گفت: چه خبر؟!

حکیم‌باشی ناشی!

گفت: چه خبر؟!
گفتم: دو ناو انگلیسی که در سواحل بحرین مشغول مین‌روبی بودند با یکدیگر برخورد کرده و آسیب دیده‌اند.
گفت: به قول معروف «‌مهمون، چشم دیدن مهمون رو نداره و صاحبخونه هیچکدومشون رو‌»!
گفتم ‌: ایول! بحرین که متعلق به ایران است و شاه دست‌نشانده به دستور انگلیس آن را از دست داده بود و امروز آل‌خلیفه که پیش از این در بیابان‌های نجد به راهزنی مشغول بودند بر این جزیره ایرانی حکومت می‌کنند. انگلیس و آمریکا هم مهمان ناخوانده این جزیره هستند.
گفت: ناوهای انگلیس آمده بودند با کشتی زدن‌های انصارالله مقابله کنند؟! خودشان باهم برخورد کرده‌اند!
گفتم: کدخدای روستا مریض بود، دوتا حکیم‌باشی را برای معالجه دعوت کرده بودند. حکیم‌باشی‌ها دستشان را زیر لحاف بردند که نبض بیمار را بگیرند و سپس با نگرانی گفتند، حال مریض خیلی وخیم و رو‌ به موت است! کدخدا گفت؛ من که حالم خوبه!… احمق‌ها! زیر لحاف نبض همدیگر را گرفته بودند!