مجله آمریکایی فوربس در یادداشتی از ملیک کیلان پژوهشگر حوزه منازعات و تاریخ منازعات و یادداشت‌نویس در وال استریت ژورنال و نیوزویک در روز 13 نوامبر 22 آبان‌ماه به موضوع علل غافل‌گیری رژیم صهیونیستی از عملیات شکوهمند طوفان الاقصی پرداخته است.

ایران در رسانه های جهان فوربس: روسیه میان ایران و صهیونیست‌ها ایران را انتخاب کرد

 

مجله آمریکایی فوربس در یادداشتی از ملیک کیلان پژوهشگر حوزه منازعات و تاریخ منازعات و یادداشت‌نویس در وال استریت ژورنال و نیوزویک در روز ۱۳ نوامبر ۲۲ آبان‌ماه به موضوع علل غافل‌گیری رژیم صهیونیستی از عملیات شکوهمند طوفان الاقصی پرداخته است.


در این یادداشت عنوان شده است: بزرگ‌ترین سؤالی که از روز اول بر سر عملیات طوفان الاقصی وجود دارد این است که چگونه حماس چنین عملیات گسترده‌ای را بدون اطلاع اسرائیل انجام داد؟ به قدری عظیم که موشک‌های غزه برای هفته‌ها بر شهرهای اسرائیل می‌بارید و مقاومت همچنان ادامه دارد. حماس به نوعی بدون توجه مقادیر زیادی سلاح را به غزه وارد کرد. واضح است که تونل‌ها نقش مهمی را ایفا کردند، حدود ۳۰۰ مایل تونل در عمق ۱۸متری در قلمرویی کوچک. چگونه مردم غزه موفق شدند چنین فعالیت گسترده و مستمری را در طول سال‌هایی که مطمئناً برای ساخت آنها طول کشیده است، پنهان کنند؟ به این معنی که آنها را از مؤثرترین سازمان اطلاعاتی جهان پنهان کنید. بدون شک یک شبکه تونل قبلاً از مصر وجود داشت، اما شریان‌های جدید به عنوان نوک پیکان‌های مشخص برای لشکرکشی هماهنگ به اسرائیل مانند ۷ اکتبر برنامه‌ریزی شده بودند- آنها باید دقیقاً هدفمند ساخته می‌شدند و اسرائیلی‌ها آن را از دست دادند. چگونه؟
فوربس می‌افزاید: تئوری‌های توطئه مختلفی مطرح شده است، از جمله مهم‌ترین آنها که نتانیاهو باید آن را می‌شناخت اما به دنبال اهداف سیاسی بود. روایت را شنیده‌اید: او به بحرانی نیاز داشت تا از تحقیقات فساد جلوگیری کند یا شغل خود را نجات دهد یا کشور را در پشت سر خود متحد کند. یا حتی یک بار برای همیشه غزه را پاکسازی قومی کند. این معادله در نگاه اول قانع‌کننده به نظر می‌رسد اما با بررسی دقیق‌تر از هم می‌پاشد. واقعیت این است که او نمی‌توانست سرویس‌های اطلاعاتی را اگر می‌دانستند ساکت نگه دارد- و آنها قبل از او می‌دانستند. او فقط نمی‌توانست آنها را در صف نگه دارد: اسرائیل صداهای مخالف زیادی در تمام طول سلسله مراتب دارد، به ویژه در بوروکراسی دفاعی و اطلاعاتی. هرگونه اطلاعاتی که از بالا ساکت می‌شد، با صدای بلند درز می‌کرد.
این مجله عنوان می‌دارد: علاوه‌بر این، صهیونیست‌ها این‌طور فکر نمی‌کنند. سرانجام، نتانیاهو از قبل می‌دانست که یک حمله غافلگیرکننده موفق حماس به زندگی حرفه‌ای، شهرت، میراث و آینده نزدیکانش پایان می‌دهد، همان‌طور که درواقع پس از پایان جنگ، این اتفاق خواهد افتاد.
در ادامه عنوان شده است: بنابراین، چگونه آن را توضیح دهیم؟ تونل‌ها آشکارا نقش محوری در عملیات (طوفان الاقصی) داشتند. جنگ تونل آن‌قدر محرمانه نیست که کاملاً ناشناخته باشد. قطعا بی‌سابقه نیست. در جنگ جهانی اول، تقریباً به اندازه خاک ریز‌ها‌، پدیده‌ای گسترده بود که هر طرف تونل می‌زد تا به معنای واقعی کلمه طرف دیگر را تضعیف کند. در جنگ ویتنام، ویت کنگ‌ها به طور گسترده از تونل‌ها استفاده کردند. و آنها در اوکراین در همه جا حضور داشته‌اند. در جنگ جهانی دوم، آنها در تلاش‌های فرار از اسرای جنگی و در بسیاری از زندان‌های سراسر جهان (به‌خصوص مکزیک) برای دهه‌ها، در واقع قرن‌ها، برجسته بودند. اسرائیلی‌ها در گذشته دائماً با تونل‌های غزه برخورد کرده‌اند. اقدامات و اقدامات متقابل در حال حاضر عملاً یک علم جهانی است- به همان اندازه که مثلاً مین گذاری، خنثی کردن بمب یا برد یاب. شما می‌توانید شرط ببندید که اسرائیل نظارت صوتی و تصویری در سطح‌، تشخیص چهره، تشخیص صدا،‌، ردیابی الگوی حرکت، ضد تونل برای استراق سمع و موارد دیگر را بر روی غزه، مستقر می‌کند. اسرائیلی‌ها باید صداهای حفر تونل را با ریتم منظم شنود می‌کردند و مطمئناً مراقب خروج سریع مقادیر مشکوک خاک بودند. مطمئناً داده‌ها فراوان بود، اما باید توجه می‌کردید.
فوربس همچنین اظهار می‌دارد: چرا اسرائیلی‌ها چنین کاری را نکردند؟ در اینجا یک روایت قابل قبول وجود دارد. و این به نتانیاهو، پوتین، ایران و زمان‌بندی مربوط می‌شود. چند سالی است که اسرائیل و روسیه پیوندهای قوی و شگفت انگیزی را ایجاد کرده‌اند.
این مجله در ادعایی می‌افزاید: در همان دوره (۱۲ سال گذشته یا بیشتر)، به نظر می‌رسید که اسرائیل دسترسی بی‌وقفه‌ای به اطلاعات مخفیانه درباره فعالیت‌های ایران در داخل سوریه، انتقال تسلیحات، جابه‌جایی نیروها، کارخانه‌های بمب‌گذاری و امثال آن داشته است. به اندازه کافی برای خنثی کردن آنها در هر بار، به طور مداوم و بدون خطا، با زمان‌بندی دقیق قبل از اینکه آنها تهدیدی باشند، آن‌قدر که جهان آن را بدیهی می‌دانست. روس‌ها در سوریه همیشه کنار می‌ایستادند (بدون استفاده از پدافند هوایی، بدون تلافی)
فوربس همچنین مدعی است: به نفع مسکو بود که سوریه بیش از پیش وابسته شد و ایران نمی‌تواند قدرت کرملین بر دمشق را به چالش بکشد یا سهیم شود. در همین حال، در جهان، این ظن افزایش یافت که مسکو و تل‌آویو کانال بسیار عمیقی از اشتراک اطلاعات اطلاعاتی در مورد ایران و سوریه دارند. غم‌انگیز است که اسرائیل به جریان اطلاعات روسیه وابسته شد.
در ادامه عنوان شده است: سپس دو اتفاق افتاد، هر دو بازی را تغییر دادند. پیمان (ننگین) صلح ابراهیم و جنگ در اوکراین. فوربس مدعی است: اولین مورد(پیمان ننگین صلح ابراهیم) مسکو و تهران را خشمگین کرد، زیرا به طور بالقوه موقعیت این دو را از در خاورمیانه کنار می‌زد. اگر به جدول زمانی نگاه کنیم، توافقات سپتامبر ۲۰۲۰ تنها سه سال پیش اتفاق افتاد. زمان کافی برای ساختن یا مسلح کردن همه تونل‌های اضافی بی‌سر و صدا وجود ندارد، تونل‌هایی که برای یک حمله بزرگ مورد نیاز هستند. اما مذاکرات حداقل دو سال قبل از امضا به طول انجامید و به ندرت با موفقیت مخفی نگه داشته شد، بنابراین محور ایران/(مقاومت در غزه) پنج سال یا بیشتر فرصت داشت تا آماده شود. اکنون، این یک جدول زمانی واقعی‌تر است. به محض اینکه ایرانیان از توافقات برنامه‌ریزی شده شنیدند، احتمالاً شروع به برنامه‌ریزی متقابل چیزی مانند حمله (طوفان الاقصی) به عنوان یک خرابکاری در عادی سازی احتمالی اعراب و اسرائیل کردند. در مورد کرملین، آنها در حال حاضر هیچ آسیبی در آمادگی ایران ندیدند.
در ادامه این مجله می‌افزاید: سپس حمله فاجعه‌بار پوتین به اوکراین رخ داد و مسکو به طور ناگهانی برای تسلیحات و هواپیماهای بدون سرنشین به شدت به ایران وابسته شد. به طور غیر منتظره، کرملین هرگز انتظار یک جنگ فرسایشی چند ساله را نداشت. زمانی که تهران پا به عرصه وجود گذاشت، ایرانیان مطمئناً بر یک پیش‌فرض اصرار داشتند. «شرط ما این است: شما به ما اجازه دادید پیمان ابراهیم را خراب کنیم. این بدان معناست که ما موافقت می‌کنیم که هواپیماهای بدون سرنشین برای اوکراین به شما بدهیم، اما شما باید از اطلاع‌رسانی به رژیم صهیونیستی در مورد تهدیدات ما خودداری کنید.» مسکو بدون شک این گزینه را برای افشای جزئیات حماس به اسرائیل در هر زمان حفظ کرده بود. و تکرار کنم، تل‌آویو به هشدارهای اولیه مسکو به‌ویژه در سوریه وابسته شده بود.
فوربس همچنین مدعی است: اما ناگهان معادله تغییر کرد. پوتین مستأصل بود. او نمی‌توانست خطر از دست دادن اتحاد تهران و تامین تسلیحات را به خطر بیندازد. او باید به شرایط آنها تن می‌داد. و حتی به آنها کمک کنید تا بُعد جهانی جنگ سایبری درگیری را پیش از موعد تنظیم کنند.
در پایان این یادداشت عنوان شده است: به طور خلاصه، اسرائیل از پیروی از تعداد بی‌شمار شاخص‌های کوچک در غزه غفلت کرده بود، زیرا تل‌آویو تصور می‌کرد که پوتین به آنها اطلاع می‌دهد، همان‌طور که طی سال‌ها در برابر برنامه‌های ایران انجام داده بود. این‌بار او این کار را نکرد.