محسن هاشمی می‌گوید: انتخابات دوم خرداد 1376، انتخاباتی درخور بود و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از این انتقال مسالمت‌آمیز قدرت احساس خوشحالی می‌کرد.

نقش دولت هاشمی در شکست ناطق و پیروزی خاتمی در انتخابات ۷۶
محسن هاشمی می‌گوید: انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، انتخاباتی درخور بود و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از این انتقال مسالمت‌آمیز قدرت احساس خوشحالی می‌کرد.

رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «با توجه به انتخابات پیش ‌رو و نظر رهبر معظم انقلاب مبنی بر انتخاباتی پرشور و رقابتی، یادآوری انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ خالی از لطف نیست. شش سال و ‌اندی از رحلت آیت‌‌الله هاشمی ‌رفسنجانی گذشت. حسرت فقدان آن قوه عاقله نظام، در این روزهای سخت انقلاب، احساس می‎‌شود؛ اما میراث گران‌بهای او که همانا حکمرانی خوب براساس اعتدال، عقلانیت و واقع‌گرایی است، پیش ‌روی
ماست.
زندگی پربار و پرمشقت آیت‌‌الله هاشمی، برای رسیدن به هدف بزرگی سپری شد که همانا ساختن کشوری آباد، آزاد، پیشرفته و سرشار از نشاط، سعادت و بهروزی و ارائه الگوی تمدنی موفق برای جهان اسلام و انسان‌‌های آزاده در سراسر دنیا بود. او به ما آموخت در برابر ابتلائات و ناملایمات، صبور و قوی باشیم و در هر حال خدای متعال را ناظر بر اعمال خود
ببینیم.
در سال ۱۳۷۶ دوران سازندگی پایان یافت و دولت اصلاحات، سکان امور را در دست ‌گرفت. آیت‌الله هاشمی ‌رفسنجانی انتقال مسالمت‌‌آمیز قدرت را رقم زد و همواره از این اتفاق فرخنده، احساس خوشحالی می‌‌کرد. تلقی سردار سازندگی آن بود که مردم به‌عنوان صاحبان اصلی انقلاب اسلامی، با انتقال قدرت اجرایی،‌ نقش خود را ایفا کنند و همان جایگاهی که بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی برای مردم قائل بود و رأی آنها را میزان می‌‌دانست، به‌‌طور واقعی در دست‌‌شان باشد.
در انتخابات سالم، رقابتی و پرشور دوم خرداد ۱۳۷۶، سیاست آیت‌‌الله هاشمی هماهنگ با رهبری، حفظ بی‌‌طرفی و پیشگیری از برگزاری انتخابات فرمایشی و از پیش تعیین‌شده بود.
تلاش آیت‌‌الله هاشمی آن بود که انتخابات آزاد و پرشور برگزار شود و کسانى که تمایل به شرکت در مبارزه انتخاباتى در چارچوب قانون و مقررات داشتند، به‌‌ هیچ‌‌وجه نگران تبعیض و تضییع حقوق خود نباشند. کسانى‌ که امکانات عمومى در اختیار دارند، حافظ بیت‌المال باشند و از اعمال سلیقه‌هاى شخصى پرهیز کنند و تمایلات قلبى مسئولانى که امکانات عمومى را در اختیار دارند، فقط در برگه آرای خود آنان تجلى یابد.
برای ایشان همه نیروهای موجود در عرصه عمومی اعم از چپ و راست و میانه، ارزشمند بودند و با همه آنها ارتباط حسنه داشت و تلاش می‌کرد حتی‌‌المقدور کسی را از قطار انقلاب پیاده نکند. رابطه ایشان با آقای سیدمحمد خاتمی، رئیس‌‌جمهور منتخب، از همین سنخ بود.
اگرچه ایشان به آقای ناطق ‌‌نوری رأی داد؛ اما مصلحت بزرگ‌تر انقلاب اسلامی را در آن می‌‌دید که رأی و نظر واقعی مردم بر کرسی بنشیند. مشخص بود که ایراد خطبه قبل از انتخابات و برحذر داشتن همه نیروها از خدشه‌‌دار کردن امر انتخابات که در هماهنگی با رهبری بود، باعث پیروزی شگفت‌‌انگیز جبهه اصلاحات شد؛ در حالی‌ که ارتباط ایشان با نیروهای جناح راست، در این انتخابات نیز به همان نسبت قوی و سازنده بود…
انتخابات دوم خرداد فضایی را ایجاد کرد که اصلاح‌طلبان به رهبری نزدیک شوند. خوشبختانه رهبر انقلاب هم در این زمینه همراهی می‌کردند؛ اما با وجود حسن‌نیت و همدلی آقای ‌خاتمی و اشتباهات ‌راهبردی‌ و برنامه‌‌ریزی تندروان دو طرف در پشت ‌صحنه چنین فرصت طلایی را سوزاند و به ‌این‌ترتیب اعتماد دوجانبه دچار آسیب ‌شد و در نهایت اصلاحات پس‌ از هشت ‌سال طلایی که در انتخابات ریاست ‌‌جمهوری، مجلس و شوراها پیروزی‌‌های قاطعی کسب کرده بودند، در سال ۱۳۸۴ دولت به مجموعه‌‌ای تحویل داده شد که تفریطی در مقابل افراط بود. روشن است که همراهی اصلاح‌‌طلبان با تفکر اعتدالی آیت‌‌الله هاشمی، سرنوشت دیگری را برای انقلاب اسلامی رقم می‌‌زد».
درباره این تحلیل آقای محسن هاشمی باید چند نکته را یادآور شد.
۱- برخی دولتمردان عضو کابینه مرحوم هاشمی، با جدیت دنبال تغییر قانون اساسی برای تمدید سه‌باره ریاست‌جمهوری بودند اما نتوانستند از قانون اساسی عبور کنند.
۲- به گفته آقای مرعشی، مرحوم هاشمی از شش ماه قبل از انتخابات دوم خرداد و درباره تکلیف حزب کارگزاران (حزب تشکیل شده در دولت هاشمی) گفته که بروید سراغ حمایت از آقای خاتمی. به عبارت دیگر آقای هاشمی در انتخابات بی‌طرف نبود.
۳- هاشمی و حزب دولت ساخته وی در حالی از خاتمی حمایت کردند که در تقسیم‌بندی سنتی چپ و راست، آقای ناطق به‌عنوان رئیس مجلس وقت و عضو برجسته جناح راست، ادامه دولت هاشمی و آقای خاتمی به‌عنوان نامزد جناح چپ و برحسب ظاهر منتقد دولت وی، جانمایی می‌شدند. بدین‌ترتیب، و با توجه به نارضایتی‌های اقتصادی مردم از دولت حزب کارگزاران، ناطق حامی آن دولت و خاتمی، منتقد عملکرد آن وانمود شد!
۴- اظهارات آقای هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه ظاهرا برای نفی شائبه تقلب بود اما در واقع به این شائبه دامن زد و سود این شائبه‌انگیزی غلط را خاتمی و ائتلاف پشت‌سر وی (کارگزاران- چپ‌های مجمع روحانیون و حزب مشارکت بعدی) بردند. جالب و عجیب اینکه آن زمان، دولت هاشمی برگزارکننده انتخابات بود و اگر هم شائبه‌ای باید پیش می‌آمد، نسبت به وزارت کشور و دولت وی بود، اما آقای هاشمی در این ماجرا دست پیش را گرفت و فرافکنی کرد!
۵- نوع تمهید انجام‌گرفته از سوی مرحوم هاشمی و حزب دولتی وی، عملا برای تثبیت و تداوم دولت متبوع وی بود و نه برای انتقال قدرت، چنان‌که آقای محسن هاشمی می‌گوید: نکته عبرت‌آموز در این میان اینکه افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، به فاصله دو سال، خدمت جانبدارانه مرحوم هاشمی را با ترور شخصیت وی در آستانه انتخابات مجلس ششم و تلاش برای ممانعت از حضور وی در این مجلس و ریاست آن- به هر شیوه ناجوانمردانه ممکن- به کار بستند و مرحوم هاشمی را در اثر فضای سنگینی که ایجاد کردند، مجبور به انصراف از نمایندگی کردند!
۶- ائتلاف اصلاح‌طلبان متاسفانه امتحان خوبی در قبال التزام به جمهوریت و رای مردم پس نداده‌اند. هرگاه- مثل خرداد ۱۳۷۶- برنده شده‌اند، به تحسین و تمجید جمهوریت و انتخابات پرداخته‌اند و انتخاب مردم را باکیفیت، سالم و از سر عقل و شعور تشخیص معرفی کرده‌اند، اما هرجا مردم، انتخابی دیگر از نامزدهای مدعیان اعتدال و اصلاحات کرده‌اند، این ائتلاف به توهین علیه شعور و انتخاب مردم پرداخته و فراتر از آن به آشوب‌افکنی علیه انتخابات یا دولت برآمده از آن پرداخته‌اند؛ چنان‌که در سال‌های ۸۴ و ۸۸ و در دو سال اخیر
مرتکب شدند.