مجله تخصصی سیاست خارجی در آمریکا تاکید کرد نیروهای نظامی این کشور قادر به حملات مقاومت یمن در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب نیست.
مجله تخصصی سیاست خارجی در آمریکا تاکید کرد نیروهای نظامی این کشور قادر به حملات مقاومت یمن در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب نیست.
 

 

 

 
 
 
فارن افرز با اشاره به تحولات منطقه می‌نویسد: اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ به سرعت موج ناسیونالیسم عربی را در خاورمیانه در هم کوبید. همچنین حزب‌الله در جنگ سال ۲۰۰۶ نبردی متوازن با اسرائیل داشت و تصویر شکست ناپذیری ارتش اسرائیل را در هم شکست. جنگ‌های اعراب و اسرائیل همواره رویدادهایی روشن‌کننده بوده‌اند. این مخاصمات ایده‌هایی را که برای دهه‌های متمادی پابرجا بوده‌اند از بین برده یا تغییر داده‌اند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم فهرست کاملی از نتایج حاصل از جنگ اخیر غزه تهیه کنیم. اما با گذشت ۵ ماه از رویارویی بین اسرائیل و حماس  نادرست بودن برخی از انگاره‌های مهم منطقه‌ای به اثبات رسیده است: این که آرمان فلسطین از بین رفته بود، ائتلاف در حال شکل‌گیری اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس یک وزنه تعادل بخش سنگین بر علیه ایران ایجاد خواهد کرد، و منطقه خسته از جنگ و درگیری قرار است بر تنش‌زدایی و رشد اقتصادی تمرکز نماید.
تا ۷ اکتبر، استراتژی دیرین تفرقه بنداز و حکومت کن اسرائیل در قبال فلسطینیان موفق عمل می‌کرد. نتانیاهو هر کاری که می‌توانست برای تضعیف تشکیلات خودگردان کرده بود، حتی او توافقاتی با حماس صورت داده و انتقال میلیاردها دلار کمک به دولت حماس در نوار غزه را تسهیل نموده بود. او ادعا کرده بود که اسرائیل هیچ طرف مذاکره‌کننده‌ای در میان فلسطینیان ندارد زیرا حماس طرفی قدرتمندتر است. جهان دیگر علاقه‌ای به آرمان فلسطین نشان نمی‌داد. ایالات متحده دیگر نمی‌خواست نقش میانجی را ایفا کند. چین و هند اولویت‌های دیگری داشتند. حتی برخی دولت‌های عربی علاقه بیشتری به تعامل با شرکت‌های اسرائیلی فعال در حوزه‌های فن‌آوری‌های پیشرفته داشتند تا تلاش برای ایجاد یک دولت فلسطینی. هیچ فشاری روی اسرائیل برای پایان دادن به اشغال‌گری نبود. 
اما هیچ کس نباید از این موضوع غافلگیر شود که طولانی‌ترین نزاع حل نشده منطقه خاورمیانه بالاخره مجددا به صدر فهرست بحران‌های خاورمیانه بازگشته است. مقام‌های کشورهای عربی نیز محاسبات اشتباه خودشان را داشتند. تا ۷ اکتبر، آنها مدام از خاورمیانه چندقطبی سخن می‌گفتند. توجه ایالات متحده به دلیل جنگ اوکراین، رقابت با چین و وضعیت آشفته سیاسی داخلی از خاورمیانه منحرف شده بود. ایالات متحده شریک ناامید‌کننده‌ای بود که در معرض نوسانات نامنظم سیاست گذاری بود. در سوی دیگر، روسیه با تلاش برای حفظ حکومت بشار اسد در سوریه در سال ۲۰۱۵ خود را به عنوان یک متحد قابل اتکا و مؤثر اثبات نموده بود. چین هم هنوز در خاورمیانه یک قدرت نظامی محسوب نمی‌شد، اما یک منبع عظیم سرمایه‌گذاری، تسلیحات  و فن‌آوری تلقی می‌شد. ایالات متحده دیگر تنها گزینه در دسترس نبود.
واشنگتن این توان را دارد که دو ناو هواپیمابر به شرق مدیترانه اعزام و بمب‌افکن‌های بی‌یک خود را برای حمله به حوثی‌ها و شبه نظامیان عراقی به پرواز درآورد، اما به اندازه‌ای قدرتمند نیست که این گروه‌ها را از حمله به کشتی‌های تجاری یا نظامیان آمریکایی بازدارد. 
خاورمیانه در حال حاضر یک منطقه بدون قطب است و هیچ قدرتی بر امور مسلط نیست. ایالات متحده یک هژمون بی‌علاقه و غیر مؤثر است و قدرت‌های بدیل آن نظیر چین و روسیه نیز حتی بی‌علاقه‌تر از واشنگتن. دولت‌های شکننده حاشیه خلیج‌فارس نمی‌توانند خلأ قدرت موجود را پر کنند. اسرائیل هم قادر به چنین کاری نیست. ایران تنها می‌تواند نقش یک تخریب‌کننده و مشکل ساز را ایفا کند.