(کاشف الغِطاء) و فتحعلی شاه قاجار در ترویج فرهنگ ازدواج موقت فامیلی در ایران عهد قاجار* 🔰 مرحوم شیخ جعفر نجفی – کاشِفُ الغِطاء فقیه عهد فتحعلیشاه قاجار، از مُرَوِّجین سنت ازدواج موقّت (مُتعه / صیغه) و از مُشَوِّقین مردم وجوانان به آن برای حفظ عفت وامنیّت عمومی جامعه بود؛ بحدّی که صاحِب قِصَصُ العُلماء […]

(کاشف الغِطاء) و فتحعلی شاه قاجار در ترویج فرهنگ ازدواج موقت فامیلی در ایران عهد قاجار*

🔰 مرحوم شیخ جعفر نجفی – کاشِفُ الغِطاء فقیه عهد فتحعلیشاه قاجار، از مُرَوِّجین سنت ازدواج موقّت (مُتعه / صیغه) و از مُشَوِّقین مردم وجوانان به آن برای حفظ عفت وامنیّت عمومی جامعه بود؛ بحدّی که صاحِب قِصَصُ العُلماء مرحوم میرزا محمّد تُنـُکابُنی در شرح احوالات وی (ش۳۱- ص۲۳۶و۲۳۷از چاپ جدید قصص العلماء) مینویسد:

🔷 در سالی که شیخ به قزوین آمد، بمسجد رفت؛ مردم خواهش مَوعِظَه نمودند. شیخ در مسجد، بالای منبر رفت و فرمود:

🔷 ایّها النـّاس! مگر شما شیعه نیستید؟! چرا عقد انقطاع (ازدواج موقت) در میان شما متداول نیست؟! پس فرمود که:

🔵 تقصیر با علماءِ بَلـَد (شهر) است. و چون حاجّ ملاّ عبدالوهّاب، رَئیس علماء قزوین درآن عهد بود؛

🔵 شیخ به او خِطاب فرمود که: چرا دختر خود را به عقد انقطاع (ازدواج موقت) نمی دهی تا مردم رَغبَت در عقد انقطاع کنند و به تو مُتابَعَت (= پیروی و تبعیّت) کنند؟

🔵 در "نـُزهَه الأبرار" (در وقایع عهد قاجار) ادامۀ ماجرا چنین آمده است:

🔵 پس چون دخترِ آن مجتهد معروف شهر، بعقد موقت پسری فقیر و بی بضاعت در آمد و جارچیان به امر نمایندگان مرحوم فتحعلی شاه قاجار، در قزوین و برخی شهرهای اطراف جار زدند و این واقعه را اِعلام عمومی نمودند،

🔵 زشتی و قـُبح غیر منطقی ازدواج موقت – که سنتی اسلامی وضروری برای جامعه است – شکسته شد و مردم قزوین ونواحی اطراف، براحتی، دختران و پسران نوجوان و تازه بالغ را به هم رسانده و ایشان را با یکدیگر مَحرَم ساخته و به کام می رساندند؛

🔵 و لفظ صیغه را به کار نمی بردند، بلکه می گفتند: «می خواهیم فلان پسر را با فلان دختر مَحرَم سازیم، تا به گناه نیفتند».

🔵 امّا جهت جلوگیری از طغیان حسّ شهوت درپسران ودختران تازه بالغ، والدین هریک از آن دو پسر و دختر، در خانه ای که بصورت هفتگی و بیشتر در شب های جمعه جمع می شدند، بطور خصوصی و دور از سمع و بَصَر دیگران، عهدنامه یا قولنامه ای می نوشتند

🔵 و در آن تأکید می کردند که اگر دخول صورت گیرد و دختر پردۀ بکارت خود را از دست بدهد، پسر باید تعهّد کند که در این فرض، بلافاصله با آن دختر ازدواج دائم نماید و ایشان که تا آن زمان «محرم هم بوده اند»، از این پس «زن و شوهر(دائمی) شوند»، و این عهدنامه یا قولنامه را همگی امضاء یا مُهر میکردند

🔵 و دختر و پسر را همان شب، تنها در اطاق خلوتی در آن خانه رها می کردند و خود چند ساعت به گفت و شنود و ضیافت پرداخته و چون آن دو از هم کام می گرفتند، همگی رهسپار خانۀ خود می شدند و کسی نیز از این جریان خبردار نمی شد؛

🔵 زیرا اهل محلّ، ایشان را از بستگان و آشنایان یکدیگر میدانستند و برای کسی از همسایگان نیز هیچ سؤالی پیش نمی آمد که این رفت و آمدهای هفتگی برای چیست! 

🔵 این سنت ازدواج موقت خانوادگی و فامیلی، بهمان صورت محرمانه، بین خانواده ها و آشنایان، همچنان تا اواخر عهد قاجار و اوایل عهد مشروطیّت پابرجا بود؛

🔵 امّا همزمان با صدای گامهای ننگین استعمار روس و انگلیس، این رسم خانوادگی و فامیلی زیبا و آرامبخش نیز  توأم با پخش اشعار شاعران خود فروخته و جیره خوار عصر مشروطه، مثل عارف قزوینی و ایرج میرزا برچیده شد، تا زنا و فحشاء جای آن را پر کند!!