شرکت‌کنندگان در میزگرد شورای روابط خارجی آمریکا، به ارزیابی نفوذ گسترده ایران در خاورمیانه و علاقه‌مندی‌هایش در جنگ غزه و پیوندهایش با حماس پرداختند.

ایران در تاسیس شبکه متحدان موفق‌تر از آمریکا عمل کرد

شرکت‌کنندگان در میزگرد شورای روابط خارجی آمریکا، به ارزیابی نفوذ گسترده ایران در خاورمیانه و علاقه‌مندی‌هایش در جنگ غزه و پیوندهایش با حماس پرداختند.
 
در این میزگرد که «رابین وایت عضو شورای روابط خارجی»، «سوزان مالونی، معاون مؤسسه بروکینگز»، و «ولی نصر مشاور ارشد دو دولت اوباما» حضور داشتند، مالونی گفت: استراتژی ایران بسیار واضح است که نیابتی‌ها را با هدف آزمایش اراده ایالات متحده برای اعمال فشار بر ایران به‌کار می‌گیرد. اما همچنین فکر می‌کنم که از این نیابتی‌ها برای ارسال یک علامت درباره نیت و قصد خود هم استفاده می‌کند، نکته‌ای که از سال ۱۹۷۹ بسیار آشکار بوده است. جمهوری اسلامی دوست دارد ایالات متحده و به ویژه حضور نظامی آن را به طور کلی از خاورمیانه پاک کند. فکر می‌کنم که آنها اکنون دما را بالا برده‌اند. آنها دیدند که ایالات متحده گروه‌ ناوهای هواپیمابر را به دریای مدیترانه و سپس به خلیج‌فارس منتقل می‌کند. فکر می‌کنم که آنها ‌خواستند علامت بدهند که، می‌دانید، خود شما هم در این معرکه در خطر است. ما می‌دانیم که آنها کنترل این گروه‌های مسلح را در اختیار دارند.
ولی نصر، هم در ادامه میزگرد گفت: نقش کلی ایران در این موضوع، بخشی از یک جنگ سایه طولانی‌تر با اسرائیل است. من باید بگویم که در واقع آنها شروع به افزایش فشار در چارچوب راهبرد مبارزه با اسرائیل کردند، به ویژه پس از کشته شدن دانشمند هسته‌ای خود، و به ویژه روشی که اسرائیلی‌ها در مورد آن رجزخوانی کردند. سپس یک‌سری حوادث صنعتی، حملات به مراکز پهپادی و سانتریفیوژهای ایران رخ داد. این راهبرد همیشگی ایران بوده که باید اسرائیل را در مرزهای خودش مشغول نگه داشت چرا که اگر در مرزهای خودش مشغول نباشد، در مرزهای ما مشغول خواهد بود. اما فکر می‌کنم که نحوه وقوع این حمله، آنچه حماس انجام داد، اینکه چگونه اطلاعات و ارتش اسرائیل را تحقیر کرد، و سپس نحوه واکنش اسرائیل به آن، چیزی نیست که به نظر من تهران محاسبه کرده باشد. پیش از ۷ اکتبر، مشاور امنیت ملی آمریکا گفت که خاورمیانه هیچ‌وقت به این اندازه آرام نبوده است. این داوری، تا حدی بر این فرض استوار بود که بین ایران و ایالات متحده نوعی کاهش تنش وجود دارد که اگر اتفاق جدی‌ای نیفتد، دست‌کم تا پس از انتخابات سال آینده آمریکا هم ممکن است دوام بیاورد. اما اکنون آمریکا توان نظامی سنگینی را به منطقه مدیترانه آورده و شش میلیارد دلاری را که بخشی از توافق مبادله زندانیان بود، فریز کرده است. ایرانیان هم دارند نوعی بازدارندگی را اعمال می‌کنند و تیرهای اخطاری را به آمریکا شلیک می‌کنند. فکر نمی‌کنم در حال حاضر هدف‌شان این باشد که آمریکایی‌ها را بکشند، بلکه این است که بگویند اگر شما از خط قرمز عبور کنید، اگر واقعاً سعی کنید در عرضه نفت ما مانع بتراشید، اگر اساسا از هر تفاهمی که در عمان حاصل شده بود، عقبگرد کنید، در آن صورت پیامدهایی خواهد داشت. پس فکر می‌کنم این یک اخطار مستقیم به ایالات متحده است.
رابین رایت هم در میزگرد مذکور اظهار کرد: جنگ بلندمدت در نهایت رویارویی میان ایالات متحده و ایران است. مشکل جای دیگری است. من در سال ۱۹۸۲ در بیروت بودم، زمانی که سربازان آمریکایی به عنوان حافظ صلح‌ آمدند و نهایتا مجبور به ترک لبنان شدند. آنها به مجموعه هدف‌های کاملاً تازه‌ای برای حمله تبدیل شدند. فکر می‌کنم ایرانیان بسیار باهوش بوده‌اند، همان‌طور که همیشه هستند. آنها ما را غافلگیر کردند و به جای مواجهه مستقیم با ایالات متحده یا درگیر شدن مستقیم در منطقه غزه یا درگیری سطح بالاتری در این جنگ، به سراغ آمریکایی‌هایی رفته‌اند که در سوریه و عراق برای یک هدف کاملاً متفاوت، یعنی مهار داعش مستقر هستند. همچنین فکر می‌کنم هدف آنها، همانند بیروت، تحقق خروج آمریکایی‌هاست. فشاری به آنها وارد می‌کنید و آمریکا نمی‌خواهد نیروهای بیشتری را گسیل کند یا خود را آسیب‌پذیرتر کند. پس ایرانیان امیدوارند که آمریکایی‌ها بخشی یا شاید بیشتر نیروهای خود را که تنها به عنوان مشاور و مربی و غیره حضور دارند، خارج کنند.
وی همچنین گفت: ایران در اتحادسازی محور مقاومت، درخشان عمل کرده است. آمریکا برای تشکیل ناتو، به سراغ کشورهایی رفت که از نظر سیاسی همساز بودند یا یک دستورکار مشترک برای دوران پساجنگ دوم جهانی داشتند. ایران دست به کار شد و این گروه‌های مسلح را شکل داد. حزب‌الله را خلق کرد، بسیج مردمی در عراق، حمایت از حوثی‌ها. البته روابطش با هر کدام از این گروه‌ها، تفاوت‌هایی با دیگری دارد؛ حال آن که ما همه را به یک چوب می‌رانیم.