تحقیقات نشان می‌­دهد ریشه اصلی بی­ توجهی به آبخیزداری و نابودی منابع آب پایدار ایران، اصلاحات ارضی و اصل چهارم ترومن است. در سلسله گزارش­هایی به تبیین این مسأله و ارائه راهکار خواهیم پرداخت. به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ ایران از جمله کشورهایی است که از چند هزار سال پیش به عنوان کشوری پیشرو […]

تحقیقات نشان می‌­دهد ریشه اصلی بی­ توجهی به آبخیزداری و نابودی منابع آب پایدار ایران، اصلاحات ارضی و اصل چهارم ترومن است. در سلسله گزارش­هایی به تبیین این مسأله و ارائه راهکار خواهیم پرداخت.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ ایران از جمله کشورهایی است که از چند هزار سال پیش به عنوان کشوری پیشرو و پیشرفته در مدیریت دقیق و صحیح منابع آب و آبخیزداری مطرح بوده­اند. ولی متاسفانه در چندین دهه اخیر این میراث جهانی که سابقه درخشان جهانی دارد، مورد تاثیرات جریاناتی قرار گرفته که نه تنها از آن سابقه دور شده است، بلکه کشور را با خطر بحران آب و نابودی سرزمین مواجه ساخته است. علت و ریشه اصلی این بحران را باید در قبل از انقلاب و از زمان اصلاحات ارضی جستجو کرد.

در واقع ماجرا از زمانی شروع شد که با کنارگذاشتن و حذف دانش بومی آبخیزداری در استحصال پایدار آب و نابودی قنات­ها و کاریزها که نقش بسیار زیادی در کشاورزی پررونق، سرسبزی، آبادانی و خرمی سرزمین ایران داشته است، حفر چاه­های عمیق و نیمه عمیق به عنوان یکی از راه­های تأمین آب شرب و کشاورزی مطرح شد.

 این تغییر از آن زمانی آغاز شد که اسب تروای چوبی در دهه بیست مبدل به اسب اصیل آهنین و قلعه کوب و منجنیق رستمانه با گرز گاوسر اصل چهار ترومنی شد که به ویژه پس از اصلاحات ارضی کندیانه (جان اف کندی) از دروازه­های ۶۰ هزار آبادی ایرانی وارد شد و از درون، همه آبادی­های ایران را فتح کرد و بیش از صدهزار کاریز و کهریزک و چشمه چند صدساله تا چندین و چند هزار ساله را داعش وارانه گردن زد.

در اینجا به صورت مختصر به آثار و پیامدهای ناگوار این فاجعه زیستی به نقل از دکتر مرتضی فرهادی «عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی» اشاره می­پردازیم:

۱- ایرانیان با مدیریت بی نظیر نوگجسته اسکندری و چنگیزی و با ابزارهای نوین ماشین­های حفار و چاه­های عمیق و نیمه عمیق و انواع تلمبه ­های دیزلی و برقی، منابع و سفره­ های آب زیرزمینی چندصدهزار ساله خود را در طی نیم قرن از ۵۰۰۰ میلیون متر مکعب شروع تا ۵۰۰۰۰ میلیون متر مکعب آب­های ذخیره سفره ­های زیرزمینی و آبخوان­های خود را تخلیه کردند.

۲- با پایین رفتن هر سانتیمتر آب و نم زمین، گیاهان و درختان و جانورانی که در طی هزاران سال خود را با شرایط اقلیمی و میزان نم و رطوبت اقلیم خشک و نیمه خشک ایران سازگار کرده بودند و میلیون­ها رستنگاه و زیستگاه و اکوسیستم آفریده بودند با کم شدن آب و رطوبت زمین و در نتیجه زه آب­ها و چشمه­ ها و کی­ ها و کاریزها و آب­های روان و دائمی آنها به تدریج در شرایط بحران قرار گرفته و نابود شدند. ماهیان کور و روشن روان چشمه ها و کاریزهای کهن و جانوران آبزی آنها، گیاهان و درختان پای جوی­ها و روان آب­ها، صیدها و صیادان همراه با هر اکوسیستم رو به نابودی رفتند.

۳- زمین به شکل­های گوناگون زخم­ها و عقده­ های درون خود را برای آسمان و مردمان بی­ اختیار و برخی مدیران ما که مهمترین تکیه ­گاه و عصایشان میزشان است و نه مشاوران دانا و صادق و دلسوز، گشود. شق ­های بزرگ چند کیلومتری و چند فرسنگی و چاله ­ها – دهان­ه ای به خشم گشوده زمین به سوی آسمان- و فرورفتگی­ های غیرعادی بر روی زمین پدیدار شد. نمونه آن را در شق­ های وحشتناک دشت میبد یزد می توان دید که تریلی با بارش در برخی جاهای آن می­تواند مدفون شود.

با پایین رفتن نم و رطوبت، هر روز از جمعیت گیاهان دیم و خودرو و گیاهان چند ساله و پیازدار و غده و ریز دم­دار و جنگل­های بنه و الوک و گز و قیچ کهنسال مناطق کوهستانی کرمان و خراسان و فارس و غیره کاسته شد و کویر و شن، مناطق تازه ای را به تصرف خود در آورده اند. برخی عشایر کهنسال سیرجان و بافت و بردسیر به مولف می گفتند به این بیابان نگاه کنید. آیا یک بزغاله می­تواند در آن پنهان شود و آنگاه داستان­هایی برای من بازگو می­کردند که در جنگل­های بنه و الوک و گز آن شتر گم کرده بودند و به دنبال آن می­ گشته ­اند.

۴- برکه ­ها و دریاچه ­های داخلی و تالاب­ها و مرداب­ها خشک شدند، رودخانه ­ها کم آب تر از گذشته شدند، به جای آب، رود شن از رود روان شد و دریاچه ارومیه خاک بر سر ریخت. اما آیا زیان­های چنین چپاولی فقط در مساله اقتصاد کشاورزی و محیط زیست خلاصه می­شود؟ ای کاش چنین بود.

۵- در کشورهای کم آبی همچون ایران در طول تاریخ و حتی در ما قبل تاریخ منابع آب، حفظ و نگهداری و استفاده و بهره­ برداری از آن جمعی بوده است. کشاورزان ایرانی در دراز مدت حتی در زمان­هایی که دارای آب و زمین نبوده­اند، اما «حق نسق» و حقوق استفاده از آب و زمین را دارا بوده ­اند، نگهداری کاریزها و لایروبی و تعمیرات آن در زیرزمین با مالکین و در روی زمین با کشاورزان صاحب نسق بوده، بنابراین هم با صاحبان زمین و هم با حقابه داران دارای منافع مشترک و حیاتی بوده اند. منابع آب مشترک و تبعات آن و سرمایه گذاری دراز مدت در احداث و نگهداری قنات، برنامه ­های درازمدتی را می طلبد که با فردگرایی و فرهنگ رقابتی قابل جمع نبوده است و بر خلاف نظر برخی نویسندگان و روشنفکران ایرانی، کاریز و تمدن کاریزی با فرهنگ و جامعه کوتاه مدت نیز اصلا و ابدا سازگار نبوده است.

احداث قنات حاصل فرهنگ مشارکتی دراز مدت و صلح جویانه و یاریگرانه بوده و هم وجود آن، این فرهنگ را تقویت و بازتولید کرده است، که این درست در برابر چاه عمیق و نیمه عمیق است و سدهایی که نماد کشت و صنعت و سرمایه داری ارضی است و نه نظامات جمع گرا و بنه خیز دهقانی کهنسال ایرانی.

۶- در ده پانزده هزار سال گذشته منابع آب کشاورزی و دامداری مشترک و نظام قبیله ای و ویژگی های آن، پتانسیل نیرومند و روحیه جمعی و مشارکتی و سرمایه اجتماعی شگفت آوری در مردم ایران پدید آورده بود که می­توانست آنها را در شرایط سخت از انواع بلایای طبیعی و اجتماعی حفاظت و حمایت کند. پتانسیل فرهنگی ناشناخته ­ای که آنها را در برابر مصائب تاریخی و اقلیمی وارده بر این ملت تا به امروز حفظ کرده است.

۷- نابودی ذخائر آبی بزرگترین مانع طبیعی در برابر توسعه پایدار در سرزمین ما را فراهم ساخته است و اگر کل ملت ما با هشیاری و همبستگی و اراده و خواست ملی همه جانبه در این مساله وارد میدان اندیشه و عمل نگردند، توسعه پایدار به خواب و خیالی دست نیافتنی برای ما و آیندگان مبدل خواهد شد.

۸- روستاهای چندصد ساله و گاه چند هزار ساله، هر روز کمتر و کم جمعیت­تر و کم درخت­تر و غیر اقتصادی­تر می­شوند و بسیاری از آنها به کلی ویران شده­ اند و تولیدکنندگان کشاورزی و صنایع دستی و دامداران و دامپروران دیروز ما را به سمت شهرها و شهرک­ها و پایتخت روان ساخته ­اند. این هجوم کمتر از هجوم پناهندگان آسیایی آفریقایی به اروپا و کانادا و آمریکا نیست، چیزی که هست دیده نمی­شود. در ضمن هجوم مهاجران به اروپا غالبا برای کار کردن و تحصیل و ورود به بازار کار و تولید واقعی مولد است. اما مهاجران روستایی ما حتی اگر آمادگی برای کار و فعالیت را داشته باشند، چنین امکانی در شهرها مصرفی و پفکی جهان سومی برای آنها فراهم نیست. وقتی شهرهای بزرگ ما خود با بیکاری و کمکاری روبرو هستند، چگونه می­توانند امکان و بستر کار مولد را برای این مهاجران فراهم سازند؟ یا کدام زیرساخت­های لازم؟

در بخش های بعدی به توضیح علت و عوامل و راهکارهای مقابله با این تهاجم زیستی آشکار خواهیم پرداخت.

 

منبع : تسنیم