محمد ایمانی: ارگان حزب کارگزاران، دیروز تمام صفحه اول خود را به کاریکاتوری برای معاون اول رئیس جمهور اختصاص داده تا کوچک شدن نان را به عنوان نتیجه تصمیم دولت القا کند. البته طبق تصمیم دولت، قرار نیست نان گران شود. اما باید بررسی کرد که در طول این سال ها، چه کسانی، نان مردم […]

محمد ایمانی: ارگان حزب کارگزاران، دیروز تمام صفحه اول خود را به کاریکاتوری برای معاون اول رئیس جمهور اختصاص داده تا کوچک شدن نان را به عنوان نتیجه تصمیم دولت القا کند. البته طبق تصمیم دولت، قرار نیست نان گران شود. اما باید بررسی کرد که در طول این سال ها، چه کسانی، نان مردم را آجر کردند؟ روزنامه سازندگی که امروز معاون اول رئیسی را هجو می کند، ۲۲ فروردین ۱۳۹۷ تملق روحانی را می گفت و تصویری سوپرمن وار از جهانگیری را منتشر می کرد که در حال پایین آوردن قیمت دلار است!

این تصویر سازی دروغین در حالی بود که دلار در دوره روحانی، از ۳۷۰۰ تومان به ۳۳۰۰۰ تومان هم رسید. اگر انصاف در کار بود، رسانه های اصلاح طلب، باید ظرف سه سال گذشته، کاریکاتور دولتمردان روحانی را می کشیدند که با زدن رکورد های تورم، نان و سفره مردم را کوچک کرده بودند. اما اردیبهشت ۱۴۰۰، وقتی نامزدی جهانگیری برای انتخابات جدی شد، روزنامه کارگزاران نه تنها کاریکاتور هجو آمیز نکشید، بلکه تصویر او را کنار تیتر (بازگشت به فن سالاری) گذاشت! این روزنامه همچنین نوشته بود: جهانگیری در تمام این سالها نشان داده که مرد روزهای سخت است. درست در روز و ساعتی که سختی‌ها فرا می‌رسند، او نیز می‌آید. پیش‌تر، کاریکاتوریستی او را در شمایل سوپرمن کشیده بود و واقعاً نیز نشان داده که در ساعت سختی، کنار مردم می‌ایستد. اگرچه عموماً قدرش دانسته نمی‌شود، اما او کارش را می‌کند»!

این تملق گویی های تحریف آمیز، درست در ماه هایی عنوان می شدکه دولت روحانی، آخرین دلار های اختصاص یافته برای واردات کالا در طول سال را هم خرج کرده و هیچ بودجه ای برای هشت ماه بعدی باقی نگذاشته بود! کار که از کار گذشت و مصائب تصمیم سازی غلط عیان شد، روزنامه سازندگی، تازه ۲۹ دی ۱۴۰۰، درباره ارز ۴۲۰۰ تومانی از قول مرعشی تیتر زد: (استخوان در گلو!) تعبیر صریح تر و وقیح تر، توییت عباس عبدی بود که ۳۰ آذر ۱۴۰۰ نوشت: دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟!

اگر آزادگی، استقلال رای، صداقت و ترجیح منافع مردم بر اغراض حزبی در فضای رسانه ای غالب بود، امروز از رونامه سازندگی و اعتماد گرفته، تا مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی و محمد مهاجری در خبر آنلاین، باید دولت مدعی تدبیر را آماج انتقاد و کاریکاتور و هجو قرار می دادند؛ نه دولتی را که کمر همت بسته تا تپه های یادگاری اشرافیت غربگرا را از چشم انداز زندگی مردم پاک کند. این البته توقع بیجایی است، از جماعتی که سر سفره اشرافیت نشستند و حلال و حرام و صدق و کذب، تفاوتی برای شان نداشت.