رهبر معظم انقلاب با اشاره به مهندسی خارجی ناآرامی‌های اخیر توسط دشمنان به بیان چند نمونه از اشتباهات محاسباتی آنها پرداختند که به‌نظر می‌رسد با استناد به فرمایشات ایشان، لازم است برخی دیگر از خطاهای محاسباتی آنان نیز یادآوری شود.

نکته درباره اشتباه محاسباتی دشمن

رهبر معظم انقلاب با اشاره به مهندسی خارجی ناآرامی‌های اخیر توسط دشمنان به بیان چند نمونه از اشتباهات محاسباتی آنها پرداختند که به‌نظر می‌رسد با استناد به فرمایشات ایشان، لازم است برخی دیگر از خطاهای محاسباتی آنان نیز یادآوری شود.

 

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس،‌ اصغر زبرجدی نویسنده و تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در روزنامه جام جم نوشت: رهبر معظم انقلاب با اشاره به مهندسی خارجی ناآرامی‌های اخیر توسط دشمنان به بیان چند نمونه از اشتباهات محاسباتی آنها پرداختند که به‌نظر می‌رسد با استناد به فرمایشات ایشان، لازم است برخی دیگر از خطاهای محاسباتی آنان نیز یادآوری شود. مبانی محاسبات طراحی اقدام امنیتی دشمن علیه ملت ایران اساسا دارای چند اشتباه بزرگ بود که به اجمال به آن اشاره می‌کنیم.

نخست: انتخاب محیط جمع‌آوری اطلاعات، اصلی‌ترین بخش اشتباه محاسبه آنان بود. دشمن با در اختیار داشتن سکوهای فضای مجازی و تحلیل داده‌های آن تصور می‌کرد برخی از اطلاعات تبادل شده مبنای خوبی برای تحلیل افکار عمومی مردم ایران است ولی در نظر نداشت که  فضای مجازی  همان‌گونه که در اسمش مستتر است، مجازی است و اقدام  در صحنه عمل بسیار متفاوت است. 

دوم: عدم شناخت فضای فکری، فرهنگی و تاریخی ایران بود. ایرانی‌ها در مورد تمامیت‌ارضی کشور بسیار حساس هستند و این موضوع خط قرمز هر ایرانی است. طرح تجزیه ایران در همان روزهای ابتدایی ناآرامی‌ها نقشه دشمنان را برملا  کرد.

سوم: اشتباه راهبردی دیگر، حساب کردن روی عده‌ای بود که نه در ایران بودند و نه هدف‌شان ماندن در ایران بود و نه دغدغه ایران و مردم  را داشتند و اکثریت به‌دنبال بهانه‌ای برای مهاجرت و رفتن بودند. آنان ایران را هزینه کردند تا پناهندگی سیاسی گرفته و به بهانه‌ای از کشور بروند. مردم ایران، این طیف را به‌خوبی می‌شناسند.

چهارم: اشتباه محاسباتی، حساب کردن روی جریان‌های بدنام در میان مردم و در تاریخ ایران است. بدون اغراق همه جریان‌های وارد شده علیه جمهوری اسلامی ایران در این دوره  در حافظه مردم بسیار بدنام هستند و آزمون خود را قبلا پس داده‌اند از سلطنت‌طلب‌ها، منافقین و گروه‌های تجزیه‌طلب، همه در ریختن خون مردم بی‌گناه این ملت کارنامه‌ای سیاه دارند.

پنجم: بی‌اعتبار شدن سریع ابزارهای رسانه‌ای آنها به‌دلیل  تناقض در اطلاع‌رسانی واقعیت و عمل مستقل رسانه‌ای آنها بود. اغراق و افراط در سیاه نمایی بی‌وقفه مبنی بر این‌که نظام در حال سقوط است و کار تمام شده و کشور در آتش است به جوک تبدیل شده بود. مردم  زندگی عادی خود را داشتند و خبری از آتش و سقوط نبود.

ششم: خشونت بسیار بالا در اعتراضات برای ایجاد شوک و به‌عنوان چاشنی اعتراض‌ها با هدف ریختن ترس مردم از قدرت انتظامی نظام  و گیج کردن دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی، نه‌فقط درست عمل نکرد بلکه آفتی شد که هر نوع استقبال احتمالی را به‌شدت کاهش داد. 

هفتم: اشتباه در محاسبه میزان عمق نفوذ جمهوری اسلامی در میان مردم بود. دشمن  تشییع با شکوه شهید سلیمانی را یا ندیده یا فراموش کرده بود. 

هشتم: فقدان محاسبه بر کیفیت و تعداد طرفداران سرسخت  نظام بود که که برخلاف برخی آشوبگران نه‌فقط قصد رفتن نداشتند بلکه قصد فدا شدن برای مردم، کشورشان و نظام را داشتند.

نهم: تجربه و عقلانیت بالای نظام در مدیریت بحران‌ها از نکاتی بود که دشمن محاسبه درستی از آن نداشت؛ گرچه تکنیک‌های ناآرامی‌ها حکایت از مطالعه جدی روش‌های مدیریت بحران را داشت ولی تصور این‌که قوه‌عاقله‌ای با مطالعه، تجربه بالا و صبر راهبردی نسخه مدیریت بحران را می‌نویسد در محاسبات نیامده بود.

دهم: پیوند زدن امنیت با فرهنگ بود. انقلاب اسلامی فرهنگی‌ترین انقلاب در جهان است. امام‌خمینی‌(ره) هیچ‌گاه اجازه نداد انقلاب اسلامی به سمت خشونت برود و پس از پیروزی انقلاب، شورای عالی انقلاب فرهنگی را تاسیس کرد و محور اقدامات سایر بخش‌ها در کشور قرار داد؛  نقطه‌ای که دشمن عکس آن را انجام داد. طرح آنها این بود که از موضوعات و دغدغه‌های فرهنگی، سوژه امنیتی بسازد که شکست خورد. در برابر انقلاب فرهنگی نسخه امنیتی جواب نمی‌دهد.

یازدهم: همه خوب می‌دانستند که چقدر جنگ اوکراین و روسیه به حیثیت اروپا و آمریکا لطمه زده است. غرب به‌دلیل درک ایران از دغدغه‌های امنیتی روسیه به ‌شدت ناراحت بود و مردم ایران می‌دانستند آمریکا به‌دلیل شکست، در پی ضربه زدن خواهد بود و حمایت آمریکا از اعتراضات را تعویض امنیت مردم اروپا  و غرب با خودشان تفسیر کردند و این خطای محاسباتی ژئوپلتیک در حمایت از ناآرامی‌های ایران بود. نکته‌ای که این بار نمی‌خواستند برخلاف تحلیل‌های قبلی ذره‌ای به زبان‌بیاورند. 

دوازدهم: محاسبه غلط  آنها پیوند زدن مسائل خارجی با داخلی  و فشار از درون به رهبران ایران بود که از خطاهای  راهبردی  بود. محافل فکری و اندیشکده‌ها به خیال خود این پیام‌ را منتقل می‌کردند که آمریکا برای پذیرش برجام این ناآرامی‌ها را به جمهوری اسلامی تحمیل می‌کند و این پیامی برای رهبران ایران است که اگر تداوم  حکومت را می‌خواهند، باید از انرژی هسته‌ای کوتاه بیایند یا امتیازات بیشتری بدهند که البته خطایی بس خطرناک کردند.

سیزدهم: خطای محاسباتی، تمرکز بر شکاف نسلی در ایران بود؛ نسلی که نه انقلاب و ‌نه جنگ و نه تحریم‌ها را دیده بودند گزینه مطلوب برای برنامه ریزی بود ولی فراموش کرده بودند که تنفر تاریخی ایرانی‌ها از غرب به‌ویژه آمریکا خیلی ریشه‌ای است و  در محاسبات ظاهری آنها نمی‌گنجد ‌‌و این نفرت مربوط به نسل به خصوصی نیست.

چهاردهم: خطایی که از همه خطاهای قبلی بااهمیت‌تر است، فراموش کردن ریشه عمیق اعتقادات مذهبی در میان مردم ایران است. حمله به اعتقادات، پاشنه‌آشیل این طراحی بود و اهانت به  قرآن، مساجد و مقدسات مردم، موضوع تلخ برای مردم بود. ملت ایران از هر نوع طیف و صنف، باورهای عمیق مذهبی دارند و به آنها پایبند هستند.

پایان پیام/