گفت: یادت هست که وقتی خانم «‌لیز تراس‌» نخست‌وزیر انگلیس شد، روزنامه‌های زنجیره‌ای و مدعیان اصلاحات چه کف و سوتی برایش زدند و در صفحات اول خود عکس تمام قد او را چاپ کردند و با ذوق‌زدگی تیتر زدند؛ «‌بانوی آهنین»! نخست‌وزیر انگلیس شد! گفتم: حالا که بعد از ۴۵ روز سقوط کرده چه می‌گویند؟! […]

گفت: یادت هست که وقتی خانم «‌لیز تراس‌» نخست‌وزیر انگلیس شد، روزنامه‌های زنجیره‌ای و مدعیان اصلاحات چه کف و سوتی برایش زدند و در صفحات اول خود عکس تمام قد او را چاپ کردند و با ذوق‌زدگی تیتر زدند؛ «‌بانوی آهنین»! نخست‌وزیر انگلیس شد!
گفتم: حالا که بعد از ۴۵ روز سقوط کرده چه می‌گویند؟!
گفت: مدعیان اصلاحات بارها نشان داده‌اند که هیچ‌وقت مواضعشان با مواضع دشمنان تابلو‌دار ایران مو نمی‌زند! حالا هم احتمالاً منتظرند ببینند دولت انگلیس چه نظری دارد!
گفتم: دیروز بی‌بی‌سی در‌باره سقوط لیز تراس گفت: «‌‌ماجرای استعفای نخست‌وزیر انگلیس مثل افسانه یونانی ایکاروس است؛ آن‌قدر پرواز کرد که به خورشید رسید و بال‌هایش آب شد‌»!
گفت: برخی از مدعیان اصلاحات که از انتصاب او قند توی دلشان آب کرده بودند! حالا چه می‌کنند؟!
گفتم: روباهی گول هیکل شتر را خورده و با او رفیق شده بود و برای تحکیم دوستی دُمش را به دُم شتر گره زده بود.
یک روز شیری به شتر حمله کرد و شتر رَم کرد و پا به فرار گذاشت. روباه که پا‌ها‌ی کوتاهی داشت، به پشت شتر آویزان شده و مثل پاندول ساعت، این طرف و آن طرف می‌رفت. رفیقش پرسید؛ این چه حالتی است؟ گفت؛ این نتیجه اعتماد به هیکل درشت و بی‌بخار است!