یادم هست در حدود هشت سال پیش در دانشگاه شیراز از من برای سخنرانی دعوت کرده بودند (انجمن اسلامی آنجا دعوت کرده بود). در آنجا استادها و حتی رئیس دانشگاه، همه بودند. یکی از استادهای آنجا – که قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعاً مرد […]

یادم هست در حدود هشت سال پیش در دانشگاه شیراز از من برای سخنرانی دعوت کرده بودند (انجمن اسلامی آنجا دعوت کرده بود). در آنجا استادها و حتی رئیس دانشگاه، همه بودند.
یکی از استادهای آنجا – که قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعاً مرد فاضلی هم هست – مأمور شده بود که مرا معرفی کند. آمد پشت تریبون ایستاد.
یک مقدار معرفی کرد: من فلانی را می‌شناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و…
بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرأت می‌گویم: اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است».

از این حرف آتش گرفتم. ایستاده سخنرانی می‌کردم، عبایم را هم قبلًا تا می‌کردم و روی تریبون می‏گذاشتم. مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم:

آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟!
تو اصلًا می‌فهمی چه داری می‌گویی؟!
من چه کسی هستم که تو می‌گویی فلانی افتخار این لباس است؟
با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم،
گفتم: آقا! من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کی‏ام که افتخار باشم؟!
این تعارفهای پوچ چیست که به همدیگر می‌کنیم؟!

ابوذر غفاری را باید گفت افتخار اسلام است؛ این اسلام است که ابوذر پرورش داده است.
عمّار یاسر افتخار اسلام است؛ اسلام است که عمّار یاسر پرورش داده است.
بوعلی سینا افتخار اسلام است؛ اسلام است که نبوغ بوعلی سینا را شکفت.
خواجه نصیرالدین افتخار اسلام است،
صدرالمتألّهین شیرازی افتخار اسلام است،
شیخ مرتضی انصاری افتخار اسلام است،
میرداماد افتخار اسلام است،
شیخ بهایی افتخار اسلام است.
اسلام، افتخار البته دارد؛ یعنی فرزندانی تربیت کرده که دنیا روی آنها حساب می‌کند و باید هم حساب کند، چرا که اینها در فرهنگ دنیا نقش مؤثر دارند. دنیا نمی‌تواند قسمتی از کره ماه را اختصاص به خواجه نصیرالدین ندهد و نام او را روی قسمتی از کره ماه نگذارد، برای اینکه او در بعضی کشفیات کره ماه دخیل است. او را می‌شود گفت افتخار اسلام.

ماها کی هستیم؟! ما چه ارزشی داریم؟ ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون هستیم. ما شدیم مدالی به سینه اسلام؟! ماها ننگ عالم اسلام هستیم، اکثریت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستیم. پس تعارفها را کنار بگذاریم؛ آنها تعارف است.