یکی از افراطیون مدعی اصلاحات می‌گوید میراث اعتماد به نفس در انقلاب، آب شده و می‌رفت در اغتشاشات اخیر احیا شود که از سوی نظام سد شد(!)

یکی از افراطیون مدعی اصلاحات می‌گوید میراث اعتماد به نفس در انقلاب، آب شده و می‌رفت در اغتشاشات اخیر احیا شود که از سوی نظام سد شد(!)

روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی نوشت: اگر از من بپرسید که مهم‌ترین میراث انقلاب برای مردم ایران چه بود؟ خواهم گفت که ایجاد اعتماد به نفس. این ویژگی رکن اساسی نه فقط آن انقلاب که هر حرکت و جنبش اجتماعی است. اصولا بدون وجود اعتماد به نفس نمی‌توان در حرکت‌های اجتماعی سازنده مشارکت کرد و حضور داشت. مگر آنکه این جنبش‌ها کور و بی‌معنا شوند و حرکت‌های کور پیش از آنکه ناشی از امید به آینده و کنشگرانه باشند، ناشی از استیصال و یأس و ناامیدی از آینده خواهد بود.
اعتماد به نفس در عین حال که بسیار مهم و جزو ضروری برای پیشرفت است، باید با نوعی عقلانیت و واقع‌گرایی همراه باشد، در غیر این صورت خیلی سریع به در بسته خواهد خورد و این موجب شکسته شدن اعتماد به نفس می‌شود و ناامیدی و فقدان اعتماد به نفس جانشین آن خواهد شد…
با شعارهای بی‌محتوا نمی‌توان این جریان را ایجاد کرد. اینکه بگوییم «ما می‌توانیم» و پیاپی آن را تکرار کنیم، کافی نیست. اگر من بگویم که می‌توانم وزنه ۲۰۰ کیلویی را بزنم، نه تنها اعتماد به نفس مفید ایجاد نمی‌کند، بلکه موجب استهزای دیگران هم می‌شوم. امید به آینده باید مبتنی بر شواهد و قرائن عقلانی باشد. اینکه بگوییم «‌آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن می‌بینیم»، یا داریم پیشرفت می‌کنیم، برای ایجاد اعتماد به نفس کفایت نمی‌کند. این ادعاها باید مبتنی بر شواهد روشن و برنامه قابل دفاع از طرف نخبگان باشد. سیاست‌ها باید علمی و پذیرفتنی باشند.
واقعیت این است به عنوان کسی که در سال ۱۳۵۷، دانشجویی ۲۲ ساله بوده‌ام و حس و حال مردم را در آن دوره به یاد دارم باید بگویم که مهم‌ترین سرمایه و‌ میراث این انقلاب که ایجاد اعتماد به نفس نزد مردم و جوانان بود، اکنون چون برف در تابستان سوزان آب و تبخیر شده است. حرکت اعتراضی اخیر نیز که می‌رفت این اعتماد به نفس را زنده کند با سدهایی مواجه شد که شاید حکومت ایجاد این سدها را موفقیت بداند، ولی اصلا چنین نیست، چون ناامیدی را در جامعه رواج می‌دهد. تجربه مواجهه من با افراد این است که خاموش شدن اعتماد به نفس آنان ناشی از فقدان چشم‌انداز نسبت به آینده است.
این یک عارضه مهم اجتماعی است بیش از آنکه فردی باشد. دود این وضعیت به چشم کلیت جامعه و حکومت خواهد رفت… به هر‌اندازه که می‌بینیم نگاه به خارج و منجی بیگانه، تقویت می‌شود، آشکارا متوجه می‌شویم که از مهم‌ترین دستاورد آن انقلاب فاصله گرفته‌ایم. این یعنی میراثی که هزینه
نابخردی‌ها شده است».
روشن است که نویسنده روزنامه اعتماد، خود را به تجاهل زده وگرنه انقلاب ریشه‌دار اسلامی با ده‌ها سال عقبه و ۴۴ سال پایداری و بالندگی- با وجود همه دشمنی‌ها- را با آشوب‌افکنی ناکام و شکست خورده دشمن مقایسه نمی‌کرد.
انقلاب اسلامی در حالی به پیروزی رسید که آمریکا، رژیم پهلوی را جزیره ثبات و ژاندارم خود در منطقه معرفی می‌کرد و محکم (از کنار انگلیس و اسرائیل و برخی دولت‌های عربی) در کنار سرکوب‌های رژیم شاه ایستاده بود. با این وجود ملت ایران، ‌سد آمریکا و غرب و رژیم دست‌نشانده را شکست، همان‌گونه که در جنگ شهامت نشان داد و در فتنه‌های دو دهه اخیر، صلابت و درایت و قاطعیت به خرج داد و بساط نقشه‌های پیچیده و سرویس‌های جاسوسی غرب را برچید. همان ملتی که انقلاب کرد، به قدر کافی بالندگی و رشد یافتگی داشت که دست دشمن را پشت فتنه‌هایی مانند فتنه ۸۸ و فتنه امسال ببیند، مرزبندی کند، به گروهک‌ها و پادوهای دشمن پهلو ندهد و در عین حال در تجمعات باشکوه و کم‌نظیر، برنامه پیچیده دشمن را زیر پا بگذارد.
ایستادگی و پیشرفت همین ملت بود که موجب شد مقامات آمریکایی اعتراف کنند فشار حداکثری، علیه ایران، شکست فاحشی خورده است و همان‌ها اعتراف دارند که با وجود همه کارشکنی‌ها، ایران به پیشرفت‌های مهمی در حوزه پزشکی، بهداشت و درمان، ‌فضایی، فناوری نانو، سدسازی، نیروگاه‌سازی،‌ پالایشگاه‌سازی و گسترش دیپلماسی و تجارت خارجی،‌ توانمندی‌های دفاعی و نظامی دست یافته است.
اما در ماجرای اغتشاشات اخیر،‌روشن است که اعتماد به نفس توهمی بانیان آشوب آسیب بزرگی خورد؛ کسانی که ادعا می‌کردند انقلاب ایران، ۴۴ سالگی خود را نمی‌بیند و در مقابل آمریکا، غرب و گروهک‌های برانداز تسلیم می‌شود،‌حالا اعتراف به سرخوردگی می‌کنند. آمریکا و اروپا پالس مذاکره می‌فرستند و می‌گویند نمی‌شود معطل اپوزیسیون ناتوان ماند،‌و فعالان اپوزیسیون از چشم کارفرمایان غربی خود افتاده‌اند صراحتاً ابراز نگرانی می‌کنند و عجیب است که روزنامه آقای حضرتی و نویسنده بدسابقه آن، با دولت‌های منفور غربی و مزدوران آنها احساس همدردی
می‌کنند!