراضی جنبشی را تهدید میکنند و آن را به انحراف کشاندند.
روزنامه هممیهن وابسته به تیم کرباسچی و قوچانی نوشت: جنبشهای اصلاحی و اعتراضی از آسیب «انحراف» در امان نماند. بنیصدر در میانه دوگانه مهدی بازرگان و مسعود رجوی، به بیراهه چپروی افتاد و خاماندیشانه در رویای رهبری انقلابی در انقلاب رفت و کابوس آفرید. خاتمی و موسوی نیز، با مجموعه بسترسازیهایی که از دو سوی رادیکالیسم چپ و راست صورت میگرفت، ناگاه با کنار نشستن جامعه مواجه شدند. جامعهای که با رأی دادن، میخواست در دوم خرداد ۱۳۷۶ «فردایی بهتر» برای خود بسازد، در پس چند پیروزی انتخاباتی به تدریج «فردایی متفاوت» را مطالبه کرد. آنچه در رویکردهای چپ روانه جریان «تحکیم وحدت/ تحریم انتخابات» در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ بروز یافت و گویی، با ابزار «۶۰ میلیون امضاء» (و به تعبیر سعید حجاریان: «کلیک، کلیک؛ بنگ، بنگ») میخواست از اینترنت نوپدید، دستاوردی فراتر از ظرفیتهای صندوق رأی داشته باشد. خروجی آن «انحراف» از اصلاحات،اما انحراف بنیانکن و توسعهسوزی بود که در ظهور محمود احمدینژاد رخ نمود.
این «انحراف» در جنبش ۱۳۸۸ بستر مهیاتری برای خود یافت. جنبش اعتراضی و مدنی و آرام «رأی من کو؟» که در ۲۵ خرداد نمایش درخشان و بیبدیل خود را به صحنه خیابان آورده بود؛ خیلی زود از خشم و «خس و خاشاک» خوانده شدن از سوی رادیکالیسم راست و در رویای «انقلابی دیگر» از سوی رادیکالیسم چپ، مطالبه محدود خویش وانهاد و تن به مجادلهای نافرجام داد که در نهایت با حصر ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ رو به خاموشی نهاد. جامعه اما در انتخابات ۱۳۹۲ روزن و منفذی یافت تا بار دیگر به مطالبه محدود (و چه بسا محدودتر) خود در دوم خرداد ۱۳۷۶ بازگردد و در انتخابات سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶ هم با تکرارهای خاتمی، بر آن پای فشارد و یکی دو گام به پیش بردارد. «انحراف» اما بار دیگر رخ نمود. شعارها و سخنرانیهای انتخاباتی رادیکال حسن روحانی که در پی «پیروزی به هر قیمت» بود و پس از انتخابات گویی همه را به بایگانی سپرد، امیدها به
«احیای اصلاحات با نمایندگی راست میانه» را زودود.
چنین بود که در سال ۱۳۹۸ گفتمان غالب به همان نقطهای بازگشت که چهل سال قبل در ۱۳۵۸ بود. دیگر بار، «اصلاحطلبی» و «رفرمیسم» تبدیل شد به یک فحش و پیروان و حامیان و حاملان آن، عوامل ارتجاع و «مالهکشان» آن. موتور فحاشی چپ رادیکال بار دیگر روشن شد.
نویسنده با اشاره به اغتشاشات اخیر میافزاید: گویی، گفتمان آفریننده
۳۰ خرداد ۱۳۶۰ زنده شده است. راه طی نشده ۱۳۶۰ را میخواهد در ۱۴۰۱ از سرگیرد. بنی صدرها و رجویها در لندن و پاریس و تورنتو نشستهاند و به ظهور موسی خیابانیها در زاهدان و سنندج و جنوب تهران دل بستهاند.
موجی برخاسته و خیالپردازانی بر آن سوار شدهاند و هر دم با شعاری رادیکالتر، در پی تندتر کردن موج هستند و از آن سو، نیروهای حامی وضع موجود هم با برخوردها و اقدامات هرروزه خود، ژست حقانیت بلند پروازان انقلابی را تقویت میکنند و صداهای میانه را به حاشیه میرانند.
تلاش نویسنده برای القای فاصلهگذاری با جریان برانداز در حالی است که در هیزمکشی و آتشافروزی فتنه اخیر، عناصر بدسابقهای مانند خاتمی و عبداله نوری و برخی احزاب تندرو (اتحاد ملت و کارگزاران) و نشریات زنجیرهای، دوشادوش رسانههای وابسته به اسرائیل و رژیم سعودی، به تهییج و تحریک به اغتشاش میپرداختند و همین روزنامه هم میهن کانون انتشار دروغهای زنجیرهای برای ایجاد التهاب در مردم – و باز تولید رادیکالیزم کور- بوده است. جالب این که رسانههای بینقاب خارج کشور در زمینه دعوت به خشونت و جنایت، همکاران سابق احزاب و رسانههای اصلاحطلب در ایران بودهاند. چنان که رئیس اتاق فکر جنبش سبز در لندن، وزیر ارشاد اول خاتمی و سردبیر فعلی شبکه ایران اینترنشنال، معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی است!
فتوشاپهای ایرانی چگونه کابوس ژنرالهای آمریکایی شد؟!
مقامات آمریکایی در حالی از توسعه صنعت پهپادی و صادرات آن ابراز نگرانی میکنند که تا همین چند سال قبل، آن را انکار میکردند و مدعی بودند پهپاد ایرانی، فقط فتوشاپ است.
رجانیوز در این باره نوشت: جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر همواره در بحث تولیدات استراتژیک و امنیتی دست بالا را داشته و با رونماییهای کاربردی و دقیق حول هدفگذاری و کارویژه این مقادیر، به نحو شایانی عمل کرده است. از موشکهای متنوع با کاربردهایی متفاوت و حساب شده، ارسال ماهواره برای اهداف تحقیقاتی و استراتژیک و همچنین توفیقات عدیده در صنایع هستهای که غربیها را بهشدت دچار استیصال و درماندگی کرد گرفته تا پهپادهایی که توانایی ایجاد تغییرات اساسی در میادین مختلف را داراست، خود موید این خواهد بود که ایران در اتخاذ راهبرد دفاعی امنیتیاش موفق عمل کردهاست.
طی دهههای گذشته، جمهوری اسلامی ایران با دلایل متعدد به منظور توسعه و گسترش توان رزم پهپادی در این حوزه سرمایهگذاری ویژهای کرده است. ایران برای اولین بار در جریان دفاع مقدس با استفاده عملیاتی از توان پرنده بیسرنشین خود یعنی مهاجر موفق شد به این تصمیم جامه عمل بپوشاند. همچنین مهاجر به عنوان اولین نسل از پرندههای بیسرنشین بود که در یگانهای رزمی ایران به عنوان سکوی دیدهبانی، رصد و شناسایی مورد استفاده قرار میگرفت.
اکنون نیز ایران یکی از گستردهترین، متنوعترین و پیچیدهترین ناوگان پهپادی منطقه را در اختیار دارد که بدون شک ذیل پارامترهای فوقالذکر توانایی رقابت با دیگر قدرتهای پهپادی یعنی آمریکا و انگلیس را داراست. ناوگانی که از پهپادهایی با طراحی و نقشه صددرصد بومی تا پهپادهای مهندسی معکوس شده که از طرق مختلف در اختیار نیروهای مسلح قرار گرفته، تشکیل شده است. پهپادهای ابابیل، شاهین، فطرس، صادق، کرار، آرش، شاهد و جانور قهاری که از پهپاد RQ۱۷۰ مهندسی معکوس شده است، گوشهای از تولیدات رونمایی شده نیروهای مسلح از پرندههای بدون سرنشین ایرانی است که شایان توجه است.
رادیوفردا رسانه وابسته به سازمان سیا که بودجه خود را از قِبل حملات سازمانیافته به نظام جمهوری اسلامی، مستقیما از دولت آمریکا دریافت میکند، مدتی قبل با استناد به گزارشی از نشریه آتلانتیک، طی سؤالی از مخاطب میپرسد که: «آیا پهپاد ایرانی با فتوشاپ ساخته شده است؟» همانطور که پیداست در انتهای این گزارش سعی دارد تا نتیجهگیری خود را با پاسخ مثبت به سؤال مذکور جمعبندی کرده و اینطور به مخاطب القا کند که واقعا همینطوری است که ما فرضیهسازی کردهایم.
مدتی بعد نیز برایان هوک رئیسگروه اقدام ایران در دولت ترامپ در اظهارنظری عجیب و مضحک، دستاوردهای ایران در عرصه موشکی را فتوشاپ دانسته و برای کماهمیت جلوه دادن آن اظهار داشت: «ایران همواره در تلاش است تا دیدگاههایی غیرواقعی و فریبکارانه را درخصوص دستاوردها و تلاشهای خود ایجاد کند.»
این قبیل اظهار نظرات عجیب و مضحک که توسط بلندگوهای رسانهای دشمنان این کشور مطرح شده و بدون هیچ مدرک مستندی در فضای رسانهای برجسته میشود، نهایتا به آبروریزی منتهی شده و دروغ سازمانیافته آنها را آشکار کرد. ماه گذشته وبسایت آمریکایی ۱۹۴۵ مصاحبه با یک افسر ارشد آمریکایی منتشر کرد که گفته بود: «پهپادهای ایران برای نیروهای ما خواب نگذاشته است. بسیاری از ناظران غربی با مسخره و شوخی از کنار این خبر عبور کردند و پهپادهای ایرانی را جوک و شوخی دانستند. اما پهپادهای ایرانی به هیچ وجه شوخی نیستند و ما نمیتوانیم تواناییهای این پهپادها و تهدیدی که ارائه میکنند را دستکم بگیریم». مقامات رسمی آمریکا از جمله بلینکن وزیر امور خارجه و سایر مسئولان دولتی آمریکا نیز در ماههای اخیر هر بار مواضعی تند علیه قدرت پهپادی ایران اتخاذ کردهاند.
اکنون ۲۲ کشور خواستار خرید پهپادهای ایرانی هستند.
روسیاهی دروغهای زنجیرهای برای رسانههای امپراتوری دروغ
حجم دروغهای منتشره در رسانههای زنجیرهای تحت مدیریت آمریکا و اسرائیل و لو رفتن تدریجی یکایک این اخبار، موجب رسوایی برای این رسانهها شده است.
روزنامه همشهری در مرور ابعاد «رسوایی امپراتوری دروغ» نوشت: با فرو نشستن غبار فریب و آشکار شدن حقیقت، بخشی از مخاطبان امپراتوری دروغ که در روزهای نخست «مسخ انقلاب ماهوارهای» شده بودند، اعتمادشان به اخبار «ستاد رسانهای اغتشاش» رنگ باخت. از پرده برون افتادن حقیقت در عملکرد شبکههای معاند نیز روند این بیاعتمادی را دو چندان کرد. آنجایی که شبهرسانه سعودی «ایراناینترنشنال» در زیرنویس خبر فوری خود از حادثه «زندان اوین» پروژه کشتهسازی را در دستورکارش قرار داد اما این پروژه اشتباهاً در منظر دید مخاطبان قرار گرفت و دستشان را رو کرد. پروژهای که در آن تأکید شده بود: «فعلا این تیتر باشه: ۴۰کشته و صدها زخمی!» این اتفاق به خوبی نشان داد اتاق فکر این شبکه چگونه کار میکند. اتاق فکری که در یک ماه گذشته، از این دست جعل اخبار و روایتها کم نداشت. از ماجرای مهسا امینی که با کلیدواژه قتل او بهدست گشت ارشاد آغاز شد تا مواردی مانند قتل «نیکا شاکرمی» و
«اسراء پناهی» که دروغ بودن همه این ادعاها ثابت شده است.
سرعت تولید دروغ در شبکههای معاند که هدفی جز برافروخته نگاه داشتن اعتراض و «بازی با احساسات مردم» ندارد، آنچنان با سرعت و بدون دقت در حال انجام است که گردانندگان این شبکهها را با کمبود «عکس کشتهشدگان» ادعایی روبهرو کرده است! کمبودی که این شبهشبکهها برای جبران آن از عکسهای تکراری برای تهییج افکارعمومی استفاده کردند از نگاه مخاطبان دور نماند. بهعنوان مثال، شبکههای رسانهای جریان معاند با انتشار تصویری از دختری جوان که به ادعای آنان بهدست مأموران امنیتی زخمی و سپس ربوده شد خبر دادند. آنها نام فرد ادعایی خود را «پردیس جاوید» اعلام و تصویری از او نیز منتشر کردند. کمی بعد اما، همین رسانهها با انتشار همان عکس صاحب تصویر را «اسراء پناهی» معرفی کردند که بهدست مأموران امنیتی کشته شد.
«علی پناهی» عموی اسراء در مورد واقعیت فوت برادرزادهاش میگوید: «اسراء چند روز قبل از فوتش بهدلیل تشدید بیماری به بیمارستان مراجعه کرده بود و در بیمارستان درگذشت.» عموی اسراء از برخی چهرهها که بدون اطلاع از واقعیت دست به نشر اکاذیب زدهاند گلایه کرد. او مشخصا «علی دایی» را که با لقب قهرمان شهرش از او یاد میکند، خطاب قرار میدهد و میگوید:
«قبل از اینکه کم و کیف و واقعیت ماجرا را بدانید با حرفهایتان در فضای مجازی خانواده عزادار ما، خودم، پدر و مادرم و کل خانواده را آزرده خاطر کردید. صریحا موضوع قتل اسراء را تکذیب میکنم و از شما خواهشمندیم که حرفهای کذبی را که در فضای مجازی گفتید اصلاح کنید.» اظهارات عموی اسراء اما تنها مدرک دال بر فوت نشدن اسراء در مدرسه بهدلیل ضرب و شتم مأموران امنیتی نیست. اسراء پناهی دانشآموز مدرسهای که رسانههای معاند از وقوع درگیری فرضی میان نیروهای انتظامی و دانشآموزان خبر دادهاند، نبوده است که بخواهد در این مدرسه مورد ضرب و شتم واقع شده باشد.
روزنامه فرهیختگان هم در گزارش مشابهی به برخی دروغهای گل درشت جریان رسانهای مزدور دشمن پرداخت و مواردی مانند ادعای شکنجه نیکا شاکرمی، جا زدن فرد دیگری به جای مادر سارینا اسماعیلزاده، جعل نام و اکانت برنامه مصطفی ملکیان، دروغ کشتهشدن اسراء پناهی و جا زدن وی به عنوان دانشآموز یک مدرسه، ادعای سقوط سنندج و اشنویه و… را مشتی نمونه خروارها دروغپراکنی این رسانههای از اعتبار ساقط شده عنوان کرد.
سرخوردگی محافل آمریکایی از قدرت گرفتن دوستان ایران در عراق
اندیشکدههای آمریکایی معتقدند به دنبال انتخاب رئیسجمهور و نخستوزیر عراق در هفته گذشته، گروهها و شخصیتهای هم افق با ایران در سه قوه حضور پیدا کردهاند.
مؤسسه واشنگتن به قلم حمدی مالک کارشناس مسائل عراق مینویسد: اکنون گروههای نزدیک به ایران در عراق روی کار آمده و در مجلس، قوه قضائیه و دولت مسلط شدهاند.
امریکن انترپرایز هم در تحلیل تحولات اخیر عراق پرداخته و با اشاره به دوره نخستوزیری الکاظمی از نظر غرب به ویژه آمریکا، پرسیده که آیا دولت جدید میتواند عراق را ترمیم کند؟
مایکل روبین تصریح میکند:: تاریخ با مصطفی الکاظمی نخستوزیر موقت عراق مهربان نبود. وی یک محقق حقوق بشر، روزنامهنگار و تکنوکرات امنیتی است که پس از اعتراضات سراسری که باعث برکناری «عادل عبدالمهدی» از پست نخستوزیری شد، قدرت را در دست گرفت. نخستوزیری وی خوشبینی فراوانی را در واشنگتن و بسیاری از کشورهای غربی به وجود آورد، هر چند که کارنامه موفقی از نظر غربیها نداشت.
عراقیها او را برای انجام اصلاحات انتخاباتی از طریق پارلمان و در هم شکستن سیستمی که در آن سران احزاب سیاسی از موقعیت خود برای منفعت شخصی و به ضرر ملت عراق استفاده میکردند، مامور کردند. در هر صورت عراقیها عصبانی بودند. عراق از زمان سرنگونی صدام حسین توسط آمریکا صدها میلیارد دلار نفت استخراج کرده بود، اما اکنون زیرساختهای عراق بیشتر شبیه یمن است تا دبی. بهترین راه برای آینده عراق، یک انقلاب و حذف سیاستمداران فعلی است.
یادآور میشود آمریکا ظرف چند سال اخیر پس از شکست خوردن در مقابل مردم سالاری و انتخابات در عراق، مسیر آشوبافکنی از طریق احیای بقایای حزب بعث و داعش را در پیش گرفته است. و از فرآیند انتخابات اخیر و نتایج آن به شدت ناراضی است.
Monday, 23 December , 2024