اخبار ویژه شعارنویسی علیه انگلیس آقای شومنباز را ناراحت کرد کارگردان فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات ۹۶، نسبت به شعارنویسی روی دیوارهای سفارت انگلیس ابراز ناخرسندی کرد. حسین دهباشی در توئیتر به انتقاد از شعارنویسی روی دیوار سفارت انگلیس پرداخت و نوشت: «با رنگ نوشتن روی دیوار سفارتهای غربی که هر […]
اخبار ویژه
شعارنویسی علیه انگلیس آقای شومنباز را ناراحت کرد
کارگردان فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات ۹۶، نسبت به شعارنویسی روی دیوارهای سفارت انگلیس ابراز ناخرسندی کرد.
حسین دهباشی در توئیتر به انتقاد از شعارنویسی روی دیوار سفارت انگلیس پرداخت و نوشت: «با رنگ نوشتن روی دیوار سفارتهای غربی که هر کودکی میتواند، جرأت دارید روی دیوار سفارتهای چین یا روسیه ولو با مداد نقطهای بگذارید.»
معلوم نیست چرا یادآوری دویست سال جنایات استعمار انگلیس، به آقای دهباشی برخورده است؟ او البته عمداً به روی خود نیاورده که دولت انگلیس در جریان حمایت اغتشاشات اخیر، فعال بود و شبکههای لندنی در تحریک به آشوب و جنایت و تخریب و آتشافروزی، میداندار اصلی بودند. همچنین سفارت کشورمان در لندن چندین نوبت با چراغ سبز پلیس انگلیس، آماج حمله اوباش اپوزیسیون قرار گرفته است.
ملت ما نسل اندر نسل، با این رژیم استعماری پدرکشتگی دارد. انگلیسیها در دو قرن اخیر، جنایات فراوان در حق ملتهای مختلف مرتکب شدهاند، که ملت ما هم یکی از قربانیان بوده است. آنها جنگهای جهانی و منطقهای بسیار پدید آوردند و ویرانی و قحطیهایی را که دهها میلیون نفر را به کام مرگ کشاند و صدها میلیون نفر را به اسارت درآورد، موجب شدند. ایران ما هم، جنایات و خسارتهای بسیاری را از انگلیسیها متحمل شده است. امتیازات استعماری فراوان در دوره قاجار و پهلوی (قراردادهای رژی، ۱۹۱۹ و نفت)، جدا کردن افغانستان و بحرین، اشغال سرزمینی، تحمیل دو کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ و برقراری نیم قرن دیکتاتوری پهلوی، مُشتی از خروارها جنایت انگلیس در حق ملت ماست. بعد از انقلاب هم، مردم ما انگلیس را به حمایت از رژیم متجاوز صدام، حمایت از گروهکهای تجزیهطلب و تروریست، و پیشقدمی در تحریم میشناسند. رژیم انگلیس، آخرینبار در برجام زیر تعهدات خود زد. با وجود خوشبینیهای نادرستی که دولت سابق نسبت به انگلیس نشان داد، آقای ظریف پس از برجام به گلایه گفت: «بیست ماه پس از انعقاد برجام، نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم».
با آن سابقه جنایات و این لاحقه نقشآفرینی در اغتشاشات شرارتبار اخیر، روشن است که سفارت انگلیس، آماج اعتراضات مردمی قرار بگیرد و البته طبیعی هم هست که عناصر غربگرا و انگلوفیل، از این اعتراضها آزرده خاطر شوند. طبیعی است که هر دولت و سفارت دیگری هم مرتکب آشوبافکنی و تدارک شرارت و جنایت و تخریب در خیابانهای تهران میشد، با واکنش مشابهی روبهرو میگردید.
گفتنی است دهباشی پس از آنکه روابط و معاملهاش با برخی اعضای اصلی ستاد روحانی بههم خورد، به شومنبازی با روحانی اذعان کرد و در اعترافی شرمآور گفت: «متنهای سخنرانی روحانی را در سال ۹۲ من نوشتم. ۲۷- ۲۸ جمله طراحی شده بود که قرار بود او بگوید. مثلاً «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم. از روحانی خواستم در فیلم بگوید: من سالهاست وقتی بین منزل و اداره تردد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم، میبینم چقدر گرفته و عبوس است و خنده در چهرهها نیست. در گفتوگوی شبکه دو، بنایمان این بود که وقتی او مقابل مجری قرار گرفت، هرچه مجری میگوید را رها کنیم و به تلویزیون حمله کنیم. روزبهروز با سیطره رسانهها، آدمهایی انتخاب میشوند که به شومن و بازیگر، نزدیکترند تا سیاستمدار. از روحانی خواستم در فیلم بگوید: «من سالهاست وقتی بین منزل و اداره تردد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم، میبینم چقدر گرفته و عبوس است و خنده در چهرهها نیست».
اعتراف به تدارک این شومنبازی و دغلکاری با مردم ایران در حالی است که بهعنوان فقط یک نمونه، جان ساورز رئیس سرویس جاسوسی امآیسیکس انگلیس مهرماه ۹۴ درباره پشتپرده طراحی برجام به سیانان گفته بود: «توافق هستهای ظرف ۱۵ سال، ایران را به کشوری نُرمال تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از مبانی انقلابی به کشوری نُرمالتر قرار دارد. اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم توسعه یابد». او همچنین آبان ۸۹ (یک ماه قبل از ترور شهید شهریاری) اظهار داشت: «نمیتوان روند پیشرفتهای علمی ایران را تنها با دیپلماسی متوقف کرد. ما به عملیاتهای اطلاعاتی نیاز داریم تا در روند دستیابی ایران به فناوریهای نوین مشکل ایجاد کنیم».
حمایت مشکوک روزنامه زنجیرهای از اشرار شکنجهگر شهید عجمیان
روزنامه زنجیرهای اعتماد، ضمن دفاع تحریفآمیز از قاتلان جنایتکار شهید سید روحالله عجمیان، مدعی شد آنها مشکلات اقتصادی و حاشیهنشینی و مهاجرت داشتهاند و خوب است اجرای حکم محارب برای متهمان منتفی شود!
این روزنامه که مدیر آن بهواسطه رفاقت گرمابه و گلستان با مفسد اقتصادی بزرگ دوره اصلاحات شناخته میشود، تحلیلی را با عنوان «دو خانواده، یک داستان مشترک» منتشر کرد و نوشت: دو خانواده در یک پرونده روبهروی هم قرار گرفتهاند اما هر دو سرگذشت یکسانی دارند؛ مهاجرت، حاشیهنشینی و تحمل بار سیاستهای غلط اقتصادی.
این روزنامه مینویسد: «… افراد دیگری با پروندههای متنوع چشمانتظار عدالت قضایی، منتظر پیگیری افراد خیرخواه، مشفق و عقلای قوم و رأفت و بخشش هستند. در یکی از پروندههای حساس در این زمینه، برای ۵ تن از متهمان به اتهام مشارکت در قتل مرحوم روحالله عجمیان بهعنوان محارب، حکم اعدام صادر شده است. دکتر حمید قرهحسنلو یکی از این متهمان است که برای وی و همسرش احکام سنگین اعدام و زندان طولانیمدت صادر شده است. یکی دیگر از متهمان محمدمهدی کرمی است.
استان البرز و شهرستان کرج و دیگر شهرهای اقماری کرج محل سکونت صدها هزار نفر از هموطنانی است که بهدلایل مختلف، زندگی در شهرستان و روستاهای خود را رها و برای کسب درآمد و یافتن شغل و کار راهی این منطقه- همچون برخی کلانشهرهای دیگر ایران- شدهاند. نظرآباد هم یکی از این اقمار است که محل زندگی خانواده کرمی است… مهاجرت موجب شده تا نرخ رشد جمعیت این شهرستان نسبت به بسیاری از نقاط دیگر کشور منفی شده و دهها هزار خانوار بهویژه روستاییان گروسی بهدلیل جستوجو برای کار و زندگی مناسبتر شهر و دیار و کاشانه خود را ترک کنند.
اما این همه داستان نیست. خانواده مرحوم عجمیان یعنی قربانی حوادث اخیر کرج نیز از مهاجرین شهرستان کوهدشت هستند که برای گذران زندگی همچون هزاران تن از دیگر هموطنان ارجمند کوهدشتی مهاجرت کرده و بهعنوان کارگر در یکی از مناطق حاشیهای و محروم کرج ماندگار شدهاند تا بلکه راهی برای زندگی بهتر بیابند.
… بر اثر رویدادهای تلخ ماههای اخیر گروه قابلتوجهی از هموطنان کشته، زخمی یا زندانی شدهاند یا خسارات دیگری به آنها وارد شده است. علت بروز این اعتراضات، نیازمند مطالعات عمیق و چندوجهی و گسترده و متنوع بسیاری است اما این رویدادها دارای پیامدهای پیچیدهای هم بود که نیازمند تحقیق و بررسی مستقلی است؛ از جمله این پیامدها بروز خشونت گسترده و لگامگسیخته است که موجب جانباختن گروهی از هموطنان و رودررو قرار گرفتن گروهی از ایرانیان شد. بررسیهای انجامشده درباره وضعیت درآمدی و پایگاه قشری و اقتصادی تعدادی از قربانیان و زخمیها و بازداشتشدهها نشانگر آن است که اقشار کمدرآمد و فقیرتر سهم بیشتری از تحمل این هزینهها را بر دوش گرفتهاند. نمونه آن در دو خانوادهای است که یکی فرزندش را در حوادث اخیر بهعنوان بسیجی از دست داده و دیگر خانوادهای است که فرزندش به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.
مرحوم روحالله عجمیان به شکل دردناکی کشته شد. بررسی ابعاد خشم ناشی از تحولات اخیر وظیفهای ملی برای اهالی علوم انسانی در ایران است که به عمق و ریشهها نظر کنند و سیستم سیاسی بر این اساس با بازنگری در رویههای معیوب گذشته به تجدیدنظر بپردازد، چراکه یکی از نتایج رویکردهای پیشین رودررویی شهروندان ایرانی است که به شکاف اجتماعی و قطببندی اجتماعی و گسلی منجر شده که جز خشونت و خونریزی و برادرکشی دستاوردی نخواهد داشت. برای این موضوع باید فکری اساسی کرد. بنابراین پیشنهاد میکنم با مدارا و بخشش و بررسیهای عمیق، ریشهها را درمان کرده و برای مدیریت و کاهش این خشم چارهای اندیشیده شود. قربانیشدن روحالله عجمیان در اتوبان کرج دردناک و غمانگیز است اما دردناکتر و غمانگیزتر، استمرار این چرخه است. برای توقف این چرخه تدبیر نیاز است. ورود مشفقان و دلسوزان و دردمندان ضروری است. اجازه ندهیم زخمها بیش از این عمیق شود. جانهای بیشتری ستانده و بر میزان خشم افزوده شود. راه ایران آینده از مسیر بخشش و گذشت باید بگذرد».
روزنامه زنجیرهای اعتماد، اکنون در حال مالهکشیدن بر جنایات کسانی است که با تحریک برخی همکاران سابق نشریات اصلاحطلب در شبکههای ماهوارهای همسو، مرتکب جنایتهای سبعانه شدهاند. اگر در داخل کشور، نشریاتی مانند اعتماد در لفافه از اغتشاشات و شرارت و تخریب حمایت کردند، شبکه اینترنشنال در لندن آشکارا سرگرم همین ماموریت بود؛ شبکهای که توسط سربیر سابق روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز (معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی) اداره میشود.
در رذالت روزنامه اعتماد، همین بس که چنین دروغ و تحریف را برای دفاع از قاتلان جنایتکار و زیر پا گذاشتن خون شهید عجمیان، یکجا در یک متن گنجانده است. اولا سردسته قاتلان (قرهحسنلو و زن وی)، برخلاف تصویرسازی مغلوط روزنامه اعتماد، نه حاشیهنشین گرفتار مشکلات اقتصادی، بلکه پزشک با درآمد ماهانه صد میلیون تومان بوده است. بنابراین فرو کاستن جنایت وحشیانه اشرار اغتشاشگر، به مسائلی مانند مهاجرت و حاشیهنشینی و مشکلات اقتصادی، دروغی بزرگ است ثانیا این ادعا، توهین به همه مردمان شریفی است که مهاجرت کرده یا در حاشیه شهرها زندگی میکنند و گرفتار مشکلات اقتصادی هستند. این چه توجیه سخیف و رذیلانهای است که جنایت اشرار در شکنجه سر حوصله شهید عجمیان (و مشابه آن، شهید آرمان علیوردی) را به داشتن گرفتاری اقتصادی نسبت بدهند؟! از طرف دیگر، نویسنده مغرض این نشریه و مدیر آن باید توضیح دهند که مشکلات اقتصادی، چه ربطی به شهید عجمیان بهعنوان کارگر گچکار با حقوق ماهانه سه میلیون تومان داشته که اشرار جنایتکار، با آن سبعیت او را شکنجه بدهند؟ با این حساب اگر گزاره ادعایی روزنامه اعتماد را جدی بگیریم، اتفاقا طبقات ضعیف جامعه باید بهخاطر رفاقت گرمابه و گلستان برخی مدعیان اصلاحطلبی با مفسدان دانهدرشت، سراغ این چهرههای سیاسی بروند و گریبانشان را بگیرند!
روزنامه اعتماد طوری فضاسازی کرده که انگار شهید عجمیان در تصادف خودرو جان باخته و خانواده قاتل و مقتول هم که مهاجر و از طبقات پایین هستند؛ بنابراین پرونده بدون مجازات قاتل (قاتلان) بسته شود. این در حالی است که متهمان دستگیر شده، اقدام به بستن آزادراه، ارعاب مردم، آتشافروزی و حمله به ماموران نیروی انتظامی کرده و در اثنای همین شرارت، مرتکب جنایتی از جنس جنایات شمر و عمرسعد علیه شهید عجمیان شدهاند.
یادآور میشود پدر شهید عجمیان با وجود داشتن سابقه طولانی جبهه، در خانهای ساده زندگی میکند و فرزند شهید و غیور او نیز، مشغول سرگرم شغل کارگری بوده است. این مناعتطبع و زندگی بیآلایش و بدون برخورداری از امکانات بیتالمال را مقایسه کنید با زد و بندهای طیف گستردهای از مدیران اشرافی مدعی اصلاحطلبی، دریافت حقوقهای نجومی و بهرهمندی از رانتهای گسترده در ادوار مختلف، که همین آلودگیهایشان نیز موجب ایستادن شان در اردوگاه دشمنان انقلاب و خیانت به کشور و نظام شده است. یک کلام، ختم کلام! سید روحالله عجمیان به دست اشرار تحریک شده از سوی مزدوران غربگرای مقیم داخل و خارج به شهادت رسید؛ چون بر سر امنیت مردم و اقتدار و عزت کشور غیرت داشت. و غیرت داشت، چون همنشین و همسفره هیچ مفسد اقتصادی نبود. کسی نمیتواند از این شهید سادهزیست، تصویری مشابه عکس کله پاچه خوردن مدیر فلان نشریه زنجیرهای با مفسدان اقتصادی دانهدرشت پیدا کند.
به نظر میرسد قوه محترم قضائیه در کنار اهتمام به مجازات اشرار جنایتکار اغتشاشات اخیر، باید پرونده ویژهای برای تعقیب سیاسیون و رسانههای شریک آن جنایات بزرگ اختصاص دهد.
هراس شبکه آمریکایی از لو رفتن اطلاعات اغتشاشگران در ایران
شبکه آمریکایی سیانان میگوید: حکومت ایران به حساب اغتشاشگران بازداشتشده در شبکههای اجتماعی دسترسی دارد و به نظر میرسد که شرکتهای فناوری توان متوقف کردن این روند را ندارند.
شبکه خبری سیانان در گزارش خود، به یکی از اغتشاشگران بازداشتشده در مهرماه اشاره کرده و مدعیشده که بهدلایل امنیتی، نام او تغییر داده و «نگین» گذاشته است. این فرد گفته در زمانی که تحت بازجویی بوده، متوجه شده که ماموران از چتهای خصوصی او در تلگرام، شنود تلفنها و پیامکهایش برای متهم کردن وی استفاده میکردند.
به گزارش شبکه ایران اینترنشنال، نگین به سیانان گفته: ماموران به من گفتند از همهچیز آگاهند و من را به اداره یک گروه در تلگرام متهم کردند.
او همچنین با اشاره به اینکه دوستانی دارد که زندانی بودند، گفت: «ماموران، پرینت مکالمات تلفنی من با آن دوستان را جلوی من گذاشتند و از من پرسیدند که رابطهام با آن افراد چیست.»
نگین گفته که بر این باور است که ماموران ایرانی در روز دوازدهم ژوئیه حساب تلگرام او را هک کردند؛ زمانی که او متوجه شد آدرس آیپی دیگری به آن حساب دسترسی پیدا کرده است.
او افزود که وقتی در زندان بوده، ماموران حساب تلگرام او را دوباره فعال کردند تا ببینند چه کسی سعی کرده با او تماس بگیرد و افرادی را که او با آنها در تماس بوده، پیدا کنند.
سیانان افزود: با وقوع اعتراضات، بیشتر توجهها به تلاش حکومت برای قطع اینترنت متمرکز شد، اما برخی نگرانند که حکومت با دسترسی به برنامههای کاربردی تلفن همراه، برای نظارت و سرکوب معترضان استفاده کنند. به عقیده کارشناسان، ممکن است شرکتهای فناوری برای مقابله با چنین تلاشهایی مجهز نباشند. سیانان نوشت: جمهوری اسلامی ممکن است از روشهای هک کردن مشابه برای ردیابی حسابهای دیگران در تلگرام و اینستاگرام استفاده کرده باشد.
سینان میگوید: حساب کاربری برخی دیگر از فعالان اعتراضات (اغتشاشات) نیز هک و مورد دسترسی قرار گرفته است. دادههای زیادی از کاربران در تلگرام وجود دارد و به همین دلیل است که حکومت به هک کردن این اپلیکیشن علاقهمند است.
Tuesday, 5 November , 2024