یک روزنامه زنجیره‌ای می‌گوید؛ اپوزیسیون داخلی که ناکارآمدی را در کشور تزریق می‌کند، خطرناک‌تر از اپوزیسیون خارجی است...

یک روزنامه زنجیره‌ای می‌گوید؛ اپوزیسیون داخلی که ناکارآمدی را در کشور تزریق می‌کند، خطرناک‌تر از اپوزیسیون خارجی است.
روزنامه اعتماد در تحلیلی به قلم «محمد-م» سردبیر خبرگزاری خبرآن‌لاین نوشت: «به محض اینکه نشستی از اعضای اپوزیسیون در گوشه‌ای از دنیا تشکیل می‌شود یا راهپیمایی راه می‌افتد، جماعت دلواپس داخلی بوق‌های‌شان را دست می‌گیرند و به آنها حمله می‌کنند و با آب و تاب به افشاگری می‌پردازند. مثلا یک فیش پرداختی به دست می‌آورند که فلانی از فلان سازمان غربی فلان مبلغ پول می‌گیرد و…
حالا اگر یکی- دونفر هم با مقامات سیاسی کشورهای اروپایی دیدار داشته باشند، الم‌شنگه‌ای به راه می‌اندازند که نگو و نپرس. این جماعت متوجه نیستند که کارشان نه تنها مبارزه با اپوزیسیون نیست بلکه دارند برای آنها رایگان تبلیغ می‌کنند.
از بخت‌های بلند جمهوری اسلامی این است که اپوزیسیون آن در خارج از کشور بی‌اعتبار و ضعیف و در برخی موارد سخیف است. این بدان معنا نیست که ایرانیان مقیم خارج از کشور با نظام سیاسی داخل موافقند. شاید بسیاری از آنها مخالف هم باشند اما یا انگیزه‌ای برای مبارزه براندازانه ندارند یا اگر چنین قصدی داشته باشند از توش و توان کافی بهره‌مند نیستند. بدتر اینکه افراد و گروه‌هایی که بتوان نام «اپوزیسیون شریف» بر آنها گذاشت بسیار نادرند.
دیدار چند عضو اپوزیسیون با مقامات برخی کشورها به چه معناست؟ واقعا رییس‌جمهور فرانسه یا مقامات کشورهای دیگر آن‌قدر ناپخته‌اند که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به اینها دل ببندند؟ این مقامات هم ظرفیت اپوزیسیون را می‌دانند و هم توان جمهوری اسلامی را. پس منظورشان این نیست که آنها را دارای قابلیت براندازی می‌دانند. اگر خوب دقت کنیم سران آن کشورها با هدف تحقیر ما، مخالفان را تحویل می‌گیرند. هر چه اپوزیسیونی که بادش می‌کنند کم مایه‌تر باشد، چنین القا می‌شود که طرف مقابلش (که ایران باشد) کم مایه است…
اما آیا باید خیال‌مان برای ابد از اپوزیسیون راحت باشد؟ قطعا نه… اپوزیسیون (در اینجا به معنی برانداز) لازم نیست در خارج از کشور باشد یا به صورت گروهک‌ها بروز پیدا کند. اپوزیسیون، ناکارآمدی نظام سیاسی و اقتصادی کشور است. این ناکارآمدی هزاران برابر بزرگ‌تر از ضدانقلاب خارجی است و کنار گوش‌مان هم هست. به جای حرف و تبلیغ، عمل می‌کند. جلوی برجام می‌ایستد؛ در مقابل گفت‌وگوی مقتدرانه با دنیا مقاومت می‌کند و از ملت ایران، ملتی ترسو و فراری از گفت‌وگو معرفی می‌کند؛ تحریم‌ها را می‌ستاید؛ با آزادی بیان و اندیشه می‌جنگد؛ از عزتمندی مردم ناخرسند می‌شود و…
این اپوزیسیون دارای قدرت فوق‌العاده سیاسی و اقتصادی هم هست و توان براندازی نظام را هم دارد، اما مردم تاکنون اجازه‌اش را نداده‌اند!
دوربین‌هایی را که برای رصد ضدانقلاب خارجی در دست گرفته‌ایم، زمین بگذاریم . ضدنظام و ضدانقلاب را در میان کسانی جست‌وجو کنیم که لباس دوست پوشیده‌اند. چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟».
این نوشته در روزنامه اعتماد در حالی منتشر شده که همین روزنامه چند هفته قبل‌تر، در گزارشی، اصلاح‌طلبان را به عنوان «اپوزیسیون داخلی» معرفی کرد و نوشت: سکوت اپوزیسیون داخل کشور، زمین بازی را کاملاً در اختیار اپوزیسیون برانداز خارج‌نشین قرار داد و آنها به اتکای موج رسانه‌ها به موج اعتراضات سوار شدند.
اولاً افراطیون مدعی اصلاحات در همراهی و هم‌آوایی با اپوزیسیون خارج‌نشین در ماجرای اغتشاشات هیچ کم نگذاشتند، چنان که اغتشاشات کلید خورده از سوی شبکه وابسته به اسرائیل و آمریکا و انگلیس را اعتراضات وانمود کرده و با وجود مشاهده جنایات و شرارت‌های کم‌نظیر اغتشاشگران، به اقدامات آنان ضریب داده و سعی در شعله‌ور نگه داشتن آتش اغتشاشات بودند.
ثانیاً این همراهی و هم‌آوایی در حالی بود که دولت‌های بدنام غربی علناً و رسماً از مزدوران اپوزیسیون خارجی حمایت کرده و با آنها عکس یادگاری می‌گرفتند و بنابراین اقتضای عقل و شعور سیاسی این بود که طیف خاتمی و مدعیان اصلاح‌طلبی با جنایات و شرارت‌ها و تجزیه‌طلبی و آتش‌افروزی که ترور و ارعاب آشوبگران فاصله‌گذاری کنند اما بیانیه‌ها و تحلیل‌ها برجای مانده از مدعیان اصلاح‌طلبی، اصرار بر هیزم‌کشی جریان برانداز را نشان
می‌دهد.
ثالثاً برخلاف تحلیل القایی روزنامه اعتماد، عکس یادگاری سران انگلیس و فرانسه و آلمان و برخی مقامات آمریکایی با عناصر ورشکسته اپوزیسیون، خالی بودن دست غرب در مقابل ایران قدرتمند را نشان می‌دهد و این ننگ همراهی اصلاح‌طلبان با غرب و جریان برانداز را دوچندان می‌کند.
اما درباره مسئله ناکارآمدی و کمک آن به اپوزیسیون برانداز، کافی است کارنامه سیاه مدیریت اشرافی غربگرا در طول ۸ سال ریاست روحانی را مرور کنیم که چگونه تمام شاخص‌های اقتصادی را منفی کرد و موجب نارضایتی مردم شد. این مدیریت فاجعه‌بار به حدی روشن بود که نیما زم مدیر معدوم کانال آمدنیوز، در گفت‌وگو با یکی از کانال‌های ماهواره‌ای در خارج از کشور گفته بود: «مجموعه ما در انتخابات ۹۶ تحلیل امنیتی داشت. به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت‌سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می‌رسید.» ضمناً سردبیر خبر ‌آن‌لاین نباید از یاد برده باشد که خبرگزاری متبوعش بهمن ۹۲ درباره توزیع تحقیرآمیز سبد کالا، یادداشت گستاخانه‌ای منتشر و تأکید کرد. توزیع بد کالا با شیوه‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد. او دقیقاً همین ازدحام، دعوا و مرافعه و احیاناً له شدن زیر دست و پا را پیش‌بینی می‌کرد و اصلاً برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت؛ اینکه مردم حاضرند برای چند کیلو مرغ و برنج با هم درگیر شوند درست است که روش توزیع چندان مناسب نبود اما اگر بتوان جایزه فستیوال جهانی را به خود گرفت، به تحقیر چند روزمان که با دیگران شدند، می‌ارزید»!
همچنین برخی اصلاح‌طلبان (مانند سردبیر نشریه صدا) بارها تأکید کرده‌اند که روحانی در ماجرای ۳ برابر کردن قیمت بنزین و ناراضی کردن مردم تعهد داشت.