در دفن شبانه فاطمه‌(س) پرسش و پاسخ به هم آمیخته‌اند (به جای گفت و شنود)   فردا با سالروز شهادت زهرای مرضیه سلام‌الله علیها، بانوی بزرگ و بزرگوار جهان هستی دخت پیامبر اعظم‌(ص)، همسر امیرالمومنین‌(ع) و مادر امامان معصوم علیهم‌السلام همزمان است. بدیهی است که زبان و قلم از وصف جایگاه رفیع و مرتبه بلند […]

در دفن شبانه فاطمه‌(س) پرسش و پاسخ به هم آمیخته‌اند (به جای گفت و شنود)

 

فردا با سالروز شهادت زهرای مرضیه سلام‌الله علیها، بانوی بزرگ و بزرگوار جهان هستی دخت پیامبر اعظم‌(ص)، همسر امیرالمومنین‌(ع) و مادر امامان معصوم علیهم‌السلام همزمان است. بدیهی است که زبان و قلم از وصف جایگاه رفیع و مرتبه بلند فاطمه(س) قاصر است. امروز به همین مناسبت ستون گفت و شنود را به زمزمه علی علیه‌السلام به هنگام دفن شبانه فاطمه‌(س) و گزیده کوتاهی از یادداشت‌های پیشین کیهان اختصاص می‌دهیم و در کلام مولای متقیان‌(ع) راز تربت بی‌نشان و یا به بیان دیگر، راز بی‌نشان ماندن تربت زهرای اطهر(س) را جست‌وجو می‌کنیم؛

«ای رسول خدا… سلام من و دخترت را که به دیدار تو آمده و در جوار تو به خاک رفته، پذیرا باش… اکنون امانت به صاحبش رسیده، زهرا از کنار من دامن کشیده و نزد تو آرمیده است… بعد از او، آسمان و زمین زشت می‌نماید و ‌اندوه دلم، هرگز نمی‌گشاید… رفتن فاطمه، دلم را خسته و غصه‌ام را پیوسته کرد و چه زود جمع ما به پریشانی کشید… شکایت خود به خدا می‌برم و دخترت را به تو می‌سپارم، زهرا خواهد گفت که پس از تو چه ستم‌ها بر او روا داشتند… آنچه می‌خواهی از او بجوی و هر چه خواهی با او بگوی، تا راز دل نزد تو بگشاید و خون دلی که فرو داده است، برون آید… ای پیامبر خدا… دخترت زهرا، پنهانی به خاک می‌رود و حال آنکه، هنوز چند روزی بیش، از رحلت تو سپری نشده و هنوز نامت از زبان‌ها نیفتاده است… ای فاطمه!… اگر بیم آن نبود که ستمگران چیره شوند، برای همیشه در کنار مزارت می‌ماندم و در این ماتم بزرگ جوی اشک از دیده می‌راندم و…».
و اما، چرا فاطمه را شبانه به خاک می‌سپارند؟ چرا آثار و نشانه‌های ظاهری قبر او را از میان برمی‌دارند؟ و چرا علی(ع) بر بی‌نشانی تربت زهرای مرضیه(س) که سفارش خود او بود اصرار می‌ورزد و در نجوای غمزده خویش با رسول خدا(ص) از این بی‌نشانی خبر می‌دهد؟… در این ماجرا، «پرسش و پاسخ» به هم آمیخته و «جواب‌ها» در متن «سؤال‌ها» جای گرفته‌اند… و بی‌نشانی قبر فاطمه(س) یک «نشانه» است. زهرا(س) که پیامبر خدا(ص)، خشنودی او را خشنودی خدا دانسته بود، در بی‌نشانی مدفن خود، از اعتراض به آنچه که آن روزها بعد از رحلت رسول خدا(ص) در مدینه، مرکز حکومت اسلامی در جریان بود، خبر می‌دهد. اعتراض فاطمه(س) چه بود؟…
چند ده سال بعد، آنچه را که فاطمه(س) در آن روز دیده بود، برخی دیگر -و شاید همگان- نیز شاهد وقوع آن بودند ولی دیگر خیلی دیر شده بود.
اما، امروز، فاطمه عزیز! دیگر مانند آن روزها تنها نیستی. ملت‌های مسلمان با نشانه‌ای که تو با قبر بی‌نشان خود برجای گذاشته بودی، خوش به نشان آمده‌اند و بر خرمن و خرگاه دشمنان اسلام که تو دلشوره ظلم و جور آنان را داشتی آتشی بنیان‌سوز افکنده‌اند.
زهرای عزیز، آیا خیل عظیم مردان و زنان دلباخته‌ات را نمی‌بینی که در سوگ تو لباس عزا بر تن دارند و آیا همین مردم این دوره نبودند که با نام یا زهرا(س) بر دشمنان تاختند؟ به یقین امروز به وضوح می‌بینی که جوانان این مرز و بوم و همه جهان اسلام با شعار «کلنا عباسک یازینب(س)» بی‌آن که در سر سودای سود و در دل غم بود و نبود دنیا را داشته باشند به حمایت از حریم اهل بیت(ع) و حرم زینب کبری سلام‌الله علیها برخاسته‌اند…. زهرای عزیز! امروز از فرزند تو فقط به یک اشاره و از امت به سر دویدن است مگر نیست؟

  • منبع خبر : روزنامه کیهان