«ایران، بازی طولانی و پیچیده‌‌ای را علیه اسرائیل سازمان داده که مزیت‌‌های آن زیاد است و بعید است اسرائیل با اقدامات تاکتیکی، از پس این بازی راهبردی برآید».

اقدامات تاکتیکی اسرائیل عاجز از مقابله با راهبرد پیچیده ایران است
«ایران، بازی طولانی و پیچیده‌‌ای را علیه اسرائیل سازمان داده که مزیت‌‌های آن زیاد است و بعید است اسرائیل با اقدامات تاکتیکی، از پس این بازی راهبردی برآید».

ری تکیه، عضو شورای روابط خارجی آمریکا و رئول مارک گرشت، افسر سابق سازمان سیا در تحلیل مشترکی که از سوی وبسایت «مطبوعات آزاد» منتشر شده، نوشتند: آیا برای جنگ غزه و تمام رویارویی‌‌های تکمیلی آن پایانی وجود دارد؟ نیروهای نظامی اسرائیل در حال مقابله با حماس- مهم‌ترین عضو سنی محور مقاومت ایران- هستند. اما ضربه زدن دوره‌‌ای اسرائیل به دشمنانش در لبنان، سوریه، غزه و کرانه باختری، دشمنانش را از بین نمی‌‌برد. عزم اسرائیل برای ادامه جنگ، به‌رغم کمپین فشار تهاجمی فزاینده دولت بایدن برای توقف آن، بازدارندگی اسرائیل در خاورمیانه را باورپذیرتر می‌کند، حتی اگر ویرانی در غزه یک فاجعه برای روابط عمومی باشد. اما این پیروزی‌‌های تاکتیکی کوتاه‌‌مدت، مزیت‌‌های جمهوری اسلامی را تغییر نمی‌‌دهد و مزیت‌‌ها برای ایران بسیار است.
جداسازی تاکتیک‌‌ها از استراتژی در خاورمیانه تقریبا غیرممکن است. برای اسرائیلی‌‌ها، که در یک محیط پرتنش با اتحادهای در حال تغییر و بدون متحدان منطقه‌‌ای زندگی می‌کنند، انباشتن پیروزی‌‌های تاکتیکی یک استراتژی است. به عبارت دیگر، یک استراتژی بزرگ در قبال دشمن اصلی خود یعنی ایران ایجاد نکرده است. در عوض، امید داشت که انباشته شدن پیروزی‌‌های تاکتیکی، همراه با این انتظار که آمریکا در نهایت علیه جمهوری اسلامی مداخله نظامی خواهد کرد، به زیان ایران تمام شود. جمهوری اسلامی استراتژی بزرگی را برای دستیابی به تسلط منطقه‌‌ای دنبال کرده است. همزمان با گسترش محور نیروهای نیابتی، شاهد توسعه موشک‌‌های ایران هستیم.
برای ایران، جنگ غزه فرصت‌‌هایی دارد: ممکن است ده‌‌ها‌هزار سرباز ارتش اسرائیل در نوارغزه گرفتار شوند، زیرا هیچ جایگزینی برای اشغال آنجا احتمالا کارساز نباشد. مقاومت مسلحانه ممکن است برای سال‌ها ادامه یابد. این که اسرائیل مجبور شد بیمارستان الشفا را از نیروهای حماس پاکسازی کند، پس از آنکه بیمارستان را در اوایل جنگ پاکسازی کرد، نشانه خوبی از برنامه بلندمدت اسرائیل نیست.
با وجود امیدهای بسیاری در تل‌‌آویو و کاخ سفید، اما عادی‌سازی اسرائیل و عربستان احتمالا مرده است. در یک روز- ۷ اکتبر- اسلام‌‌گرایان سنی و شیعه یک اتحاد در حال ظهور سنی-اسرائیلی را شکست دادند. حماس و تهران درک بهتری از «خیابان عربی» (افکار عمومی جهان عرب که اغلب در مخالفت با دولت‌‌ها هستند) نسبت به دشمنان خود داشتند.
«محور مقاومت» ایران به طرز چشمگیری مقاوم است. آخرین تهاجم ویرانگر اسرائیل به لبنان در سال ۲۰۰۶ ممکن است مشکلاتی برای این جریان ایجاد کرده باشد اما کمترین آسیب طولانی‌‌مدت را به این جریان وارد کرد. امروز، ذخایر موشکی حزب‌الله، بزرگ‌تر و کشنده‌‌تر از سال ۲۰۰۶ است. سیستم تونل‌‌ها و ظرفیت متعارف آن هم گسترده‌‌تر است. انباشت موشک‌‌های میان‌برد و کوتاه‌برد آن ممکن است برای اسرائیل بسیار زیان بار باشد. اگر جنگ تمام عیار آغاز شود، حزب‌الله ممکن است بتواند تل‌آویو را قبل از اینکه نیروی هوائی اسرائیل بتواند سایت‌‌های پرتاب را سرکوب کند، مهار کند. موشک‌‌های بزرگ‌تر و دوربردتر در سوریه را اضافه کنید به عبارت دیگر یک ایران مسلح به سلاح‌‌های متعارف و نیروهای نیابتی آن ممکن است در حال حاضر موجب بازدارندگی اسرائیل مجهز به سلاح هسته‌‌ای شده باشد.
آمریکایی‌‌ها و اسرائیلی‌‌ها سال‌هاست که از درگیر شدن و افزایش تنش با ایران اجتناب می‌کنند و همین مسئله باعث جسورتر شدن تهران شده است. اما دیپلماسی و تعبیرهایی که از آن وجود دارد، تحریم‌‌ها و حملات تلافی‌جویانه مسیر خود را طی کرده است. کاری که تل‌‌آویو در حال حاضر انجام می‌دهد یعنی تلاش برای شکست دادن نیروهای نیابتی ایران، زمانی که تهران هسته‌‌ای شود، بسیار دشوارتر خواهد شد. تل‌‌آویو ممکن است مجبور شود که یک دوئل دائمی سطح پایین با نیروهای نیابتی ایرانی را بپذیرد. مشکل لاینحل فلسطین از کرانه باختری، غزه، و احتمالا از درون خود سرزمین‌‌های فلسطینی، اسرائیل را
می‌‌بلعد.