هر گونه اصلاح در زیر ساختهای اقتصادی در شرایطی که فضای رانتجویی در اقتصاد مسدود نشده است به مثابه این است که بخواهیم موتور قطار در حال حرکت راتعمیر کنیم. به گزارش خبرگزاری فارس، قارون از افراد ثروتمند بنی اسرائیل بود که قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان شمرده است. طبق […]
هر گونه اصلاح در زیر ساختهای اقتصادی در شرایطی که فضای رانتجویی در اقتصاد مسدود نشده است به مثابه این است که بخواهیم موتور قطار در حال حرکت راتعمیر کنیم.
به گزارش خبرگزاری فارس، قارون از افراد ثروتمند بنی اسرائیل بود که قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان شمرده است.
طبق برخی منابع او پسر عموی حضرت موسی و طبق برخی منابع دیگر پسر خاله وی به شمار میرفت، اما از مخالفان حضرت موسی(ع) شد.
برخی منابع قارون را عامل نفوذی فرعون بر بنیاسرائیل و از جمله مصادیق آیه: «الَّذِینَ آذَوْا مُوسی؛ کسانی که موسی را اذیت کردند» دانستهاند.
او نماد اشرافیت و زراندوزی در زمان خود بود تا جایی که بسیاری از مردم آرزو می کردند کاش بجای او بودند، قرآن؛ ثروت قارون را چنین توصیف میکند: «وَ آتَیناهُ مِنَ الْکنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّهِ؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود»، همچنین آیه: «فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فی زِینَتِهِ؛ قارون با زیور و تجمل بر قومش وارد شد.» نشان میدهد او در آشکار ساختن ثروت خود و فخر فروشی به آن، ابائی نداشت.
قارون قبل از کوچ بنیاسرائیل به سمت سرزمین موعود، به موسی(ع) ایمان آورد و با گذشت زمان، صاحب موقعیتی در میان یهودیان شد و حتی او را عالم به تورات نیز دانستهاند.
با گذشت زمان، او شروع به نافرمانی کرده و موجب خشم خداوند و پیامبرش شد، از مجموع آیات قرآن به دست میآید که سرکشی او بیشتر به جهت غرور و تکبر بوده است.
زمانی که زکات بر بنیاسرائیل واجب شد؛ او به نزد حضرت موسی(ع) آمد و توافق کرد زکات بدهد، سپس به خانه رفت و بعد از حساب، مبلغ زکات را بسیار بالا دانست، بنابراین برای فرار از پرداخت زکات، گروهی از بنی اسرائیل (که طرفدار خودش بودند) را جمع کرده و گفت: ای بنیاسرائیل؛ موسی شما را به کارهایی فرمان داد که اطاعت او کردید و اکنون میخواهد مالهای شما را بگیرد، فلان روسپی را بیاورید و حقوقی برایش مقرر کنید تا موسی را متهم به زنا کند…
وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: «قالَ إِنَّما أوتیتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندی»؛ گفت: «این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!» (القصص/ ۷۸) یعنی خودم به دستش آوردم، هنر و مهارت اقتصادی خودم بود!
در یکی از سالهایی که بنی اسرائیل در دوران سرگردانی در بیابان؛ مشغول توبه بودند تا خداوند آنان را ببخشد، قارون از جمع توبهکنندگان جدا شد، حضرت موسی(ع) که قارون را دوست میداشت، به نزد او رفته و گفت: ای قارون، قوم تو در حال توبه هستند و تو از آنها جدا شدی، به آنها بپیوند که در غیر این صورت عذاب الهی شامل حال تو خواهد شد. قارون گفتار او را به تمسخر گرفت و به عُمّالش دستور داد تا بر روی حضرت موسی (ع) خاکستر بریزند.
در نهایت به امر الهی زمین، قارون را به همراه اموال و قصرش به درون خود برد. نه انتصاب فامیلی به حضرت موسی، نه سوابق او در ایمان و علم او به تورات و نه ثروت و اشتغال زایی او برای بنی اسرائیل، هیچ کدام مانع نابودی او نشد.
در قرآن مجید از هیچ قومی به اندازه بنی اسرائیل و هیچ پیامبری به اندازه حضرت موسی نام برده نشده است، واژه بنی اسرائیل، ۲۲ مرتبه در آیات مکی و ۱۹ بار در آیات مدنی به کار رفته و از حضرت موسی نیز ۱۳۶ مرتبه نام برده شده است.
در طول تاریخ اسلام، از سوی رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان علیه السلام بارها و بارها به مسلمانان هشدار داده شد که مرتکب اشتباهات بنی اسرائیل نشوند. عبرت گیری از تاریخ، توصیه ای برخاسته از عقلانیت است که در تأکید آن، خداوند متعال فرمان داده است؛ چنان که در آیه دوم «سوره حشر» پس از بیان قطعه ای از تاریخ اهل کتاب، فرموده است: «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار؛ عبرت گیرید ای صاحبان بصیرت.
امام علی ع در حدیثی به صورت مصداقی به تطبیق ۶ نفر از افراد امت زمان خود با شخصیت های منفور تاریخ نموده و بویژه بنی اسرائیل پرداخته و فرموند: قارون این امّت، سعید بن عاص است و سامری این امّت ابوموسی اشعری است؛ زیرا او همچون سامری گفت: لا مساس؛ یعنی نباید جنگید.
*قارون زمان ما کیست؟
حال بعد از این مقدمه مبسوط سوال این است که قارون های جامعه اسلامی ما چه کسانی هستند و چه می کنند؟
از سال ۱۳۸۷ به بعد رهبر انقلاب اسلامی به عنوان ولی امر و پدر ایران معاصر در نامگذاری سال ها بر مسائل اقتصادی و لزوم پیشرفت اقتصادی کشور تاکید داشته و دارند ولی با وجود دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی هنوز در حوزه اقتصادی با شرایط مطلوب فاصله زیادی داریم.
مشکلات اقتصادی امروز معلول یک پیشینه تاریخی است، از نقش مخرب استعمار کهنه تا نو، از تک محصولی کردن ایران و وابستگی به نفت تا جنگ تحمیلی و شدیدترین تحریم اقتصادی، از بی توجهی به شایسته سالاری تا وجود قوانین و مقررات زائد و دست و پا گیر هر کدام سهمی در مزمن شدن اقتصاد بیمار ایران دارند، اما مهم تر از همه، امروزه اقتصاد کلان ایران نه دولتی است، نه خصوصی و نه حتی خصولتی بلکه سلطنتی است. هر محصول استراتژیکی سلطان یا سلاطینی دارد، سلطان سیمان، سلطان روغن، سلطان گوشی، سلطان غذای دام، سلطان فولاد، سلطان چای، سلطان گوشت و …! در چنین فضایی، هرگونه اصلاح در ساختارهای اقتصادی به مثابه این است که بخواهیم موتور قطار یا کشتی در حال حرکت را تعمیر کنیم، این سلاطین خودخوانده یا قارون ها از قدرت نفوذ بالایی در تصمیم سازی های دولت مردان برخوردارند، آنها اسپانسرهای تبلیغاتی بسیاری از رجال سیاسی کشور بوده اند، فرقی نمی کند انتخابات مجلس باشد یا ریاست جمهوری و یا شورای شهر، بنابراین انتظار برخورد با آنها از سوی برخی از دولت مردان و نمایندگان مجلس کمی خوش باورانه است!
قوه قضائیه نیز به عنوان آخرین سنگر در برخورد با این قارون ها کم و بیش تابع مصلحت و به معنای دقیق تر، قانون قطر گردن بوده است، اگر قطر گردن این افراد کلفت از حجم پرونده آنها باشد تبرئه می شوند و اگر روزی قطر پرونده آنها از قطر گردنشان قطورتر شد، محکوم می شوند و در رسانه ها با حروف مقطعه از آنها نام برده می شد!
هر چند با انتصاب آیت الله رئیسی، امیدها در برخورد با آنها بیشتر شده است ولی حقیقتا برخورد با آنها بسیار دشوار می نماید، اگر بنا به هر دلیل پای آنها به قوه قضاییه کشیده شوند هر کدام ضمن لابی گسترده و کشیدن پای مصلحت و فشار به نظام، چندین وکیل درجه یک در اختیار دارند که چه بسا اطلاعات حقوقی هر کدام از آنها از قاضی مربوطه بیشتر باشد، دقیقا اینجاست که کارها گره می خورد.
به یاد داشته باشیم که اگر حضرت موسی (ع) به عنوان یک پیامبر اولوالعظم، فقط با یک قارون مواجه بود، اما ولی فقیه با صدها قارون مواجه است، بی دلیل نیست که نبی مکرم اسلام می فرمود: «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل؛ علمای امت من به مانند انبیای بنی اسرائیل می باشند» (بحار، ج ۲، ص ۲۲) هدف از نگارش این متن ناامید کردن نیست، غرض معرفی مهم ترین مانع تحول اقتصادی کشور بود و لزوم حمایت از امام جامعه در برخورد با این افراد، مقام معظم رهبری در چند سال اخیر بارها از زبان حضرت موسی نقل فرمودند: قالَ کَلّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبّی (موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است»( الشعرا/۶۲)
علی ارجمند عین الدین
مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در سازمان جهاد کشاورزی استان البرز
Sunday, 22 December , 2024