«حملات خسارت‌بار ایران به اسرائیل، پیروزی داخلی و دیپلماتیک در منطقه بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد و دولت‌های رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند».
«حملات خسارت‌بار ایران به اسرائیل، پیروزی داخلی و دیپلماتیک در منطقه بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد و دولت‌های رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند».
 
 
 
 
پاتریک کینگزلی در نیویورک‌‌تایمز نوشت: پرتاب‌‌های گسترده موشکی و پهپادی آخر هفته ایران به سوی اسرائیل، جنگ سایه بلندمدت طرفین را به یک رویارویی مستقیم تبدیل و این نگرانی را ایجاد کرد که پارادایم قدیمی آنها مبنی بر ضربات دقیق‌سنجیده شده با چیزی آشکارتر، خشن و مخاطره‌‌آمیز جایگزین شده است. اما اسرائیل هنوز به حمله ایران پاسخ نداده است. مقامات اسرائیل به جای اینکه مردم را برای رویارویی با رقیب اصلی خود آماده کنند، تلاش دارند نشان دهند شرایط به حالت عادی بازگشته است، محدودیت‌ها را برای تجمعات بزرگ برداشته و به مدارس اجازه بازگشایی دادند.
برخی از سیاستمداران راست‌‌گرای اسرائیل، که از پاسخ فوری ناامید شده‌‌اند، استدلال کرده‌‌اند که اسرائیل باید با قدرت – و به زودی – حمله کند وگرنه خطر از دست دادن قدرت بازدارندگی خود را دارد. دیگر مقامات میانه‌‌روتر استدلال کرده‌‌اند که اسرائیل باید قبل از واکنش زمان لازم را بگذارد و از حمایتی که از متحدان و بازیگران منطقه‌‌ای دریافت کرده، استفاده کند؛ زیرا پیش از این ماجرا، بسیاری از قضیه جنگ اسرائیل در غزه عصبانی بودند. هرگونه پاسخ قهرآمیز اسرائیل، خشم بایدن را ممکن است در پی داشته باشد؛ زیرا بایدن، اسرائیل را برای کاهش تنش تحت فشار قرار داده و در صورت رویارویی بزرگ، اسرائیل به حمایت نظامی او نیاز دارد. به طور خلاصه، مراحل بعدی درگیری نامشخص است. به گفته تحلیلگران، ماهیت پاسخ اسرائیل می‌تواند احتمال وقوع یک جنگ منطقه‌‌ای را افزایش یا کاهش دهد و می‌تواند روابط اسرائیل با کشورهای عربی را که از جنگ غزه انتقاد می‌کنند، بهبود بخشد یا تیره کند.
حمله آخر هفته، که در آن ایران صدها پهپاد و موشک در حال انفجار را عمدتا از خاک خود به سمت اسرائیل برای اولین بار ارسال کرد، به تلافی کشته شدن هفت نظامی ایرانی در سوریه بود. از نظر نظامی، حملات ایران نشان‌دهنده تمایل این کشور برای مقابله مستقیم با اسرائیل به جای استفاده از نیروهای نیابتی منطقه‌‌ای بود، و در نتیجه فرضیات اسرائیل در مورد آستانه خطر ایران را تغییر داد.
ایران گفته است که هرگونه «اشتباه» اسرائیل در آینده با پاسخی «به طور قابل‌توجهی شدیدتر» مواجه خواهد شد. تحلیلگران می‌‌گویند که اگر اسرائیل به گونه‌‌ای به ایران واکنش نشان دهد که منطقه را به جنگ بکشاند، روابط خوبی که اسرائیل اخیرا با متحدان خود به دست آورده، به سرعت از بین می‌رود.
برای ایران، حملاتی که باعث برخی خسارات به اسرائیل شد، پیروزی داخلی و دیپلماتیک بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد. تحلیلگران گفتند که این حمله همچنین به متحدان ایران در کشورهایی مانند لبنان و یمن اطمینان داد که ایران مایل است خطر حمله به اسرائیل از خاک خود را تحمل کند و به گفته آنها، این امر به ایران اجازه داد تا رهبران رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند. یک  کارشناس مطالعات بین‌المللی پیشرفته در دانشگاه جانز هاپکینز در واشنگتن، گفت: ایران می‌‌خواهد «لباس محافظت از جهان اسلام را به تن کند. آنها اساسا قدرت خود را برای مخاطبان منطقه‌‌ای نشان می‌دهند و به طور همزمان، ضعف رهبران عرب در منطقه را برملا می‌کنند. ملت‌‌های عرب به این شکل مستقیم که ایران با اسرائیل مقابله کرده، برخورد 
نکرده‌‌اند.»
اما عکس این قضیه صادق بود و حداقل یک کشور عربی یعنی اردن، مستقیما در دفع حملات ایران نقش داشت و گمان می‌رود که دیگران بی‌‌سر و صدا یا از طریق اشتراک‌‌گذاری اطلاعات یا ارسال داده‌‌های جمع‌‌آوری‌‌شده از حسگرهای شناسایی موشک، به اسرائیل کمک کرده باشند. اردن، همسایه شرقی اسرائیل، دارای جمعیت زیاد فلسطینی است و به طور مرتب از جنگ در غزه انتقاد کرده است.