طبق معمول وقتی می خواست در ظرف غذایش را باز کند، زیر لب غرغر کنان می گفت: لعنتی! لعنتی! لعنتی!  امیدوارم امروز کالباس نباشه، بعد که درش را باز می کرد می گفت: دیدی باز هم که کالباسه! روزی یکی از همکاران خطاب به او گفت: فلانی تو که انقدر از کالباس متنفری خب به […]

طبق معمول وقتی می خواست در ظرف غذایش را باز کند، زیر لب غرغر کنان می گفت: لعنتی! لعنتی! لعنتی!  امیدوارم امروز کالباس نباشه، بعد که درش را باز می کرد می گفت: دیدی باز هم که کالباسه!
روزی یکی از همکاران خطاب به او گفت: فلانی تو که انقدر از کالباس متنفری خب به زنت بگو کالباس نذاره!

خنده معناداری کرد و گفت: من اصلا زن ندارم! خودم هر روز کالباس می گذارم!!!

این داستان کوتاه، حکایت امروز بخش زیادی از جامعه ایران ماست! پای صندوق رای که می ایستیم، از بیم جان، یا به امید نان، به افراد خاصی، دوباره و سه باره رای می دهیم و هر دفعه هم می گوییم: امیدوارم این دوره کالباس ها رای نیاورند!

قرآن مجید می فرماید: "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" ما در سرنوشت هیچ قومی تغییری ایجاد نمی کنیم مگر اینکه خودشان بخواهند!

پس ای برادر و ای خواهر عزیزم بجای غر زدن هایی که دیگر تبدیل به عادت شده است، بپذیریم که از ماست که برماست!

✍️علی ارجمند عین الدین