این روزنامه که از کاربرد تعبیر منافقین درباره سازمان تروریستی مذکورابا دارد، نوشت:«اتفاقاتی که برای گروه‌های خارج‌نشین به‌ویژه مجاهدین خلق در روزهای اخیر رخ داده، یک نکته بسیار روشنی را ثابت می‌کند.

خسته نشدید از بیگاری دادن به مزدوران سیا و موساد؟!
روزنامه هم میهن می‌گوید ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، آغاز پایان سازمان مجاهدین خلق به خاطر وابستگی و خیانت آنها بود.

این روزنامه که از کاربرد تعبیر منافقین درباره سازمان تروریستی مذکورابا دارد، نوشت:«اتفاقاتی که برای گروه‌های خارج‌نشین به‌ویژه مجاهدین خلق در روزهای اخیر رخ داده، یک نکته بسیار روشنی را ثابت می‌کند. این نکته که نیروی سیاسی در هر مقامی که هست، در درجه اول باید متکی به مردم خودش باشد؛ چه نیرویی که در قدرت است و چه آن نیرویی که در مقام مخالف و برانداز است و چه آن نیرویی که در مقام اصلاحات است. متکی به مردم خود بودن یعنی نگاه به بیگانگان و حمایت آنان در هیچ جزئی از زندگی سیاسی و مواضع و عمل سیاسی آنها نباید بازتاب داشته باشد. این ادعا به چند دلیل است؛ اول این‌که نیرویی که متکی به مردم است، نیازی ندارد که خود را آویزان آن و آن کند و به امید حمایت بیگانگان گام بردارد.
دیگر این است که بیگانگان از هر نوعی که باشند دنبال تامین منافع خود هستند، نه تحقق عدالت و آزادی ملت‌های دیگر. منافع آنان گاه با حمایت از مخالفان یک نظام تامین می‌شود و گاه با حمایت از آن نظام و نادیده گرفتن مخالفان به منافع خود می‌رسند و این ویژگی موجب اختلال در اعتبار مواضع نیروهای منتقد یا مخالف می‌شود و آنان را به وادی تذبذب و پوچی می‌اندازد.
اتفاقات روزهای گذشته درباره مجاهدین خلق و دیگر نیروهای مخالف حکومت ایران و نیز منتقدان رادیکال باید این را ثابت کرده باشد که این نیروها نیستند که از آن کشورها به نفع اهداف خود استفاده کرده‌اند، بلکه آن کشورها هستند که از این نیروها برای رسیدن به مقاصد خود و توافق و سازش با تهران استفاده کرده‌اند، نیروی سیاسی مستقل همیشه از بهبود روابط خارجی و برقراری آرامش در این روابط حمایت می‌کند، زیرا نفع مردم خود را در تنش‌های خارجی نمی‌داند و هیچ علاقه‌ای به حضور بیگانگان در مسائل داخلی ایران ندارد. تردید نباید داشت که وابستگی نیروهای سیاسی به متغیرهای خارجی، نتیجه‌ای جز خیانت ندارد، خیانت به آرمان‌های مردم، خیانت به کشور و حتی خیانت به طرفداران خود.
این مسئله وجه دومی هم دارد و این‌که حکومت باید سعی کند روابط خود را به نحوی با جهان خارج تنظیم کند که چنین هزینه‌هایی را نپردازد. استقلال کشور مستلزم برقراری روابط متوازن است و مهم‌تر از همه هر نیروی سیاسی باید منافع مردم را نمایندگی کند و مستظهر به حمایت مردم و دوری از دخالت بیگانه باشد.
هم میهن در تحلیل دیگری، نوشت:در سالگرد حرکت مسلحانه مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰ فعالیت‌های این سازمان تروریستی در اروپا با برخورد فرانسه و آلبانی مواجه شد. درست ۴۲ سال پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، روزی که سازمان مجاهدین خلق، عملیات مسلحانه خود را برای مقابله با نظام تازه‌تاسیس جمهوری اسلامی تحت لوای حمایت از رئیس‌جمهور وقت آغاز کرد؛ دفاتر این سازمان در آلبانی مورد برخورد نیرو‌های پلیس قرار گرفت و همزمان، دولت فرانسه نیز با برگزاری گردهمایی سالانه مجاهدین خلق در پاریس مخالفت کرد.حملات دولت‌های اروپایی به دفاتر اصلی‌ترین تشکیلات تروریستی مخالف جمهوری اسلامی و ممانعت از گردهمایی آنها در شرایطی صورت می‌گیرد که در ماه‌های گذشته و پس از ناآرامی‌های پائیز ۱۴۰۱، گروه‌های مختلف اپوزیسیون خواستار براندازی نظام ایران، رایزنی‌ها و فضا‌سازی‌های گسترده‌ای را در سطح اروپا و آمریکا سازماندهی کرده بودند. حضور در کنفرانس امنیتی مونیخ، برگزاری تجمعات و راهپیمایی‌های گسترده در شهرهایی، چون برلین، دیدار با رؤسای‌جمهور و مقامات دولت‌های مختلف اروپایی و آمریکایی و شکل دادن کمپین‌ها و فعالیت‌های گسترده در شبکه‌های اجتماعی، بخشی از این اقدامات بوده است. شکل دادن ائتلافی تحت عنوان «منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)» با محوریت رضا پهلوی، نقطه اوج این فعالیت‌ها برای سازماندهی اپوزیسیون بود؛ اما خیلی زود این ائتلاف از درون و بیرون دچار اختلاف و تعارض شد و فروپاشید… رخداد دیروز (۳۰ خرداد) در آلبانی و همزمانی آن با اقدام دولت فرانسه در منع برگزاری گردهمایی مجاهدین خلق، نشانه‌ای از تحولاتی محسوب می‌شود که ممکن است با هماهنگی پوزیسیون یا اپوزیسیون جمهوری اسلامی رخ داده باشد. اگر این حملات و ممنوعیت‌ها چنان‌که گروه رجوی و شورای ملی مقاومت ادعا کرده‌اند، نوعی «معامله» با جمهوری اسلامی باشد، می‌تواند نشانه آشکاری از جدی شدن توافقات ایران و غرب باشد؛ توافقاتی که اخبار جسته و‌گریخته‌ای از آن توسط منابع مختلف در هفته‌های اخیر منتشر شده است و با وجود آن‌که رسماً از سوی مقامات ایران و آمریکا تکذیب شده‌اند، اما ناظران و تحلیلگران، شواهد و قرائن زیادی در تایید آن ارائه می‌کنند…. یک نکته قطعی است. این‌که رخداد اخیر که درست در سالگرد اقدام مسلحانه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ صورت گرفت، نقطه آغازی برای پایان سازمان مجاهدین خلق و بقایای گروه رجوی محسوب می‌شود. گروهی که به علت اقدامات تروریستی و همراهی‌اش با رژیم صدام در جنگ علیه ایران، موقعیتی درون ایران نداشت؛ حال در نزد قدرت‌های اروپایی و آمریکایی هم گزینه‌ای قابل حذف محسوب می‌شود؛ گزینه‌ای که چه برای تعامل با جمهوری اسلامی و چه تقابل با آن، کارکردی نخواهد داشت».
درباره رویکرد روزنامه هم میهن گفتنی است که اولا دست‌اندرکاران این روزنامه (از جمله خود کرباسچی مدیر مسئول)، پاییز سال گذشته با ماموریت سازمان منافقین و سایر گروهک‌های تروریست و تجزیه‌طلب و برانداز برای آشوب افکنی نیابتی همراهی کامل کردند و خبرنگار این روزنامه که از آموزش‌دیدگان سیا در کنار عناصر گروهکی بود، جزو بازداشتی‌هاست.
ثانیا گروهک‌ها در اغتشاشات سال گذشته هر جنایت ممکن را مرتکب شدند و با این وجود، از سوی هم میهن و دیگر نشریات زنجیره‌ای شبه اصلاح‌طلب به عنوان معترض مدنی وانمود شدند.
ثالثا برخی اصلاح‌طلبان فراری مانند رمضانپور (معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی و سردبیر شبکه ایران اینترنشنال وابسته به موساد) نقش لولا میان اپوزیسیون وحشی خارجی و سازمان منافقین، و جریان منافق داخلی (فعال در اغتشاشات) را ایفا می‌کردند.
رابعا اگر منافقین و کومله و سلطنت طلبان و بهائیان فعال در اغتشاشات هیچ پایگاه مردمی ندارند و نوکر اجنبی هستند، چرا مدعیان اصلاحات هرگز حاضر به مرزبندی با آنها نشدند و تا جایی که می‌توانستند هیزم‌کشی و آتش‌افروزی کردند؟ متاسفانه این همراهی در فتنه ۱۳۸۸ و آشوب تیرماه ۱۳۷۸ هم مشهود بود؟