سرانجام حمله زمینی به غزه و پیامد‌های منفی متعدد آن چیزی نیست که اجازه دهد اسرائیل در این‌باره به راحتی تصمیم بگیرد.
روایت دویچه‌وله از بن‌بست در مقابل حمله زمینی به غزه
 

سرانجام حمله زمینی به غزه و پیامد‌های منفی متعدد آن چیزی نیست که اجازه دهد اسرائیل در این‌باره به راحتی تصمیم بگیرد.

دویچه‌وله در این‌باره می‌نویسد: ارتش اسرائیل چند روز است که ده‌ها هزار نظامی را در مرزهای شمال غزه جمع کرده تا زمینی به غزه حمله کند. دولت اسرائیل از سال ۲۰۰۷ به بعد وارد غزه نشده است. این‌بار نیز عملیات برق‌آسا و غافلگیرکننده حماس عملیات زمینی در غزه را بر اسرائیل تحمیل کرده است. ذهنیت دولت حاکم و جامعه اسرائیل به‌هم‌ریخته است.
ورود به حمله زمینی، با تصمیم مقامات اسرائیلی است، اما خروج دیگر دست آنها نیست و تابعی از متغیرهای متعددی است که برخی از آنها کنترل‌پذیر نیستند. نوع واکنش تلافی‌جویانه سنگین اسرائیل بعد از عملیات «طوفان الاقصی» در کشتن بیش از ۲۷۰۰ نفر که یک‌سوم آنها کودک هستند، شرایط را تغییر داده و صدای معترضانی که واکنش اسرائیل را مصداق ارتکاب جنایت جنگی می‌دانند، در حال افزایش است.
شرایط با گذشته فرق کرده است. درگیری با حماس که در جنگ نامتقارن امتیازاتی دارد، کار دشوار و زمان‌بری است. اسرائیل با تنگناهای متعددی روبه‌رو است. حمله زمینی به منطقه‌ای با تراکم جمعیتی بالا و جنگ خانه به خانه با نیروهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، کار سربازان اسرائیلی را سخت می‌کند. آنها در موقعیت خطرناک قرار می‌گیرند. تنفر از ‌اشغال اسرائیل، باعث بسیج ساکنان غزه می‌شود.
از سوی دیگر شبکه گسترده تونل‌های حماس مانعی بزرگ در سر راه نظامی‌های اسرائیل است. اکنون حماس بیش از پانصد کیلومتر تونل دارد که در عمیق‌ترین بخش آن سی متر زیر زمین است. بخشی از این تونل‌ها دیوارهای بتنی داشته و در برابر انفجار مقاوم‌اند. امکانات اصلی نظامی و انفجاری حماس در این تونل‌ها است که می‌تواند نیروهای اسرائیل را هدف قرار دهد.
تخریب و پیدا کردن این تونل‌ها کاری زمان‌بر، پرریسک و در مواردی ناشدنی است. در مجموع تصور نابودی کامل تونل‌ها غیرواقع‌بینانه است و هزینه‌های زیادی هم می‌تواند برای اسرائیل داشته باشد. حمله اسرائیل ممکن است حماس را به سمت کشتن تعدادی از گروگان‌ها سوق دهد؛ امری که اگر دولت اسرائیل به آن بی‌اعتنایی کند، برایش در داخل جامعه هزینه خواهد داشت. در عین حال افزایش تلفات انسانی، مخالفت‌ها و نگاه منفی را در افکار عمومی دنیا افزایش می‌دهد و اسرائیل در قدرت نرم و دیپلماسی عمومی قافیه را خواهد باخت. از سوی دیگر، دیدگاه‌های خصمانه در کشورهای پیرامونی اسرائیل افزایش یافته و آسیب‌پذیری آن را افزایش می‌دهد. می‌توان پیش‌بینی کرد که عملیات انتحاری علیه شهروندان غیرنظامی اسرائیل در کرانه باختری و شرق بیت‌المقدس تشدید شود که در قالب سلول‌های مستقل عمل می‌کنند. همه اینها سیاست‌های امنیتی اسرائیل برای بقا را با چالش‌های فزاینده و چه‌بسا مهارناپذیر مواجه می‌کند.
از زاویه‌ای دیگر حمله زمینی و افزایش تلفات انسانی می‌تواند توجیه لازم را برای مداخله نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی فراهم کند و آنها دو جبهه جدید از سوریه و لبنان باز کنند. حملات هماهنگ سه‌جانبه مشابه سال ۲۰۲۲ اسرائیل را تحت فشار بیشتری قرار می‌دهد. حضور ناوگان نظامی آمریکا و حملات خنثی‌کننده آنها نیز تضمینی برای آسیب‌ناپذیری اسرائیل ایجاد نمی‌کند. باز شدن جبهه‌های جدید روحیه چهل هزار نیروی نظامی حماس را تقویت کرده و باعث می‌شود جنگ فرسایشی‌تر شود.
چالش سیاسی اسرائیل، افزایش واگرایی با روسیه، تنش‌آلود شدن روابط با کشورهای عربی و بسته شدن پرونده پیمان صلح ابراهیم است که امنیت اسرائیل را شکننده ساخته است. تا زمانی که صلح خاورمیانه برقرار نشده و حقوق فلسطینی‌ها محقق نشده باشد، حماس و گروه‌های مشابه از طریق نظامی نابودشدنی نیستند. چهار جنگ قبلی و حملات ویرانگر هوایی، نه‌تنها حماس را ضعیف نکرد، بلکه در مجموع باعث قدرت گرفتن بیشتر آن شد. حماس می‌تواند خود را بازیافته و در رویارویی مستمر، ارتش اسرائیل را خسته و فرسوده کند. حمله زمینی گسترده و نامحدود به غزه می‌تواند تبدیل به یک تله گرفتارکننده برای اسرائیل شود. گمانه‌زنی در مورد فرجام جنگ دشوار است. زمان نیز به نفع اسرائیل نخواهد بود.