یک روزنامه صهیونیستی تاکید کرد: اسرائیل با نگاهی محتاط به جولان پهپاد‌های ایران می‌نگرد و می‌ترسد هدف بعدیِ این پهپادها باشد. روزنامه تایمز اسرائیل نوشت: گزارش‌ها حاکی از این است که اسرائیل اقدام روسیه در پرتاب پهپادهای انتحاری ساخت ایران به اوکراین را با دقت زیر نظر دارد و نگران آن است که مشابه این […]

یک روزنامه صهیونیستی تاکید کرد: اسرائیل با نگاهی محتاط به جولان پهپاد‌های ایران می‌نگرد و می‌ترسد هدف بعدیِ این پهپادها باشد.
روزنامه تایمز اسرائیل نوشت: گزارش‌ها حاکی از این است که اسرائیل اقدام روسیه در پرتاب پهپادهای انتحاری ساخت ایران به اوکراین را با دقت زیر نظر دارد و نگران آن است که مشابه این تسلیحات در جنگ‌های آتی، به سمت اسرائیل شلیک شود. نهاد‌های امنیتی اسرائیل بر این باورند که این پهپادهای انتحاری از سوی حزب‌الله و دیگر حامیان ایران، به شمالی اسرائیل پرتاب خواهد شد. رادیو اسرائیل، شبکه رادیو تلویزیون «کان» در این باره گفت نهاد امنیتی اسرائیل بر این باور است که پهپادهای مشابهی توسط حزب‌الله لبنان و دیگر دست‌نشانده‌های ایران علیه اسرائیل به‌کار گرفته خواهد شد. نگرانی از توانایی ایران در تولید پهپاد باعث شده که دفاع هوایی خود در شمالی را با سامانه‌های گنبد آهنین، و کمان دیوید، و موشک‌های خدنگ تقویت کند.
تا همین اواخر، اسرائیل و ایالات متحده، تنها دو کشوری بودند که از طریق حمله این پهپادها علیه نیروهای اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه، تجربه عملیاتی مقابله با پهپادهای ایرانی را داشتند.
علی‌رغم هشدار واشنگتن به ایران علیه صدور این تسلیحات، در ماه سپتامبر روسیه شروع به استفاده از پهپاد شاهد ۱۳۶ ساخت ایران کرد که ظاهرا صدها واحد آن را از تهران تحویل گرفته است.
ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهوری اوکراین از اسرائیل خواهان سیستم‌های دفاع هوایی شده و در مصاحبه ماه سپتامبر با سی.ان.ان. کشور یهود را جزو پنج کشوری یاد کرده که دارای فناوری لازم برای کمک به اوکراین علیه حمله‌های هوایی است. اما اسرائیل که می‌کوشد از روابط حساس خود با مسکو محافظت کند، از ارائه تسلیحات مهم دفاعی یا تهاجمی به کی‌یف امتناع کرده است.
تایمز اسرائیل همچنین در تحلیل دیگری می‌نویسد: پهپاد ایرانی در دست روسیه نشان می‌دهد جنگ اوکراین تاکنون یک فاتح داشته است؛ ایران. جنگ اوکراین به حصول اهداف سیاست خارجی و امنیت ملی یک کشور مشخص کمک می‌کند که نه روسیه است و نه اوکراین. این کشور، ایران است. این نقش‌آفرینی ایران، اعتبارش را بالا می‌برد، تبلیغی برای صنایع تسلیحاتی کشور است و نفوذش در سوریه را تقویت می‌کند و اینها همه به هدف اصلی که بی‌اعتبار کردن ایالات متحده و قدرت‌های غربی است، کمک می‌کند.
روسیه از پهپادهای ایران برای تخریب مقر کمپانی ملی انرژی اوکراین استفاده کرد. از نظر یک کارشناس نظامی که در استراتژی امنیت ملی ایران تخصص دارد، این مورد هیچ ربطی به اوکراین ندارد و فقط به استراتژی درازمدت ایران در مقابل ایالات متحده مربوط است.
اکنون که جنگ اوکراین شش ماه را رد کرده و همچنان به فرسایش نیروی انسانی روسیه، انبارهای نظامی، روابط اقتصادی و دیپلماتیک ادامه می‌دهد، رهبر روسیه به ریسمان حیاتی ایران چنگ انداخت. اقدام پوتین، به نوبه خود، به پیشبرد منافع ملی ایران‌، کمک می‌کند.
از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به این‌سو، رهبران ایران بر این باور بوده‌اند که ایالات متحده دائم مشغول توطئه برای سرنگونی دولت ایران است. آنها رهبران واشنگتن را بزرگ‌ترین تهدید، و بزرگ‌ترین مانع پیشبرد منافع ملی ایران، که همانا دستیابی به خودکفایی اقتصادی، مشروعیت بین‌المللی، و امنیت، قدرت، و نفوذ منطقه‌ای است، به شمار می‌آورند.
نگرانی رهبران ایران بی‌پایه نیست؛ تاریخچه طولانی مداخله ایالات متحده در امور ایران، تخاطم آشکار و مدام دو کشور و دهه‌ها تمرکز نظامی ایالات متحده در همسایگی ایران موجب نگرانی مقامات تهران است.
ایالات متحده در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، با یا بی‌دعوت، نیروی نظامی دارد. ایران برای پیشبرد منافع ملی خود می‌کوشد نیروی نظامی ایالات متحده را از منطقه بیرون براند و از نفوذ سیاسی این کشور را در منطقه بکاهد.

مسئله اول رأی‌دهندگان آمریکایی اقتصاد است نه دموکراسی در حال تهدید

اکثر رأی‌دهندگان آمریکایی می‌گویند دموکراسی در این کشور در معرض تهدید است اما ضمن ابزار بی‌تفاوتی نسبت به این موضوع، شرایط دشوار اقتصادی را اولویت و مسئله اول خود می‌دانند.
براساس نظرسنجی روزنامه نیویورک‌تایمز بیش از یک‌سوم رای دهندگان مستقل و گروهی کوچک‌تر اما قابل توجه از دموکرات‌ها، گفته‌اند که آماده حمایت از نامزدهایی هستند که مشروعیت انتخابات۲۰۲۰ را رد کرده بودند؛ چراکه برای نگرانی‌های اقتصادی‌شان فوریت بیشتری قائل هستند تا ترسی که از سرنوشت نظام سیاسی کشور دارند. این نظرسنجی نشان می‌دهد که تردیدها درباره انتخابات۲۰۲۰ همچنان در آینده نیز ادامه دارد؛ به‌طوری که ۲۸ درصد از کل رأی‌دهندگان، از جمله ۴۱ درصد از جمهوری‌خواهان، گفته‌اند اعتقاد کمی به صحت انتخابات میان‌دوره‌ای امسال دارند.
از منظر وال‌استریت ژورنال، این نظرسنجی نشان می‌دهد که رأی‌دهندگان ایمان خود را به دموکراسی از طریق لنزی به شدت حزبی فیلتر می‌کنند. اکثریت رأی‌دهندگان در هر دو حزب، حزب مخالف را تهدید بزرگ برای دموکراسی می‌دانند. اکثر جمهوری‌خواهان گفته‌اند که جو بایدن، رسانه‌های جریان اصلی، دولت فدرال، رأی‌گیری از طریق پست را خطرات اصلی می‌دانند. اکثر دموکرات‌ها نیز از ترامپ نام برده‌اند و سهم زیادی از رأی‌دهندگان این حزب معتقدند دیوان عالی و کالج انتخاباتی، تهدیدهایی برای دموکراسی هستند.
همچنین ۷۱ درصد از رأی‌دهندگان این نظرسنجی گفته‌اند که دموکراسی در خطر است؛ اما تنها ۷ درصد آن را مهم‌ترین مشکل پیش روی کشور دانسته‌اند. این دیدگاه‌های ظاهراً متضاد، که رأی‌دهندگان می‌توانند عمیقاً نسبت به یکدیگر و نهادهای پایه دموکراسی در آمریکا بدگمان باشند؛ درحالی که برای رسیدگی به آنها فوریت کمی دارند، ممکن است تا حدی منعکس‌کننده ناامیدی و بدبینی دیرینه نسبت به دولت باشد.
به گزارش وال‌استریت ژورنال به‌طور کلی، ناامیدی بیشتر رأی‌دهندگان از یک سیستم سیاسی که بسیاری آن را به‌صورت خطرناکی چندپاره و فاسد می‌دانند، آنها را نسبت به این‌که کشور می‌تواند دور هم جمع شود و مشکلات را حل کند، بدبین کرده است، جدای از اینکه کدام حزب در ماه نوامبر پیروز شود.
یافته‌های نظرسنجی این ایده را تقویت می‌کند که انتخابات میان‌دوره‌ای امسال برای بسیاری از آمریکایی‌ها با افزایش تورم و دیگر مشکلات اقتصادی تعریف می‌شود که سبب می‌شود تهدیدهایی برای نهادهای دموکراتیک کشور در پس ذهن رأی‌دهندگان پنهان شود. ۷۱ درصد از جمهوری‌خواهان گفته‌اند که به‌راحتی به ترامپ رأی خواهند داد؛ ۳۷ درصد از رأی‌دهندگان مستقل و ۱۲ درصد از دموکرات‌ها نیز همین نظر را داشته‌اند. حتی در میان رأی‌دهندگانی که فکر می‌کنند جو بایدن به‌طور مشروع پیروز شد، ۱۹ درصد به راحتی به نامزدی که معتقد بود انتخابات دزدیده شده است، رأی دادند.

فلاکت فراگیر اقتصادی و سیاسی انگلیس را به زمین زده است

فلاکت بحران اقتصادی و بی‌ثباتی سیاسی، انگلستان را زمینگیر کرده است.
روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد، این تحلیل را از قول علی بیگدلی استاد دانشگاه منتشر کرد. بیگدلی درباره تحولات انگلیس و تغییر در دولت ظرف ۵ ماه گفته است: اعتبار تاریخی انگلیس توسط لیز تراس تاراج شد.
در تاریخ انگلستان، اینچنین به‌هم ریختگی و استیصالی بی‌سابقه است باید این مسئله تا مدت‌ها لندن‌نشینان را از عرصه تصمیم‌گیری‌های مهم بین‌المللی برکنار دارد.
مدت‌ها قبل این احتمال که نومحافظه‌کاران از برخوردی که با جانسون داشتند پشیمان شوند را مطرح کردم و این روزها شاهد هستیم که علناً این موضوع مطرح می‌شود و این یعنی انگلستان در تمامی مباحث سیاسی، زمینگیر شده است.
این وضعیتی که انگلیسی‌ها در آن دست و پا می‌زنند نتیجه روشن خروج از اتحادیه اروپا و مشکلاتی است که پیشتر بدان‌ها اشاره کرده بودیم،‌از بیکاری تا سقوط درآمدهای عمومی دولت.
نظم در روابط بین‌الملل از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و ما این روزها شاهد و ناظر برهم‌خوردن نظم بین‌الملل هستیم موضوعی که قطعاً سلسله‌ای از رخدادها را به دنبال خواهد داشت.
کنار رفتن یا برکناری لیز تراس سرعت نومحافظه‌کاری در دنیا را که روی خط شتاب بود را کم می‌کند اما این لزوماً اتفاق بدی نیست. تضعیف انگلستان مترادف با قدرت گرفتن آلمان و فرانسه و به تبع آن اتحادیه اروپایی است؛ موضوعی که آمریکایی‌ها از آن استقبال نمی‌کنند زیرا برای آمریکا یک اتحادیه اروپایی قوی مترادف با کابوس است.
درگیری‌های جسته و گریخته چین و آمریکا بر سر مسئله تایوان، اختلافات ریاض و واشنگتن بر سر مسئله اوپک پلاس،‌بحران همچنان ادامه‌دار اوکراین، مسائلی همچون عراق، یمن، سوریه و لبنان و نیز اختلافاتی که اینک لیز تراس در انگلستان را به سمت درب خروجی خانه شماره ۱۰ در خیابان دوانینگ هدایت می‌کند حکایت از آن دارد که از بین رفتن هژمونی‌ها و به‌هم ریختگی در نظم مستولی بوده بر روابط بین‌الملل و چندان نیز نتایج قابل قبولی در پی نداشته است.

استقبال همراه با ذوق زدگیو بدرقه همراه با تملق «لیز تراس»!

خبرگزاری وابسته به غربگرایان مدعی اعتدال و اصلاحات، بحران اقتصادی لجام گسیخته و بی‌ثباتی سیاسی بی‌سابقه در انگلیس را توجیه کرده و استعفای دومین دولت ظرف پنج ماه را «نشانه شهامت» توصیف کرد.
خبر آنلاین می‌نویسد:خانم تراس که با شور و حرارتی زیاد از سوی حزب محافظه‌کار انگلیس برای سمت نخست‌وزیری انتخاب شده و با همان حرارت، مجموعه‌ای از برنامه‌های اقتصادی را طرح کرد، به ناگهان اعلام کرد که از این سمت کنار می‌رود. یورونیوز استعفای او را ناشی از برداشتن مجموعه‌ای از گام‌های اشتباه؛ به‌ویژه اجرای یک برنامه اقتصادی که منجر به سقوط ارزش پوند در این کشور و آشفتگی دولتش شده بود دانست.
اقدامات و برنامه‌های اقتصادی لیز تراس در همین مدت کوتاه انتقادات مخالفان و حتی هم حزبی‌های او را برانگیخته بود و منجر به استعفای دو تن از اعضای ارشد کابینه‌اش شده بود. برنامه‌ها و اقدامات اقتصادی خانم تراس در همین مدت کوتاه، انگلیس را دچار بزرگ‌ترین بحران اقتصادی خود از زمان اجرای برگزیت کرد و محبوبیت سیاسی او و حتی حزب محافظه‌کار را نیز به‌طور بی‌سابقه‌ای کاهش داد؛ به‌طوری که براساس نظرسنجی‌های موسسه YouGov محبوبیت او به «منفی ۷۰» رسید. فقدان تجربه کافی، توانایی فرد، همراه نبودن همه حزب و نداشتن فهم جامع و کامل از عرصه سیاسی داخلی و بین‌الملل و همزمان دست زدن به اقدامات تحریک‌آمیز اقتصادی را از جمله عوامل اصلی استعفای لیز تراس دانسته‌اند. براساس آنچه تحلیل گران درباره تراس مطرح کرده‌اند، فضای سیاسی داخلی بریتانیا پس از فوت ملکه الیزابت که یکی از مقتدرترین چهره‌های انگلیس محسوب می‌شد، به گونه‌ای نبود که شخصی چون تراس که توانایی اداره حزب را نیز نداشت بتواند این کشور را که هم اکنون با شرایط پیچیده‌ای درخصوص اقتصاد، سیاست خارجی، جنگ روسیه ـ اوکراین، مناسبات فرا آتلانتیکی و موضوعات مرتبط با ایرلند، اسکاتلند و ولز دست و پنجه نرم می‌کند اداره کند. در همین حال مشکلات برجای مانده از برگزیت، رکود اقتصادی ناشی از همه گیری کرونا، سر ریز بحران انرژی و بحران جنگ اوکراین که اروپا را فراگرفته است نیز منشأ اثر بود. در همین حال فعالیت‌های انتقادی حزب کارگر را نیز نمی‌توان دست کم گرفت. این حزب در مدت زمان حضور لیز تراس به خوبی توانست از نقطه ضعف‌های حزب محافظه‌کار برای افزایش محبوبیت خود در انگلستان استفاده
کند.
خبرآنلاین اما در ادامه با استناد به «یک منتقد انگلیسی در حساب توئیتری» که هیچ نام و نشانی از او نیاورده، می‌نویسد: برخی شهامت تراس را در پذیرش ناکارآمدی و ناتوانی خود در اداره و پیشبرد امور ستودند. یک منتقد انگلیسی در حساب توئیتری خود با تشکر از استعفای لیزتراس نوشت: وقتی کارآمد نیستی و نمی‌توانی مشکلات را حل کنی فقط برو تا بگویند حداقل شهامت
داشت.
خبرآنلاین بدون اشاره به دولتمردان دولت روحانی که در عین بی‌کفایتی، تا روز آخر بر سر پست‌های خود مانده یا از وزارتی به وزارت دیگر جا به جا شدند، نوشت: درسی که می‌توان از استعفای تراس آموخت؛ برخی کارشناسان [؟!] معتقدند استعفای نخست‌وزیر انگلیس بسیار درس آموز است. خانم تراس و حزب محافظه‌کار به خوبی می‌دانستند که در پی این استعفا مضحکه خاص و عام خواهند شد اما برای هدفی بزرگ‌تر که منافع بریتانیا است از استهزا شدن نترسیدند. خانم تراس نیز می‌توانست استعفا ندهد و همچنان مدتی کار را ادامه دهد اما نهایتا اوضاع بدتر می‌شد و بهتر این بود کسی که توانایی، تخصص، قدرت و کارآیی لازم برای اداره امور کشور را ندارد با شجاعت استعفا داده و کنار برود…
تاکید خبرآنلاین بر شهامت تراس (که با فشار گسترده اعتراضات و اعتصابات مجبور به استعفا شد) در حالی است که به هنگام انتخاب لیز تراس برای نخست‌وزیری انگلیس، نشریات وابسته به غربگرایان مدعی اعتدال و اصلاحات، با ذوق زدگی، تصویر بزرگ او را در صفحه اول قرار داده و تیترهایی از این دست زده بودند:
-بانوی آهنین دیگر، نخست‌وزیر انگلیس شد. (ستاره صبح)
-کلید خانه شماره ۱۰ در دست یک زن، لیز تراس نخست‌وزیر انگلیس شد. (روزنامه همدلی)
-خاتم تراس، میراث‌دار مارگارت تاچر. (روزنامه مردم سالاری)
– بازگشت به تاچریسم. (دنیای اقتصاد)
– چهره زنانه بریتانیا (روزنامه شرق)
– خانم نخست‌وزیر (روزنامه هم میهن)