سالگرد شهادت طیب حاج رضایی و حاج‌ اسماعیل رضایی فرقه بهائیت عامل اعدام طیب و حاج اسماعیل   دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان  اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی در سحرگاه ۱۱ آبان ماه ۱۳۴۲ حتی برای عوامل رژیم شاه از جمله شعبان جعفری معروف به شعبون بی‌مخ بسیار غیرمنتظره بود. طیب و حاج […]

سالگرد شهادت طیب حاج رضایی و حاج‌ اسماعیل رضایی
 
دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان 
اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی در سحرگاه ۱۱ آبان ماه ۱۳۴۲ حتی برای عوامل رژیم شاه از جمله شعبان جعفری معروف به شعبون بی‌مخ بسیار غیرمنتظره بود. طیب و حاج اسماعیل در آن روزگار شخصیت‌های محبوبی نزد اقشار مختلف جامعه بودند و خیرات و مبرات حاج اسماعیل، خانواده‌های پرشماری را در مناطق مختلف به خصوص محلات فقیر‌نشین پایتخت شامل گردیده بود. 
این در حالی بود که هیچ یک از عوامل قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ به چنین مجازاتی محکوم نشدند. اما اسناد افشاء شده حکایت از نقش تعیین‌کننده فرقه ضاله بهائیت در اعدام‌های فوق دارد. اظهارات قابل تامل برخی از شاهدان عینی  در مورد علل اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی بیش از هر موضوعی اشاره به خدمات اجتماعی درخشان حاج اسماعیل در برپایی جشن‌های نیمه شعبان در مقابل مراکز بهائیان داشت. 
حاج اسماعیل رضایی همواره یکی از پیشگامان و در صف اول برای مقابله با فرقه ضاله بهائیت بود. مشارکت او در محدودیت گورستان بهائیان یکی از همین اتفاقات بود که باعث شد تجمعات تبلیغی و تشکیلاتی آنها در گورستان یاد شده منتفی شود. حاج اسماعیل کمک کرد تا در نزدیکی یکی از مراکز اقتصادی آنها، یعنی کارخانه تولید نوشابه پپسی‌کولا (که به‌دلیل وابستگی به فرقه بهائیت از سوی مراجع تقلید تحریم شده بود) واقع در خیابان آزادی (آیزنهاور آن روز)، مسجدی به نام صاحب‌الزمان بنا شود که این مسجد در نبش خیابان بهبودی تاسیس گردید و مرکز فعالیت‌های مختلف برای شناساندن حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) به نسل جوان شد و همین موضوع، آن هم در نزدیکی یکی از مقرهای بهائیت، خشم و عصبانیت این فرقه را برانگیخت.
خدمت به امام زمان خشم بهائیان را برانگیخت
حاج اسماعیل رضایی به کمک دوستانش در همان مسجد و در روزهای جمعه برنامه‌های دعای ندبه و مراسم برای امام زمان برگزار می‌کرد. خصوصا در ایام سالگرد میلاد حضرت مهدی صاحب‌الزمان، روزهای متمادی جشن‌های شعبانیه برگزار نموده و از میدان ۲۴ اسفند آن زمان (انقلاب فعلی) تا محل مسجد را چراغانی کرده و به مردم شربت و شیرینی می‌داد.
از همین روی، برخی از انقلابیون و مبارزان مسلمان بر این گمان بودند که اقدامات فوق در صدور حکم اعدام برای طیب و حاج اسماعیل رضایی مؤثر بوده، خصوصا که در احکام اولیه آن دو به حبس‌های کوتاه مدت محکوم شده بودند.
سید کاظم موسوی، محقق تاریخ بهائیت در این مورد می‌گوید:
«… علت به شهادت رسیدن طیب و شهید حاج اسماعیل رضایی دقیقا همین است، چون کانون اصلی و جریان اصلی ضدیت با بهائیت بودند و تماما در اختیار مرجعیت قرار داشتند. تمام تلاششان این بود که یک جریان دینی را علیه بهائیان شکل بدهند. این شد که پس از جشن نیمه شعبان با آن مراسم مفصل، بهائیت کینه به دل گرفت تا اینکه در جریان قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، توانستند با دسیسه‌چینی، این دو نفر را روانه زندان کنند، در اختیار ساواک قرار گرفته و در نهایت به دستور حاکمان نظامی وقت، به چوبه اعدام سپرده شده و به شهادت رسیدند…»
سندی تکان‌دهنده از ساواک این گمان از ماجرای اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی را به طور مستند تایید می‌کند، ضمن اینکه به ماجرائی دهشتناک‌تر از اصل قضیه یعنی اعدام و قتل آن دو پاکباز اشاره داشته و تاکید دیگری برعمق نفوذ عوامل صهیونیسم جهانی و فرقه بهائیت در ارکان امنیتی و نظامی رژیم پهلوی است. در این سند که تاریخ ۵ بهمن ۱۳۴۴ را برخود دارد، ضمن انتساب عامل اصلی اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به محفل بهائیان و اشخاص متنفذ آنها از جمله حبیب ثابت،  قتل این دو نفر را نتیجه انتقام بهائیان از مسلمانان به خاطر مخالفت‌ها و ضدیت‌های مداومشان با این فرقه دانسته و افزون بر آن برای نخستین بار به طور مکتوب و مستند، روایتی از  نفوذ جریان بهائیت در اساسی‌ترین اقدامات ضداسلامی شاه همچون تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و قضیه اصلاحات ارضی را عرضه می‌دارد. 
یک سند تکان دهنده 
در بخشی از آن سند بهمن ماه ۱۳۴۴ ساواک آمده است:
«…یکی از بهائیان می‌گفت که ثابت پاسال سرمایه‌دار معروف، مجرم واقعی اعدام طیب بوده و این طور شرح می‌داد که ثابت پاسال به حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب، به عرض رسانیده که طیب مسبب خراب کردن گورستان بهائیان و گلستان جاوید شده. برای تکمیل این اطلاع از سوابق ذهنی که در تابستان گذشته از سروستانی، کارمند فرهنگ داشتیم که می‌گفت بهائیان، انتقام حظیره القدس که چند سال قبل، مسلمان‌ها خراب کردند، از مدرسه فیضیه قم گرفتند و از چند ماه قبل…از بهائیان شیراز شنیدم که می‌گفتند ما نه فقط انتقام گذشته را گرفتیم، بلکه موضع بهائی را تا مرحله اصلاحات ارضی ادامه دادیم. می‌خواست موضوع اصلاحات ارضی را یک موضوع امری و پیشگویی شده تلقی کرده و آن را از بهائیان بداند…»
اگرچه در مورد اصلاحات ارضی و طراحی لوایح ششگانه یا همان انقلاب به اصطلاح سفید شاه و ملت، اسناد انکار ناپذیری از نشریات خود صهیونیست‌ها و کتبی مانند «یادنامه» (خاطرات مئیر عزری‌، نخستین سفیر اسرائیل در ایران) موجود است که به طراحی و اجرای آنها توسط کانون‌های صهیونیستی اشاره دارد، اما پوشیده نیست که سیاست «تقسیم اراضی» حکومت پهلوی در نهایت، در دوران طولانی دولت امیرعباس هویدا، بسیاری از اعضای فرقه بهائی و دیگر صهیونیست‌ها را به بزرگ مالکان ایران بدل ساخت. 
کار به جایی رسید که محسن پزشکپور، نماینده آخرین دوره مجلس شورای ملّی حکومت پهلوی، در جلسه طرح و بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۵۷ به این واقعیت اعتراف نمود و به هژبر یزدانی به عنوان یکی از بزرگ مالکان بهائی اشاره کرد.
در واقع  طرح اصلاحات ارضی، ادامه همان طرح ۸ ماده‌ای بود که عزیزالله نعیم (رئیس‌سازمان صهیونیست ایران در زمان رضاخان) برای تصرف زمین‌های کشاورزی ایران توسط یهودیان مهاجر به دربار شاه داده بود. یا در واقع همان زمینه‌‌سازی طرح تسخیر سرزمین ایران به عنوان ارض موعود توسط بهائیان صهیونیست به نظر می‌آمد.
ایران؛ سرزمین موعود بهائیان
بهاییان نیز مانند اربابان صهیونیست خود همواره در رؤیای سرزمین موعود به سربرده و همچنان که صهیونیست‌ها، فلسطین را وعده‌گاه خویش دانسته‌اند، بهائیان هم سرزمین ایران را به عنوان ارض موعودشان مدعی شده و در آرزوی تصرف این سرزمین و نابودی اسلام و شیعه در آن، تاریخ‌های بسیار پیش‌بینی کردند و نوشتند که به فضل الهی هیچ کدام محقق نشد.
طبق اسناد موجود و براساس مکتوبات سران بهائی، پیش‌بینی شده بود که با پایان قرن اول بهائیان، پیروزی آنان آغاز خواهد شد. لذا در سال ۱۳۲۲ شمسی مطابق با سده اول بهائیت، محافل بهائیان فعالیت و تبلیغات خود را به سرحد امکان رساندند. چنان‌که در یکی از دستورات شوقی افندی، رهبر وقت بهائیان آمده بود:
«…قبل از انقضای قرن اول تکثیر مراکز و محافل در مدن و قرای در هریک از ایالات، مهد امرالله است. مساعی فوری و مستمر، منظم و دلیرانه ضروری. ملاء اعلی برای تضمین فتح و ظفر مهیا. احیاء فتوحات باهره را به کمال اشتیاق منتظرم…»
به دنبال این دستور از رهبری بهائیان در عکای اسرائیل، محفل بهائیان در ایران در بخشنامه‌ای به تاریخ چهاردهم تیر ۱۳۲۲ مطابق با سیزدهم شهرالرحمه سال صدم بهائیان به اعضای این فرقه اعلام کرد:
«…برای وصول به سرمنزل مقصود باید در این چند ماه محدود که از آخرین سال قرن اول دوره بهائی باقی مانده، به همتی بی‌نظیر و فعالیتی بی‌مثیل مراحل باقیه را بپیمایند و در این سبیل، بی‌نهایت جدیت و مداومت نمایند تا دستور مطاع مقدس به نحو اکمل و اتم اجرا و تنفیذ گردد…»
چارت و نقشه گرافیکی که از سوی محفل بهائیان برای تسخیر ایران طراحی و ابلاغ شده بود، مبتنی بر ۱۹ دستور قرار داشت که در بالای این دستورات، جمله‌ای از شوقی افندی به این شرح نقش بسته بود:
«…موقع قیام و خروج و هجوم و جوش و خروش و کفاح و تسخیر مدن و فتح اقطار و غلبه بر جهان و جهانیان است…»
براساس چنین اسنادی و مجموعه معتنابهی از مدارک تاریخی کتبی و شفاهی موجود و منتشر شده در داخل و خارج، که اغلب از جانب خود محافل بهائی و صهیونیستی انتشار یافته، تردیدی در عزم این کانون‌ها برای تصرف سرزمین ایران و تبدیل آن به اسرائیل دوم باقی نمی‌ماند.
کارنامه‌ای مملو از جنایت و خباثت 
براساس اسناد و شواهد موجود، برای تحقق رؤیای سرزمین موعود، فرقه بابیت و بهائیت به جنایات و خباثت‌های بسیاری دست زد و از جمله به کمک ایادی خود، به سرکوب و کشتار مردم مسلمان اقدام کرد. از همین رو دست جنایتکار عوامل این فرقه شیطانی را در بسیاری از وقایع تکان‌دهنده تاریخ معاصر ایران می‌توان یافت. 
از نفوذ در انجمن‌های مشروطه‌خواه برای انحراف نهضت عدالت‌خانه و کشتار عدالت‌خواهان حقیقی مانند شیخ شهید فضل الله نوری گرفته تا تشکیل کمیته موسوم به مجازات برای ایجاد ترور و وحشت و ناامن ساختن جامعه تا کمک به یافتن قزاق قلدر بی‌سوادی مانند رضاخان برای برپایی اولین دولت دست نشانده در تاریخ ایران و ایجاد ۲۰ سال حکومت دیکتاتوری ضددینی برای به اضمحلال کشاندن ایران تا به دست گرفتن بسیاری از امور در دوران پهلوی دوم و تا بن دندان وابسته کردن پیکر ایران به بیگانه و اضمحلال جامعه ایرانی (آنچنان که در اسنادشان صریحا مورد اذعان قرار گرفته) و تا جنایت‌هایی مانند:
قتل عام مردم مسلمان در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که توسط یکی از عناصر سرسپرده بهائی یعنی پرویز خسروانی انجام شد یا برپایی و گسترش ساواک مخوف و جهنمی توسط عوامل بهائی مانند پرویز ثابتی و قلع و قمع مبارزین و انقلابیون و حتی کشاندن شکنجه آزادیخواهان به حظیره‌القدس بهائیان و… 
یکی از سندهای مهم در این باب، نامه‌ای است که محفل بهائیت پس از کشتار فاجعه بار ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به سرتیپ خسروانی (یکی از عوامل این کشتار) نوشته و از وی به خاطر جنایاتش در حق مردم مسلمان ایران تشکر کرد!