در حالی که گروهک‌های ضدانقلاب خارج‌نشین و کارفرمایان آنها در سیا و موساد و ام‌آی6، خسارت‌دیدگان اصلی شکست پروژه آشوب‌افکنی محسوب می‌شوند، برخی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی نیز با آن جبهه سرشکسته خارجی احساس همذات‌پنداری می‌کنند!

جیغ افراطیون مدعی اصلاحات از شکست مزدوران سیا و موساد!
در حالی که گروهک‌های ضدانقلاب خارج‌نشین و کارفرمایان آنها در سیا و موساد و ام‌آی۶، خسارت‌دیدگان اصلی شکست پروژه آشوب‌افکنی محسوب می‌شوند، برخی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی نیز با آن جبهه سرشکسته خارجی احساس همذات‌پنداری می‌کنند!

ماجرا به فراخوان چندهفته‌ای گروهک‌ها و رسانه‌های زنجیره‌ای بیگانه برمی‌گردد که خواستار آشوب خیابانی و براندازی به بهانه سالگرد فوت مهسا امینی در تاریخ ۲۵ شهریور شده بودند. برخلاف این عملیات رسانه‌ای پرحجم، هوشیاری مردم در کنار قدرت‌نمایی عمومی راهپیمایی اربعین و رویکرد حکیمانه نیروهای اطلاعاتی و انتظامی موجب شد که کوه تبلیغات رسانه‌های معاند حتی موش هم نزاید و سرشکستگی کم‌سابقه‌ای برای اپوزیسیون مزدور غرب رقم بخورد.
این ماجرا و تودهنی بزرگی که مردم به پروژه سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس زدند، طبیعتا با سرخوردگی گسترده در میان همان محافل کارفرما و کارگزار مواجه شد. اما در این میان، برخی محافل مدعی اصلاح‌طلبی که دم‌شان با دم گروهک‌ها گره خورده، با یک روز تاخیر، مشغول عملیات رسانه‌ای به نفع جریان شکست‌خورده شدند چنان‌که روزنامه هم‌میهن افسردگی گسترده هم‌طیفان سیاسی خود را به مردم نسبت داد و نوشت: «در جریان اعتراضات پارسال و پس از آن، بیماری‌های اضطرابی خیلی تشدید شد و اکنون که از شدت حوادث کاسته شده، بیماری در قالب افسردگی ناشی از ناامیدی و ناکامی تشدید شده. این بیماری‌ها علاوه‌بر آثار مخرب روانی، عوارض سوءجسمی نیز دارند و در امید به زندگی اثر خیلی منفی می‌گذارند. دچار اضطراب، افسردگی، ناکامی و فقدان شادی باشد، مستعد برداشتن گام‌های روبه‌جلو نیز نخواهد بود».
همچنین روزنامه اعتماد در تحلیلی می‌نویسد: «جنبش پاییزی سال گذشته چگونه فروکش کرد و آیا جنبش پایان یافته است؟
در اولین یادداشت‌ها پیرامون ناآرامی‌ها نوشتم که این ناآرامی‌ها به دلایل متعددی فروکش خواهد کرد. با توجه به علل، میزان فراگیری آن، تخلیه شدن انرژی‌ها و بسیاری از علل سیاسی و اجتماعی دیگر، ناآرامی‌ها، شورش‌ها و جنبش‌ها زمانی از جنبه فیزیکی- نه الزاما ذهنی- فرو می‌کاهند. با این وصف بسیار گفتند و شنیدیم با تدابیری که اندیشیده شد ماجرا پایان یافت و اصطلاح «جمع شدن» در گفتمان مسئولان امر بسامد شد. بدون اینکه بخواهیم تاثیر اقدامات امنیتی صورت‌گرفته را نادیده بشماریم؛ معتقدم جنبش‌هایی با این مختصات و میزان فراگیری، ظرفیت طولانی شدن و تبدیل شدن به اشکالی از انقلاب‌ها را نداشته و زمینه تداوم طولانی آن نیز اساسا در جامعه ایران وجود نداشت. از این جهت این تاکید را مهم دانستم که تحلیل پایان یافتن نا‌آرامی با ابزارهای فیزیکی موجب برداشت‌های غلط و انحراف در تحلیل خواهد شد. سنجش‌ها، مطالعات و شواهد رفتاری حکایت از آن دارد که به‌رغم فروکش کردن در تظاهر فیزیکی ظرفیت ذهنی جنبش کماکان باقی
است».
همچنین بیانیه‌ای به اسم «جبهه اصلاحات ایران» و تحت عنوان «به مناسبت سالگرد آغاز اعتراضات ١۴٠١» منتشر شده که نشان می‌دهد اعتراضات منجر به برکناری بهزاد نبوی از ریاست این جبهه توسط تندروهای حزب اتحاد ملت درست بوده است. بهزاد نبوی برخی اصلاح‌طلبان را متهم به چپ‌روی کودکانه و انفعال و همراهی با اغتشاشگری جریان برانداز کرده بود. در بیانیه جبهه اصلاحات آمده است: سال گذشته در چنین روزهایی جان‌باختن مظلومانه مهسا امینی در بازداشت پلیس سرآغاز خیزشی خودجوش شد که به سرعت مرزهای تعصبات قومی و زبانی را درنوردید و در فاصله کوتاهی سراسر کشور را دربر گرفت. این جنبش با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» اعتراض به روش‌ها و شیوه‌های منسوخی بود که حاکمیت می‌بایست خیلی زودتر از اینها به بی‌فایده و نافرجام بودن آنها پی می‌بُرد… أسف‌بارتر اینکه گذشت زمان از شدت بیم و هراس نکاسته است و تحقیر معترضان با صدور احکام موهن همچنان ادامه دارد. نگرانی بیشتر این است که حاکمیت، آرامش جامعه در سالگرد آغاز خیزش اعتراضی را به حساب کارآمدی تشدید امنیتی کردن فضای کشور و موج دستگیری‌ها و محدود‌سازی‌ها طی روزهای اخیر بگذارد و خوش‌باورانه آن را یک پیروزی و پایانی بر آن تلقی کند. حال آنکه نفس امنیتی‌سازی بی‌سابقه در شهرهای کشور در سالگرد این خیزش اعتراضی، خود بهترین دلیل بر زنده بودن و ادامه نارضایتی و اعتراض است».
یادآور می‌شود روزنامه اعتماد آذرماه سال گذشته، تیتر اصلی خود را به «جنبش مهسا» اختصاص داده و سعی کرده بود از یک شورش و شرارت سازمان‌یافته تروریستی با مقصد ویرانی‌طلبی و تجزیه ایران، یک جنبش ملی و مدنی بسازد. اما امسال در فردای سالگرد درگذشت مهسا امینی و فراخوان کذایی ترجیح داد رویش را به سمت دیگری برگردانده و اصلا به این موضوع نپردازد که اگر آن آشوب سازمان‌یافته خارجی واقعا جنبش بوده، پس مردم در سالگرد فوت مهسا امینی کجا بوده‌اند که هیچ بروز خیابانی پیدا نکرده و خود این روزنامه هم با تجاهل از کنار تودهنی مردم به فراخوان شبکه خارجی عبور کرده است؟!
در موضوع اقدامات اطلاعاتی و امنیتی هم عجیب است که امثال جبهه اصلاحات و نشریات زنجیره‌ای همسو، با وجود داعیه اصلاح‌طلبی (پذیرفتن نظام و فعالیت زیر چتر آن) درست همانند گروهک‌های برانداز ورشکسته موضع می‌گیرند و ناراحتند از اینکه اجازه عرض‌اندام به اشرار و اوباش و تروریست‌های جنایتکار داده نشده است! انگار که باید برای جنایتکاران فرش قرمز پهن می‌شده تا مانند پارسال، ده‌ها نفر بی‌گناه از مردم و مدافعان امنیت را سلاخی کنند، در اماکن عمومی اقدام به بمب‌گذاری و قتل‌عام دسته‌جمعی کنند، شهر را برای زنان و کودکان و شهروندان عادی ناامن سازند، به تهدید کسبه و بازاریان تولیدکنندگان بپردازند و نقشه موساد و سیا را برای تضعیف و تجزیه ایران قوی پیش ببرند!
مضحک اما تأسف‌بار‌تر اینکه این تحلیلگران فرقه‌ای، ذهن مردم را می‌توانند بخوانند و ادعا کنند جنبش در ذهن مردم همچنان هست(!) اما عاجزند از اینکه ببینند همین مردم در سالگرد اغتشاشات سال گذشته، فراخوان ضدانقلاب را تحریم کردند و در مقابل، در شمارگان چندده میلیونی به راهپیمایی اربعین، راهپیمایی جاماندگان اربعین و زیارت آخر صفر مشهدالرضا‌(ع) شتافتند.
گفتنی است روزنامه آرمان چند ماه قبل درباره علت استعفا (برکناری) بهزاد نبوی نوشته بود: «بهزاد نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم. این سخنان، انتقاداتی را درپی داشت». اکنون مسئله همان است؛ اینکه مدعیان اصلاح‌طلبی کنار مردم و نظام و انقلاب می‌ایستند، یا کنار گروهک‌های مزدور اسرائیل و آمریکا؟