تحلیلگر ارشد صهیونیست تاکید کرد واقعیت جنگ در غزه -هرچند هیچ مقام اسرائیلی علنا نگوید- این است که آزاد کردن گروگان‌ها (اسیران) اسرائیل و نابودی حماس ممکن نیست.

برگمن: ارتش اسرائیل احتمالا بدون موفقیت مجبور به ترک غزه شود

تحلیلگر ارشد صهیونیست تاکید کرد واقعیت جنگ در غزه -هرچند هیچ مقام اسرائیلی علنا نگوید- این است که آزاد کردن گروگان‌ها (اسیران) اسرائیل و نابودی حماس ممکن نیست.

رونن برگمن تحلیلگر امنیتی در روزنامه یدیعوت آحارونوت می‌نویسد: هنوز هیچ‌کس اعتراف نمی‌کند آزادسازی اسرا و از بین بردن حماس غیرممکن است، هیچ مقام رسمی این را علناً نمی‌گوید، اما واقعیت این است. درواقع، حتی اگر توافقی در کار نباشد، این احتمال وجود دارد که ارتش قبل از تکمیل اهداف نظامی خود مجبور به ترک غزه شود. یکی از مقامات ارشد می‌گوید: «وقتی پیام‌های دولت را منعکس می‌کنم، حالت تهوع به من دست می‌دهد. در دو هفته اخیر، هر بار که نیاز بود با فلان یا بهمان صحبت کنم، حالت تهوع به من دست می‌داد و احساس نفرت داشتم. مشکل این افراد نیستند. علت خودم بودم که پیام‌های دولت و دستگاه‌های امنیتی را منعکس می‌کنم، در حالی که می‌دانم که آنچه من می‌گویم خیلی خیلی غیردقیق است و این بزرگ‌ترین کتمان حقیقت قرن است».
گوینده این جملات کسی است که یک سمت ارشد دولتی دارد و به خاطر سمتش باید علناً اظهارنظر کند و همچنین با مقامات خارجی‌ ملاقات کند. او بخوبی وقایع میدان نبرد را می‌شناسد و در امور اطلاعاتی ماهر است. این حالت تهوع، ناشی از دستوراتی است که داده شده: تشریح خط تبلیغاتی دولت و ارتش، که طبق آن، این عملیات دو هدف دارد: نابودی زیرساخت و توان و سلطه حماس و آزادسازی گروگان‌ها. وزرا، سخنگوها، نخست‌وزیر و کل نهادهای امنیتی از دو هفته پس از حمله حماس دائما می‌گویند: «تهاجم زمینی، ابزار اصلی فشار بر یحیی سنوار برای دستیابی به تبادل است، بنابراین حمله باید ادامه یابد» اما این جملات در بی‌دقتی مثل ارزیابی‌های نادرست مشابه در جنگ ۳۳ روزه است
تنها چند روز قبل از ورود به نوار غزه، هشدار دادیم که می‌خواهند افکار عمومی اسرائیل را گمراه کنند که انگار می‌شود دو هدف را برای این جنگ تعیین کرد و نوشتیم «گول نخورید. اسرائیل فقط با دو انتخاب روبه‌روست. یا تلاش کند به یک توافق هر چه بزرگ‌تر برای آزادی اسرا برسد یا دست به تهاجم زمینی بزند. در این دوراهی می‌شود یا به راست رفت، مسیری که می‌گوید روز انتقام و تلافی فرا رسیده است؛ یا می‌توان به چپ پیچید که آزادی اسیران است».
هر کس که اندک بهره‌ای از عقل داشته باشد می‌داند این دو مسیر، در دو جهت متفاوت هستند. شکی وجود نداشت که دنیا اجازه نخواهد داد اسرائیل یک سال در غزه بماند. فشار بین‌المللی، همراه با هزینه بالای نظامیان کشته‌شده از سوی ارتشی که در گل گیر کرده و زمین‌گیر شده و در تیررس نیروهای حماس قرار دارد، ارتش اسرائیل را مجبور به عقب‌نشینی بسیار زودتر خواهد کرد.
تقریباً هیچ کس برای افکار عمومی اسرائیل این احتمال را مطرح نکرده که مقامات در حال ایجاد توهم کاذب هستند و این احتمال وجود دارد که در واقع این دور از جنگ را بدون دستیابی به اولین هدف، یعنی نابودی کامل توان راکتی، نابودی قابل‌توجه تونل‌ها و آسیب جدی به حماس، به پایان برسانیم. مشخص بود آزاد کردن گروگان‌ها با زور اسلحه بسیار دشوار خواهد. تجربه هفته‌ها نبرد ثابت می‌کند اظهاراتی که می‌گفت تهاجم زمینی آزادی اسرا را تسریع می‌کند، چقدرغیر دقیق است.
یکی از تحلیلگران نوشته بود در خان یونس «شمشیر بر گردن سنوار است» و براساس این نظریه که تحقق هر کدام از دو هدف تحقق دیگری را ممکن می‌سازد، قرار بود سنوار تحت فشار تسلیم شود. در عمل دقیقاً برعکس این اتفاق افتاد. اسرائیل از رسیدن به او بسیار دور است. این اسرائیل است که تسلیم شده و طرح اولیه خود را رها کرد و برای یک معامله کاملاً متفاوت، شبیه آنچه قبلا رد کرده بود، آماده است. ناگهان خط تحلیلی تغییر کرد و اعلام کردند که «حماس درها را نبسته است». کدام در؟ چه کسی در را بسته؟ البته حماس هم درِ ورود به تونل سنوار و هم درِ آن معامله را بسته است. حماس از شکست، «بسیار دور»، و دست یحیی سنوار پُر است.
حالا نوبت بازی سنوار است. با توجه به اینکه انبارهای تونلش کاملاً پر است و اسرا او را احاطه کرده‌اند، احساس می‌کند او سواره و اسرائیل پیاده است. او شرایط را سخت‌تر کرده و به نقطه اصلی رسید: وعده اسرائیل همراه با تضمین کشورهای دیگر برای توقف کامل درگیری‌ها از سوی اسرائیل، بدون محدودیت زمانی، همراه با آزادی زندانیان بسیار با ارزش، در ازای یک توافق. اسرائیل به حماس آسیب زده، اما از شکست دادن آن دور است.