آنچه از آن در خزان نشانده باشد به همان حال بگذارند ودر هر بیست روز پایان آن را بکولند [چنانکه یک شبر در زمین فرو رود. چهارنوبت بدین دستور آن را بکولند]. ودر تابستان از آب دادن [او] غافل نشوند و هر وقت که زمین آن خشک شود آن را آب دهند. وفضله که در […]

آنچه از آن در خزان نشانده باشد به همان حال بگذارند ودر هر بیست روز پایان آن را بکولند [چنانکه یک شبر در زمین فرو رود. چهارنوبت بدین دستور آن را بکولند].
ودر تابستان از آب دادن [او] غافل نشوند و هر وقت که زمین آن خشک شود آن را آب دهند.
وفضله که در اسفل نهال یا در موضع غیر مناسب بیرون آید به دست قطع کنند و آهن به آن نرسانند. چه نهال تا دوساله نشود آهن به آن نباید رساند والا ضعیف شود.
واگر نهال مایل [به کجی] بود ستونی زنند آن را تا راست بیایستد.
ودرخت میوه دار را در آخر عقرب سماد دهند وسمادنزدیک به اصل درخت باید ونشاید که متصل به درخت بود.

معنی لغات:
بکولند: شیار شیار کنند   شبر: وجب  اسفل: پائین نهال سماد: کود همراه با خاکستر  نشاید: شایسته نیست   متصل : وصل شود   اصل درخت : ریشه درخت  

📚معرفت فلاحت (دوازده باب کشاورزی)🗒صفحه ی ۳۷تا ۳۸
تالیف عبدالعلی بیرجندی (در گذشته ۹۳۴ ه. ق)