نشریه آمریکایی فارن‌افرز معتقد است جنگ غزه موجب احیای جبهه مقاومت شده و اعضای این محور همگی برای یکدیگر می‌جنگند.

فارن افرز: آمریکا قادر به توقف شبکه به هم پیوسته مقاومت نیست

نشریه آمریکایی فارن‌افرز معتقد است جنگ غزه موجب احیای جبهه مقاومت شده و اعضای این محور همگی برای یکدیگر می‌جنگند.
 
فارن افرز می‌نویسد: اگرچه غربی ادعا می‌کند که نمی‌خواهد جنگ در نوار غزه به یک جنگ گسترده منطقه‌ای تبدیل شود، اما ایران، حزب‌الله، حوثی‌ها و سایر اعضای این محور بازی متفاوتی را انجام می‌دهند. آنها با صبر و حوصله‌ای هوشمند، اتحاد نیروها را در یک میدان نبرد منطقه‌ای تثبیت می‌کنند. شکل‌گیری محور، نظم منطقه‌ای را که غرب برای دهه‌ها در خاورمیانه ایجاد کرده، با چالشی مستقیم مواجه می‌کند. این محور همان‌طور که حملات به کشتیرانی در دریای سرخ نشان می‌دهد، تهدیدی برای تجارت و عرضه انرژی است.
حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر، نشان‌دهنده توانایی‌ها و نفوذ محور است که فراتر از فلسطینی گسترش یافته و ایران، عراق، لبنان، سوریه و یمن را در بر می‌گیرد. دولت‌های غربی، تهران را مغز متفکر شبکه می‌دانند و شکی نیست که محور مقاومت نشان‌دهنده نگاه راهبردی ایران است. اما تهران عروسک‌گردان نیست. این محور با نفرت مشترک از «استعمارگری» آمریکا و اسرائیل به هم  پیوند خورده و آنچه در یک قلمرو اتفاق می‌افتد مستقیما به بقیه نیز مربوط می‌شود. 
این محور، خود را اتحادی می‌بیند که حول اهداف راهبردی مشترک با روحیه «همه برای یکی و یکی برای همه» بنا شده. اعضای این محور معتقدند همگی در حال جنگ مشترک علیه اسرائیل و به طور غیرمستقیم آمریکا هستند. این بدان معناست که نه هشدارها و نه حملات آمریکا، محور را مجبور به توقف نخواهد کرد. تا زمانی که اسلحه‌ها در غزه ساکت نشوند و فشار کاهش نیابد و مسیری معتبر برای حاکمیت فلسطین طراحی نشود، آمریکا نمی‌تواند خود را از مارپیچ خطرناک نجات دهد.
محور مقاومت در ۷ اکتبر زاده نشد، بلکه پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ شکل گرفت. بنیانگذار آن، نیروی قدس سپاه پاسداران و «قاسم سلیمانی» بود. هدف اصلی در روزهای اولیه، شکست نقشه‌های آمریکا برای اشغال عراق بود. پس از اینکه داعش، کنترل بخش‌های وسیعی از عراق و سوریه را به دست گرفت، شبه‌نظامیان مشابهی برای مبارزه تاسیس شدند.  ایران، حزب‌الله و شبه نظامیان در عراق و سوریه علیه دشمن مشترک خود می‌جنگیدند. این کشورها و گروه‌ها توانایی‌های نظامی و اطلاعاتی خود را تعمیق بخشیدند و منطق استراتژیک اتحاد را تقویت کردند.
طی دهه گذشته، ایران و حزب‌الله موشک‌ها، پهپادها و موشک‌های پیشرفته‌ را در غزه، عراق، سوریه و یمن مستقر کرده‌اند. آنها همچنین به حماس و حوثی‌ها آموزش داده‌اند تا سلاح‌های خود را بسازند. موفقیت این رویکرد را توسعه و استفاده ماهرانه حماس و حوثی‌ها از موشک‌ها نشان می‌دهد. اعضای محور همچنین در زمینه ارتباطات رسانه‌ای آموزش دیده‌اند. این شبکه به تهران کمک کرده تا به بیرون راندن ایالات متحده از خاورمیانه ادامه دهد.
ارزش استراتژیک محور برای تهران در ۸ سال گذشته به دلیل افزایش جنگ‌طلبی واشنگتن افزایش یافته. در سال ۲۰۱۸، ترامپ، از توافق هسته‌ای خارج شد و حداکثر تحریم‌ها را اعمال کرد و در سال ۲۰۲۰ دستور ترور سلیمانی را صادر کرد. این اقدامات تهران را متقاعد کرد که به یک محور قدرتمندتر و منسجم از متحدان، که از مدیترانه تا خلیج‌فارس امتداد داشته باشد نیاز دارد که فشار بر واشنگتن را افزایش دهد.
اگرچه نه ایران و نه حزب‌الله خواهان یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر نیستند، با این وجود، نیروهای اسرائیلی و هم نیروهای آمریکایی را هدف قرار داده‌اند و  حوثی‌ها با ایجاد اختلال در کشتیرانی به این مبارزه پیوسته‌اند.
افکار عمومی در سراسر خاورمیانه، جنوب جهانی و حتی غرب به طور فزاینده‌ای این درگیری را نتیجه یک اشغال چند دهه‌ای می‌دانند. این امر بر جهان‌بینی ضد استعماری محور صحه می‌گذارد و به محبوبیت بیشتر در سراسر منطقه کمک می‌کند. برای اولین بار در طی چندین دهه، آرمان فلسطین در سطح بین‌المللی برجسته شده. ظهور مسئله فلسطین، اسرائیل و ایالات متحده را منزوی می‌کند و انتقادات جهانی از اشغالگری و آپارتاید را افزایش می‌دهد. 
محور اکنون با اسرائیل و آمریکا نه تنها در میدان‌های نبرد بلکه در رسانه‌های اجتماعی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جهان می‌جنگد. اظهارات نصرالله و آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد که رهبران محور، افکار عمومی جهانی را مهم‌ترین جایزه بلندمدت استراتژیک می‌دانند. به همین دلیل است که نصرالله این واقعیت را جشن گرفته که «اسرائیل اکنون به لطف رسانه‌های اجتماعی به عنوان یک دولت تروریستی کودک‌کش دیده می‌شود.» 
کمپین‌های نظامی و قدرت نرم که این محور طراحی کرده، چالش‌های منطقه‌ای بی‌سابقه‌ای را برای غرب ایجاد می‌کند. اگر جنگ به زودی پایان نیابد، آمریکا با منطقه‌ای رو‌به‌رو خواهد شد که سیاست آن به طور فزاینده، توسط خشم حاصل از نوار شکل می‌گیرد. 
گسترش درگیری فراتر از غزه، توسط اسرائیل به لبنان یا توسط ایالات متحده و متحدانش به یمن، تنها به این خشم دامن می‌زند، افکار عمومی را بیشتر ملتهب می‌کند و نفوذ محور مقاومت را بیشتر تثبیت می‌کند. محور مقاومت مدت‌هاست در حال توسعه است. جنگ غزه بزرگ‌ترین فرصت را به این شبکه داده تا حمله نظامی و تبلیغاتی به غرب را آغاز کند. جنگ اسرائیل و حماس، خاورمیانه را تغییر داده است ایالات متحده نه می‌تواند به راحتی این محور را از بین ببرد و نه می‌تواند ایده‌هایی را که به وجود آمده است، شکست دهد.